تقویت عرق و غیرت دینی

توسط | شهریور ۵, ۱۳۹۷ | رشد و رکود

عرق‌داشتن یعنی چه؟

عِرق به‌معنای رگ بوده و جمع آن عروق بوده و در اصطلاح در معنای اصل و ریشه و بیخ و خوی به‌کار می‌رود. مثلاً:

  • عرق حمیّت = رگ و خوی مردانگی
  • عرق سبعیّت = خوی درندگی
  • عرق فتنه: رگ حادثه و شرّ
  • عرق ملی = حساسیت وطنی
  • عرق دینی = غیرت مذهبی

منظور عرق مذهبی چیست؟

عرق مذهبی یا غیرت دینی یعنی اینکه انسان نسبت به دین و احکام آن و مقدسات دینی حساسیت داشته باشد و بی‌تفاوت نباشد و در برابر کجی‌ها و انحرافات و پایمال‌شدن دین، جوش‌وخروش داشته باشد و خونسرد و بی‌رمق نباشد.

با اینکه ما در یک کشور مذهبی زندگی می‌کنیم، متأسفانه ارزش و جایگاه عرق ملی فراتر از عرق دینی و مذهبی رفته و اگر از کسی بر اساس حبّ وطن (که خوب هم هست) اقدام مفیدی سر بزند، هم از ناحیه مردم هم مسئولین مورد تشویق قرار خواهد گرفت!

اما اگر شخصی بر محور عرق مذهبی عملی را انجام دهد، از طرف تودۀ مردم استقبال گرمی صورت نخواهد گرفت؛ البته از ناحیۀ برخی مسئولین ممکن است روی اغراضی تقدیرهایی صورت بگیرد!

شوق به حمایت از دین

قرآن دربارۀ برخی از مجاهدان زمان پیامبر که ابزار جنگ نداشتند می‌گوید: «وَ لا عَلَى الَّذینَ إِذا ما أَتَوْکَ لِتَحْمِلَهُمْ قُلْتَ لا أَجِدُ ما أَحْمِلُکُمْ عَلَیْهِ تَوَلَّوْا وَ أَعْیُنُهُمْ تَفیضُ مِنَ الدَّمْعِ حَزَناً أَلاَّ یَجِدُوا ما یُنْفِقُونَ»؛ ایرادی نیست بر کسانى که وقتى نزد تو آمدند تا آنها را بر مرکبى (براى میدان جهاد) سوار کنى و تو گفتى: «مرکبى که شما را بر آن سوار کنم، ندارم» از نزد تو بازگشتند درحالى‌که چشمانشان از اندوه اشکبار بود؛ زیرا چیزى که در راه خدا انفاق کنند، نداشتند).

این حالت نشانۀ غیرت دینی است، عاملى که فرد فاقد ابزار و وسایل جهاد را چنان منقلب مى‌کند که بى‌اختیار مانند ابر بهار، اشک می‌ریزد. [«تفیض» به‌معناى فروریختن فراوان است]

اوج عرق دینی

امیرالمؤمنین در خطبه۲۷ (در جریان غارت زیورآلات یک زن مسلمان و یک زن غیر مسلمانِ در پناه اسلام در حمله سپاه معاویه به شهر انبار) به عالی‌ترین مرتبۀ از مظاهر غیرت دینی اشاره کرده می‌فرماید: «فَلَوْ أَنَّ امْرَأً مُسْلِماً مَاتَ مِنْ بَعْدِ هَذَا أَسَفاً مَا کَانَ بِهِ مَلُوماً بَلْ کَانَ بِهِ عِنْدِی جَدِیراً»؛ اگر مسلمانی به‌خاطر این حادثه دردناک از شدّت تأسف بمیرد، جای سرزنش ندارد، بلکه به‌نظر من سزاوار است!

دین‌داری بدون غیرت دینی

در فقه الرضا(علیه‌السلام) نقل شده که: خداوند دو فرشته را براى عذاب قومى مأمور کرد. هنگامى که آن دو به آن شهر رسیدند، مردى را در حال تضرّع و زارى به درگاه خدا مشاهده کردند! یکى از آن دو به دیگرى گفت: «این مرد دعاکننده را دیدى؟» دیگرى گفت: آرى؛ ولى من مأموریتم را انجام مى‌دهم. دومى گفت: من هیچ کارى نمى‌کنم، تا به پیشگاه خدا بازگردم و کسب تکلیف کنم!

هنگامى که نزد خداوند رسید عرض کرد: «پروردگارا، من به آن شهر که رسیدم، یکى از بندگان تو را دیدم که در حال دعا و تضرّع است». دستور آمد: برو و مأموریتت را انجام ده (و شهر را زیرورو کنید)، «فاِنَّ ذلِکَ رجُلٌ لَمْ یَتَغیَّرْ وَجْهُهُ غَضَباً لى قَطُّ»؛ او مردى است که هرگز چهره‌اش از خشم در راه من متغیّر و برافروخته نشده است و ذره‌اى غیرت دینى نداشته است.


راه‌های تقویت عرق مذهبی

برخی از جوانان متدیّن می‌پرسند چه کنیم که عرق دینی و غیرت مذهبی خود را تقویت کنیم و دغدغه دین و ترویج شیعه و ولایت داشته باشیم و خلاصه از حالت کسالت و خمودگی نسبت به امور دینی خارج شویم؟

غیرت یک اراده و حالت درونی است که از انفعالات روح سرمنشأ می‌گیرد و در اجتماع نِمود و بروز پیدا کرده و باعث حساسیت و حرکت در برابر ناهنجاری‌های اخلاقی می‌شود.

نتیجۀ نبود غیرت دینی این می‌شود که دفاع از دین کم‌رنگ شده و مردم صرفاً تماشاگرِ صحنه‌های فساد و فحشا می‌شوند و تحرّک و واکنشی از خود نشان نمی‌دهند!

برخی از راهکارهای تقویت غیرت دینی

تقویت باورهای دینی

غیرت از ثمرات و میوه‌های ایمان است و تقویت ایمان و باورها، دفاع از آن‌ها را به‌دنبال دارد.

ارتقای معرفت دینی

پشتوانۀ غیرت و عرق دینی، معرفت و شناخت نسبت به آموزه‌های دینی است. دفاع بدون معرفت پایدار نخواهد بود؛ چراکه طوفانِ شبهات مدافعِ بی‌معرفت یا کم‌معرفت را به جبهۀ مقابل منتقل می‌کند.

همان‌گونه که یک مجاهد نیازمند شمشیر و نیزه و تیر و تفنگ است، سرمایۀ یک مدافع دین نیز بینش قوی نسبت به محتوای دین است و توجه هرچه بیشتر به این سرمایه، تلاش بیشتر برای حفاظت آن را در پی دارد.

تقویت نطق و خطابه

خطابه و قدرت سخنوری یکی از ابزارهای مؤثر برای تحریک عواطف و احساسات در بین همۀ ملت‌ها است.

شخصی که از توان کافی برای سخنوری و تأثیرگذاری برخوردار نباشد، هرچند علاقه‌مند تبلیغ باشد، این ضعف باعث عقب‌نشینی او شده و نمی‌تواند به‌خوبی رسالت خود را انجام دهد.

تجلیل از غیرت‌مندان

روشن امیرالمؤمنین و ائمۀ معصومین(علیهم‌السلام) بر این بوده که غیرت‌مندان را تعظیم می‌کردند و این تشویق‌ها هم باعث دلگرمی ایشان و هم موجب گرایش دیگران به دفاع از دین و تحریک غیرت مذهبی ایشان می‌شد. به‌عنوان نمونه:

خشم ابوذر به‌خاطر دین

ابوذر غفاری به‌شهادت رسول الله(صلی‌الله‌علیه‌وآله) راست‌گوترین افراد در زیر آسمان بود و حنجره مقدسش سدّ راه متجاوزان و مانع زیاده‌خواهی فرصت‌طلبان اموی بود.

در سال ۳۰ق عثمان او را به بیابانی بی‌آب‌وعلف تبعید کرد و فرمانی صادر کرد که کسی حقّ بدرقه او را ندارد و مروان را مأمور اجرای این فرمان شوم کرد؛ ولی امیرالمؤمنین به‌همراه حسنین و قنبر بدون اعتنا به‌دستور عثمان به بدرقۀ ابوذر رفتند.

حضرت هنگام بدرقه خشم مقدس ابوذر را ستود و غیرت دینی او را تمجید کرد و فرمود: «یَا أَبَا ذَرٍّ إِنَّکَ غَضِبْتَ لِلَّهِ، فَارْجُ مَنْ غَضِبْتَ لَهُ»؛ ای اباذر، تو برای خدا به‌خشم آمدی، پس امید به کسی داشته باش که به‌خاطر او غضبناک شدی. این مردم برای دنیای خود از تو ترسیدند و تو بر دین خویش از آنان ترسیدی! پس دنیا را که به‌خاطر آن از تو ترسیدند، به خودشان واگذار و با دین خود که برای آن ترسیدی، از این مردم بگریز.



در سال ۳۸ق مردم مصر دست به قیام زده و حاکم اموی را به ذلّت کشاندند. در پی آن، حضرت علی علیه السلام مالک اشتر را با عهدنامه معروفش به استانداری مصر منصوب کردند و در نامه ای که برای مردم مصر نوشت، از مردم غیور مصر تجلیل کرد که در برابر منکرات ایستادند و خشم مقدس خود را به نمایش گذاشتند. در بخشی از آن نامه آمده است:

از بنده خدا امیرالمؤمنین، به مردمی که برای خدا به خشم آمدند، آن هنگام که خداوند در زمین معصیت شد و حقّش از بین رفته بود. (زمانی که) ستم و تباهی خیمه خود را بر سر نیک و بد، مسافر و حاضر و بر همگان برافراشت؛ نه معروفی ماند که در پناه آن آرامش یابند و نه کسی از زشتی ها نهی می کرد.

سپس در معرفی مالک اشتر به روحیه والای او در نبرد با معاندان و خشم مقدس او اشاره کرده و می نویسد:

من بنده ای از بندگان خدا را به سوی شما فرستادم که در روزهای وحشت نمی خوابد و در لحظه های ترس، از دشمن روی بر نمی گرداند.

بر بدکاران از شعله های آتش، تندتر و شدیدتر است. او مالک بن حارث است… او شمشیری از شمشیرهای خداست که نه تیزی او کند می شود و نه ضربت آن بی اثراست.

آن حضرت در خطبه ای دیگر، ضمن یادآوری یارانی چون عمار یاسر، مالک بن تیهان، خزیمه بن ثابت انصاری ملقّب به ذوالشهادتین پس از گریستن برای مظلومیت خود، آنها را معرفی می کند و می فرماید:

دریغا! از برادرانم که قرآن را خواندند و بر اساس آن قضاوت کردند، در واجبات الهی اندیشه کرده و آنها را برپا داشتند، سنّت های الهی را زنده و بدعت ها را نابود کردند، دعوت جهاد را پذیرفته و به رهبر خود اطمینان داشته و از او پیروی نمودند.

آن حضرت در این سخنان سوزناک که با گریه ممتد همراه بود، از کسانی که با پای بندی به قرآن و فرایض، دارای غیرت دینی بوده و به احیای سنّت ها و مظاهر دین و نابودی ریشه های بدعت و بی دینی و مظاهر فساد و بی بندوباری همت می گماردند، تجلیل کرده و آنان را برادران خود می خواند و از جدایی آنان ابراز تأثر و اندوه می نمایند.

در سخن دیگر می فرماید:

رَحِمَ اللّه رَجُلًا رَأی حقّاً فَاعانَ عَلَیه او رَأی جَوراً فَرَدّه و کانَ عَونا بِالحقّ عَلَی صاحبه

خدا رحمت کند آن کس را که حقی را بنگرد و یاری کند، یا ستمی را مشاهده کرده آن را نابود سازد و حق را یاری کند.

۰ دیدگاه

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *