حضرت سکینه سلام‌الله‌علیها

توسط | آبان ۲۲, ۱۳۹۷ | اعلام‌شناسی

مختصری در احوالات حضرت سکینه بنت الحسین علیهاسلام

حضرت سکینه (سلام‌الله‌علیها) یکی از فرزندان امام حسین(علیه‌السلام) می‌باشد که در پنجم ربیع الاول سال ۱۱۷ق وفات کردند! ازاین‌رو ابتدا به فرزندان حضرت اشاره می‌کنیم:

فرزندان امام حسین(علیه‌السلام)

  • علی‌بن‌الحسین زین العابدین | مادر ایشان: شهربانو دختر یزد
  • علی‌بن‌الحسین علی اکبر | مادر ایشان: لیلی بنت ابومره‌بن‌غزوه
  • عبدالله رضیع علی اصغر | مادر ایشان: رباب بنت امرء القیس
  • سکینه بنت الحسین | مادر ایشان: رباب بنت امرء القیس
  • رقیه بنت الحسین | مادر ایشان: شهربانو یا امّ‌اسحاق
  • جعفربن‌الحسین | مادر ایشان: بانویی از بنی‌قضاعه

این علیامخدره در سال ۴۷ق چشم به جهان گشود و در جریان کربلا حدود ۱۴ سال و هنگام وفات حدود ۷۰ سال عمر شریفش بود.

نامش «آمنه» بود و به‌جهت شدت وقار و آرامشی که داشت، مادرش او را «سکینه» لقب داد.

پدرش اباعبدالله الحسین از او با لقب «خیره النساء» یاد کرده است و مادرش رباب بانویی فاضله و مورد علاقۀ شدید امام حسین(علیه‌السلام) بود و پس از شهادت حضرت، وی مجلس عزاداری برگزار کرد و آنقدر گریست که اشک چشمش خشک شد و حدود یک سال پس از عاشورا از دنیا رفت.


حضرت سکینه در جریان کربلا

در کتب مقتل نام این بانو در برهه‌های جانسوز و دلخراشی از جریان عاشورا و اسارت مطرح است که به برخی اشاره می‌شود:

هنگام وداع ابی‌عبدالله با اهل حرم

حضرت کنار خیمه آمد و اهل بیتش را صدا زد: «وَ نَادَى یَا سُکَیْنَهُ یَا فَاطِمَهُ یَا زَیْنَبُ یَا أُمَّ کُلْثُومٍ عَلَیْکُنَّ مِنِّی السَّلَامُ»، سکینه جان فاطمه جان، ای زینب و ای ام‌کلثوم، خداحافظ! در اینجا سکینه صدا زد: پدر جان، آیا تسلیم مرگ شدی؟! حضرت فرمود: کسی که ناصر و یاوری برایش نمانده چگونه تسلیم نشود؟

سکینه عرضه داشت: «یَا أَبَهْ رُدَّنَا إِلَى حَرَمِ جَدِّنَا»، پدر جان ما را [در این برهوت سوزان رها مکن] برگردان کنار قبر جدّمان رسول الله! حضرت فرمود: «هَیْهَاتَ لَوْ تُرِکَ الْقَطَا لَنَامَ».

حضرت سکینه صیحه‌ای کشید، پدر وی را در آغوش گرفت و فرمود:

سَیَطُولُ بَعْدِی یَا سُکَیْنَهُ فَاعْلَمِی *** مِنْکِ الْبُکَاءُ إِذَا الْحَمَامُ دَهَانِی‏
لَا تُحْرِقِی قَلْبِی بِدَمْعِکِ حَسْرَهً *** مَا دَامَ مِنِّی الرُّوحُ فِی جُثْمَانِی‏

در آغوش کشیدن جسم بی‌سر پدر

یک وقت سکینه دید عمه‌اش زینب(س) کنار بدنی نشسته و بر سر می‌زند! عرض کرد: «هذا نَعشُ مَنْ؟»، این بدن کیست؟ [آخر بدن را یا از سرش می‌شناسند یا از لباسش!] فرمود: بدن پدرت حسین!

خود را روی بدن انداخت و بدن بی‌سر بابا را در آغوش گرفت به‌طوری که کسی نتوانست وی را جدا سازد تا اینکه لشکر عمرسعد با قهر و تازیانه سکینه را از بدن پدر جدا ساختند!

در همان لحظات در واقعیت یا در حالت بیهوشی صدایی از آن حلقوم بریده شنید که می‌فرمود:

شِیعَتِی مَا إِنْ شَرِبْتُمْ ماءَ [رَیَّ] عَذْبٍ فَاذْکُرُونِی *** أَوْ سَمِعْتُمْ بِغَرِیبٍ أَوْ شَهِیدٍ فَانْدُبُونِی‏


قبر و حرم حضرت سکینه

برخی از بزرگان شیعه همچون مرحوم سید محسن امین و نیز مرحوم شیخ عباس قمی بر این باورند که قبر سکینه‌ای که در شام معروف است، متعلق به دختر یکی از پادشاهان شام بوده و ارتباطی به حضرت سکینه‌بنت‌الحسین ندارد!

۰ دیدگاه

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *