توسط مدیرسایت | آذر ۴, ۱۳۹۱ | داستان
آیتاللّه حاج میرزا هادی خراسانی در کتاب «معجزات و کرامات» مینویسد: عالم ربّانی حاج میرزا حسین خلیلی طهرانی چنین نقل کرد که: دوستی صمیمی داشتم که با هم در درس «صاحب جواهر» شرکت میکردیم. او برایم داستان شگفت زیر را دربارۀ مقام والای حضرت باب الحوائج اباالفضل...
توسط مدیرسایت | آبان ۴, ۱۳۹۱ | داستان
یک آقایی همهساله در ایام محرم داخل هیئت بین مردم دور میزد و آب دستشان میداد. تعریف میکند: خدا به من پسری داد که تا یازده سالگی فلج بود! یک شب تاسوعا مشک آب را روی دوش انداختم تا خواستم از خانه بیرون بروم، پسرم صدا زد: «بابا کجا میروی؟» گفتم: عزیزم امشب شب تاسوعا...