نذر حضرت عبدالمطلب؛ واقعیت یا دروغ

توسط | آبان ۵, ۱۳۹۱ | اعلام‌شناسی

جریان نذر عبدالمطلب مبنی بر قربانی‌کردن عبدالله

زمانی که عبدالمطلب زمزم را حفر می‌نمود و قریش با او مخالفت می‌کردند، با خدا عهد کرد که اگر ده پسر به او بدهد تا در این مواقع پشتیبان او باشند، یکی را در راه خدا قربانی کند! وقتی جناب عبدالله به دنیا آمد، تصمیم به وفای به عهد گرفت.

فرزندان را جمع و آنها را از عهد خود باخبر ساخت. همه تسلیم شدند و بر آن شدند که قرعه بیندازند، قرعه انداختند و به‌نام عبدالله در آمد، دست او را گرفت و به مکان نحر (بین إساف و نائله) برد و آماده قربانی شد.

برادران عبدالله و قریش و… مانع شدند و گفتند: پیش زنی کاهنه در مدینه برویم تا او حکم کند و چاره اندیشد. پیش او رفتند و او گفت: در میان شما، دیه مرد چقدر است؟ گفتند: ده شتر. گفت: به مکه برگردید و عبدالله را با ده شتر قرعه بزنید، اگر به‌نام شتران در آمد، فدای عبدالله خواهد بود و اگر به‌نام عبدالله در آمد، فدیه را افزایش دهید و آنقدر بیفزایید تا به‌نام شتران در آید.

پس به مکه بازگشتند و عبدالله را با ۱۰ شتر قرعه زدند، به‌نام عبدالله در آمد؛ پس با ۲۰ شتر و تا ۹۰ شتر قرعه زدند و به‌نام عبدالله در آمد؛ تا اینکه با ۱۰۰ شتر قرعه زدند و به‌نام شتران در آمد. همه شادمان شدند و گفتند خدا راضی شد؛ اما عبدالمطلب گفت: «لا و رب البیت»، این مقدار کافی نیست. دو نوبت دیگر نیز قرعه انداختند و به‌نام شتران در آمد؛ پس صد شتر را به فدیه عبدالله قربانی کردند و دیه مرد، بر صد شتر مقرر گشت.

لذا پیامبر فرمود: انا ابن الذبیحتین؛ یکی جدش اسماعیل ذبیح الله و یکی پدرش عبدالله.

منبع: منتهی الآمال

************

ادله قائلین به جعلی‌بودن نذر عبدالمطلب

برخی از محققین این ماجرا را دروغ و جعلی دانسته و دلایل خود را این‌گونه بیان کرده است:

۱. داستان برخورد عبدالمطلب با ابرهه فرمانده حبشى، بهترین گواه بر کمال عقل و درایت عبدالمطلب است که مى‌رساند چنین کار و نذر مضحکى از وى بعید بوده است.

۲. یعقوبى مورخ مشهور مى‌نویسد: عبدالمطلب در زمان جاهلیت‏ سنت‏‌هایى داشت که در اسلام نیز تثبیت‏ شد، مانند: حرام‌دانستن شراب و زنا، حد زدن زناکار، بریدن دست دزد، تبعید زنان بدنام از مکه، جلوگیرى از زنده‌به‌گور کردن دختران، ازدواج با محارم، سرزده وارد خانه شدن، عریان طواف کردن، حکم به وجوب وفاى به نذر، احترام چهار ماه حرام (رجب، ذى‌القعده، ذى‌الحجه و محرم) و مباهله‌کردن (یعنى براى اثبات حقانیت، نفرین‌کردن در حق یکدیگر) (تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۶) بنابراین شخصى این چنین، هرگز نذرى آن چنان نمى‏‌کند.

۳. چطور ممکن است مردى با این بزرگوارى نذر به چیزى کند که در اکثر شرایع آسمانى نهى شده بود و در نزد عقل بسیار زشت و از بزرگترین جنایات به‌شمار مى‌رفته است؟

۴. نذرکردن و کشتن فرزندان به‌عنوان نذر براى معبود، از سنن بت‌پرستان و ستاره‌پرستان (صابئین) بوده (غیر از زنده‌به‌گورکردن دختران که قبیله بنی‌تمیم انجام می‌دادند)، و خداوند در قرآن مجید آن را از جمله اعمال شنیع آنها شمرده و فرموده است: بدین‌گونه بسیارى از مشرکین خوش داشتند که اولاد خود را بکشند. «وَ کَذلِکَ زَیَّنَ لِکَثیرٍ مِنَ الْمُشْرِکینَ قَتْلَ أَوْلادِهِمْ شُرَکاؤُهُمْ لِیُرْدُوهُمْ وَ لِیَلْبِسُوا عَلَیْهِمْ دینَهُمْ وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ ما فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَ ما یَفْتَرُونَ». انعام۶، آیه۱۳۷

۵. اگر بگویند: شاید عبدالمطلب مانند ابراهیم مأمور بوده فرزندش را در راه خدا فدا کند، مى‌گوییم این درست نیست، چون روایات صریحا مى‌گوید: عبدالمطلب نذر کرده بود، مضافا به این که اگر مأمور بود مى‌باید آن را عملى سازد و دیگر قرعه‌انداختن معنا نداشت، و اصولا چرا نگفت: من مأمور به این کارم؟

۶. در سلسله راویان این داستان ساختگى و امثال آن مانند «انا ابن الذبیحتین‏»، افرادى ضعیف و مجهول و مهمل قرار دارد که بعضى هم شیعه امامیه نبوده‏‌اند، و به‌همین جهت روایات آن ضعیف و مغشوش و بیشتر از طریق عامه روایت ‏شده و از آنها به شیعه سرایت کرده است.

۷. علامه مجلسى مى‌گوید: شیعه اعتقاد دارد که پدران پیغمبر تا آدم، خداپرست ‏بودند و از فخر رازى نقل مى‏‌کند که گفته است: «شیعه عقیده دارد که هیچ‌یک از پدران پیغمبر کافر نبوده‌اند» ر.ک: کتاب من لا یحضره الفقیه‏ شیخ صدوق، پاورقى على اکبر غفارى، ج۳، ص۸۹

بنابر آنچه ذکر شد ماجراى نذر عبدالمطلب از اختراعات قصه‌گویان عامه بوده که خواسته‌اند على‌رغم شیعه امامیه، عبدالمطلب را مانند دیگر مشرکان قلمداد کنند، و کسانى امثال زمخشرى و فخر رازى و نیشابورى از قدمای علماى عامه و بعضى از متأخرین آنها همچون مراغى و سید قطب و بسیارى دیگر از مفسران آنها این داستان ساختگى را در تفسیر آیه «کذلک زین لکثیر من المشرکین… کما مرّ» نقل کرده و مصداق آن را عبدالملطلب دانسته‌اند! تا از این راه اعتقاد خود را در مشرک‌دانستن پدران پیغمبر(صلى‌الله‌علیه‌وآله) تثبیت کنند و عقیده پاک شیعه امامیه را در این خصوص تخطئه نمایند.

شاید هم در زمان بنى‌امیه براى لکه‌دارساختن عبدالمطلب جدّ امیرالمومنین على(علیه‌السلام) این افسانه را رایج ‏ساخته‌اند، همان‌طور که فرزندش ابوطالب را مسلمان ندانسته و سعى کرده‏‌اند او را مشرک قلمداد کنند تا از آن راه به شخصیت امیرالمومنین على(علیه‌السلام) لطمه وارد سازند.

ن.ک: تاریخ اسلام علی دوانی ص۵۴؛ تاریخ تحلیلی حسنی جلد۱

۰ دیدگاه

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *