داستان صفوان و کرایه‌دادن شتران به هارون

داستان صفوان و کرایه‌دادن شتران به هارون

امام کاظم(علیه‌السلام) و صفوان جمال صفوان‌بن‌مهران گوید وارد بر امام کاظم(ع) شدم، حضرت فرمود: اى صفوان! همه کارهای تو نیکو و زیبنده است مگر یک کار. گفتم: فدایت شوم، چه چیزی؟! فرمود: کرایه‌دادن شترانت به این مرد، یعنى هارون، (إِکَرَاءُکَ جِمَالَکَ مِنْ هَذَا الرَّجُلِ)...

داستان‌های کودکانه سلام و احوالپرسی

داستان‌های کودکانه سلام و احوالپرسی

قصه‌های بچه‌گانه درباره سلام‌کردن سبک زندگی پیامبر اکرم(ص) | سلام کردن سلام آرام‌آرام گام برمی‌داشت. میان کوچه آمده بود. رهگذران کوچک و بزرگ از کنارش می‌گذشتند. زیبا و مهربان، به رهگذران نگاه می‌کرد. لب‌هایش می‌شکفت. صدای جذاب و نرمش در کوچه می‌پیچید: «سلام علیکم»....

شیخ جعفر کاشف الغطاء و نسبت فتوای بدون سند!

شیخ جعفر کاشف الغطاء و نسبت فتوای بدون سند!

احترام به علما احترام به علم و دانش است در طول تاریخ غیبت کبری، علما و فقهای بسیاری تلاش‌ها کرده که این دین به‌دست ما برسد. ایشان پرچم‌داران مذهب شیعه و واسطۀ فهم علم و دانش دینی هستند و احترام به ایشان، باعث احترام به علم و احترام به دین و ائمۀ معصومین است. شیخ جعفر...

مدارای امام صادق(ع) با پاسبان جسور

مدارای امام صادق(ع) با پاسبان جسور

یکی از صفات اخلاقی پسندیده، مدارا و مماشات و سازش با مردم است به این معنی که انسان با افراد دوروبر خود با رفق و ملایمت و نرمی و تسامح و ملاطفت برخورد کند. در ادامه برخی داستان‌های آموزنده در زمینه مدارات بیان می‌شود. مدارا و سازش امام صادق(ع) با پاسبان گستاخ مرحوم...

اولویت‌های صدقه [صدقه به چه کسی بهتر است]

داستان‌های کودکانه هدیه‌دادن و هدیه‌گرفتن

قصه بچه‌گانه درباره هدیه دادن و هدیه گرفتن سبک زندگی پیامبر(ص) | هدیه داستان‌هایی که در ادامه می‌آید، از سری قصه‌های کودکانه است که می‌توان وقت خواب یا اوقات فراغت برای بچه‌ها تعریف کرد. چهار سکّه آرام‌بخش «اوهو... اوهو» صدای گریه دخترک به‌گوش رسید! پیامبر...

داستان خیانت و توبه ابولبابه

داستان خیانت و توبه ابولبابه

داستان خیانت ابولبابه و توبه وی وَ آخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلاً صالِحاً وَ آخَرَ سَیِّئاً عَسَى اللَّهُ أَنْ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ (۱۰۲)خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَهً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِمْ بِها وَ صَلِّ...

داستان اعتراض و شکایت از خدا

داستان اعتراض و شکایت از خدا

ما انسان‌ها به‌خاطر علم ناقص و محدودی که داریم، خیلی وقت‌ها از خیر و شرّ خودمان بی‌اطلاع هستیم و کارهایی را به‌نفع خودمان می‌پنداریم درحالی‌که برایمان مضرّ است و چیزهایی را به‌ضرر خود گمان می‌کنیم وحال‌آنکه صلاح ما در آن است! هنگام مواجه‌شدن با این امور گاهی لب به...

داستان اخلاقی