مدارای امام صادق(ع) با پاسبان جسور

توسط | مرداد ۹, ۱۳۹۲ | داستان

یکی از صفات اخلاقی پسندیده، مدارا و مماشات و سازش با مردم است به این معنی که انسان با افراد دوروبر خود با رفق و ملایمت و نرمی و تسامح و ملاطفت برخورد کند.

در ادامه برخی داستان‌های آموزنده در زمینه مدارات بیان می‌شود.


مدارا و سازش امام صادق(ع) با پاسبان گستاخ

مرحوم کلینی از محمدبن‌مرازم نقل می‌کند که: امام صادق(علیه‌السلام) به‌همراه پدرم و مصادف از نزد منصور خارج شده و اول شب به منطقۀ سالحین (چهار فرسخیِ غرب بغداد) رسیدند.

پاسبان جسور آن منطقه با لحنی تند به حضرت گفت: «هرگز نخواهم گذاشت که از اينجا عبور کنی!»

امام صادق(علیه‌السلام) با مدارا از او تقاضای عبور کردند! ولى پاسبان به‌سختى جلوی حضرت را گرفته بود.

«مصادف» به امام عرض کرد: «اين پاسبان همچون سگی شما را مى‌آزارد و مى‌ترسم شما را پیش منصور برگرداند! اگر اجازه دهید من و مرازم گردنش را بزنیم و جسدش را در رودخانه بیاندازیم!»

حضرت فرمودند: «كُفَّ يَا مُصَادِفُ‏»، اى مصادف، خويشتن‌دار باش!

حضرت پيوسته با زبانی نرم از پاسبان تقاضای عبور مى‌كردند! سرانجام پس از معطلی زیاد، نزدیک صبح، پاسبان به امام اجازه عبور داد و حرکت کردیم.

پس از عبور، حضرت فرمود: اى مرازم، اين بهتر است يا آنچه شما گفتید؟!

حضرت در پایان یک دستورالعمل بسیار زیبا و آموزنده بیان فرمودند: «إِنَّ الرَّجُلَ يَخْرُجُ مِنَ الذُّلِّ الصَّغِيرِ فَيُدْخِلُهُ ذَلِكَ فِي الذُّلِّ الْكَبِيرِ»، چه‌بسا كه آدمى از ذلّت كوچكى بیرون می‌آید و به ذلّت بزرگ‌ترى گرفتار می‌شود»

نکته: گاهی شخصی در خیابان به ما بی‌احترامی می‌کند و ما احساس می‌کنیم شخصیت‌مان خرد شده است! پس واکنشی از خود نشان می‌دهیم که به ازبین‌رفتن هرچه بیشتر آبرویمان منجرّ می‌شود.

۰ دیدگاه

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *