فهرست مطالب
نواب اربعه ، سفیران دورۀ غیبت صغری
در غیبت صغری چهار نفر از بزرگان شیعه بهترتیب وکیل و سفیر و نایب خاص امام زمان(علیهالسلام) بودند که خدمت آن حضرت میرسیدند و وکالتشان مورد تأیید آن حضرت بود و پاسخهای امام(علیهالسلام) در حاشیه نامهها توسط این نواب اربعه بهدست مردم میرسید.
البته غیر از این چهار نفر وکلای دیگری هم از طرف امام(علیهالسلام) در شهرهای مختلف بودند که بهوسیله همین چهار بزرگوار امور مردم را به عرض امام زمان(علیهالسلام) میرساندند و از سوی حضرت در امور آنها توقیعهایی صادر شده بود.
سفارت این چهار بزرگوار سفارت مطلق و تامّ بوده ولی دیگران در موارد خاصی سفارت داشتند؛ مانند «ابوالحسین محمدبنجعفر اسدی، احمدبناسحاق اشعری، ابراهیمبنمحمد همدانی، احمدبنحمزهبنالیسع».
نائبان چهارگانه امام زمان
نواب اربعه عبارتاند از:
- ابوعمرو عثمانبنسعید عمری؛ (با پسرش حدود ۴۸ سال)
- ابوجعفر محمدبنعثمان عمری؛
- ابوالقاسم حسینبنروح نوبختی؛ (با ابوالحسن حدود ۲۶ سال)
- ابوالحسن علیبنمحمد سمری.
نائب اول عثمانبنسعید عَمری
عثمانبنسعید، فردی جلیل القدر و مورد اعتماد مردم بود و پیش از اینکه جزو نواب اربعه باشد، وکیل حضرت هادی و امام عسکری(علیهماالسّلام) نیز بود.
وی به امر حضرت متصدّی کفن و دفن امام عسکری(علیهالسلام) گردید.
امام عسکری(علیهالسّلام) در محله عسکر سکونت داشتند و تماس با آن حضرت برای شیعیان مشکل بود و عثمانبنسعید چون روغنفروش بود، اموال را در ظرفهای روغن میریخت و خدمت امام میبرد.
احمدبناسحاق قمی هنگامی که از امام هادی(علیهالسّلام) پرسید: «آقای من، گاهی غائب و گاهی حاضرم. وقتی هم که حضور دارم نمیتوانم خدمتتان برسم. سخن چه کسی را بپذیرم و فرمان چه شخصی را اطاعت کنم؟» حضرت فرمود: این ابوعمرو عثمانبنسعید عمری مورد اطمینان و امین است، آنچه به شما بگوید از من میگوید و آنچه به شما برساند از من میرساند.
احمدبناسحاق میگوید: پس از رحلت امام هادی(علیهالسّلام) نزد امام عسکری(علیهالسّلام) رفته همان گفته را تکرار کردم. آن حضرت مانند پدر بزرگوارشان فرمودند: ابو عمرو امین و مورد اطمینان امام گذشته و مورد اطمینان من در زندگی و پس از مرگ من است. آنچه به شما بگوید و آنچه به شما برساند از من می رساند.
جناب عثمانبنسعید پس از امام عسکری(علیهالسّلام) بهفرمان حضرت مهدی(علیهالسّلام) به وکالت و نیابت ادامه داد و شیعیان مسائل خود را نزد او میبردند و پاسخ امام توسط او به مردم میرسید.
نائب دوم محمدبنعثمان عَمری
محمدبنعثمان نیز همچون پدرش از بزرگان شیعه و در تقوی و عدالت و بزرگواری مورد احترام شیعیان بود.
عثمانبنسعید پیش از وفات بهفرمان امام عصر(علیهالسّلام) فرزند خود ابوجعفر محمدبنعثمان را بهجانشینی خود و نیابت حضرت معرفی کرد. این در حالی بود که امام عسکری(علیهالسّلام) نسبت به او و پدرش اظهار اعتماد و اطمینان فرموده بود و شیعه بر عدالت و تقوی و اطاعت او اتفاق داشتند.
ترجمۀ توقیع حضرت پس از وفات عثمانبنسعید:
«انا للَّه و انا الیه راجعون، در برابر فرمان خدا تسلیم و به قضای او راضی هستیم. پدرت سعادتمند زیست و پسندیده در گذشت. خداوند او را رحمت کند و به پیشوایان و سرورانش علیهم السّلام ملحق سازد. از کمال سعادت پدرت بود که خداوند فرزندی چون تو را به او عنایت کرد که پس از او جانشینش گردی و در امورش قائممقام او باشی و برایش طلب رحمت و آمرزش نمایی».
از محمدبنعثمان پرسیدند: صاحب الامر را دیدهای؟
گفت آری و آخرین ملاقاتم با او کنار بیت الحرام بود که میفرمود: «اللهم أنجز لی ما وعدتنی» و نیز او را در مستجار نزدیک رکن یمانی کعبه دیدم که میگفت: «اللهم انتقم لی من أعدائی».
این بزرگوار کتابهایی در فقه تألیف کرده که مشتمل است بر آنچه از امام عسکری(علیهالسّلام) و از پدر خود شنیده بود.
محمدبنعثمان برای خود قبری ترتیب داده بود و آن را ساج پوشانده بود و روی آن آیاتی از قرآن کریم و اسامی ائمه اطهار(علیهمالسّلام) را نوشته بود. هر روز داخل آن میشد و یک جزء قرآن قرائت میکرد و بیرون میآمد.
او پیش از مرگ از روز وفات خود خبر داد و در همان روز که خبر داده بود در سال ۳۰۵ق در گذشت.
همچنین پیش از رحلت به شیعیان خبر داد که حضرت جناب ابوالقاسم حسینبنروح نوبختی را برای سفارت و ارتباط با خود انتخاب فرمودهاند و او قائممقام من است و به او مراجعه کنید.
نائب سوم حسینبنروح نوبختی
ابوالقاسم حسینبنروح نوبختی نزد موافق و مخالف عظمت و بزرگی ویژهای داشت، و به عقل و بینش و تقوی و فضیلت نزد عموم فرقههای مختلف مذهبی مشهور بود و در زمان نائب دوم از جانب او متصدی پارهای از امور بود.
با اینکه میان یارانِ نائب دوم، جعفربناحمدبنمتیل از همه به او نزدیکتر بود و حتی در اواخر زندگی جناب محمدبنعثمان غذای منزل او را در منزل جعفربناحمد تهیه میکردند و در میان اصحاب احتمال نیابت و جانشینی جعفربناحمد بیشتر بود؛ اما در آخرین ساعات زندگی جناب محمدبنعثمان، جعفربناحمد بالای سر او و حسینبنروح پایین پایش نشسته بود، به جعفربناحمد رو کرد و فرمود: «مأمور شدهام که امور را به ابوالقاسم حسینبنروح واگذار کنم». جعفر از جا برخاست و دست حسینبنروح را گرفت و او را بالای سر محمدبنعثمان نشاند و خود پایین پای او نشست.
در ۶ شوال ۳۰۵ق اولین توقیع از ناحیه مقدسه امام عصر(علیهالسلام) برای او صادر شد که متن آن چنین بود:
«ما او را میشناسیم، خداوند تمامی خیر و رضای خویش را به او بشناساند و به توفیق خود او را یاری کند. از مکتوب او مطلّع شدیم و نسبت به او وثوق و اطمینان داریم. او را نزد ما مکان و منزلتی است که خشنودش میسازد. خداوند احسان خویش را به او بیافزاید که خدا ولی و توانا بر همه چیز است و سپاس خدای را که شریکی ندارد و درود و سلام فراوان خداوند بر فرستاده او محمد و بر خاندان او صلوات الله علیهم».
از ابوسهل نوبختی صاحب تألیفات که از متکلمین بزرگ بغداد بود پرسیدند: برای چه جناب ابوالقاسم حسینبنروح به مقام نیابت نائل شد و شما نائل نشدید؟
گفت: ائمه(علیهمالسّلام) داناترند و آنچه برگزینند شایستهتر و مناسبتر است؛ ولی من فردی هستم که با دشمنان شیعه برخورد و مناظره میکنم و اگر نائب حضرت بودم و مانند ابوالقاسم مکان امام زمان(علیهالسّلام) را میدانستم و در گیرودار بحث پیرامون امام علیه السّلام با مخالفان در تنگنا قرار میگرفتم ممکن بود نتوانم خود را کنترل کنم و جای آن حضرت را افشا کنم (تا باور کنند که واقعاً حضرت وجود دارد)؛ ولی اگر آن حضرت زیر دامان ابوالقاسم مخفی باشد و او را با قیچی تکهتکه کنند، دامان خود را از او بر نمیدارد و او را به دشمن نشان نخواهد داد.
جناب ابوالقاسم حسینبنروح حدود ۲۱ سال مقام نیابت داشت و قبل از وفات امور نیابت را به امر حضرت به علیبنمحمد سمری وا گذاشت و در ماه شعبان سال ۳۲۶ق در گذشت. آرامگاه او در بغداد است.
نائب چهارم علیبنمحمد سمری
به فرمودۀ بزرگان رجال، عظمت و جلالت قدر ابوالحسن سمری محتاج به توصیف نیست.
وی روزی به جمعی از مشایخ که پیشش بودند فرمود: «خداوند به شما در مصیبت علیبنبابویه قمی اجر عنایت فرماید. در این ساعت او از دنیا رفت». آنان ساعت و روز و ماه را یادداشت کردند و ۱۷ یا ۱۸ روز بعد خبر رسید که در همان ساعت شیخ صدوق در گذشته است.
پیش از وفات علیبنمحمد سمری گروهی از شیعیان نزد او آمدند و پرسیدند: پس از شما چه کسی جانشین شما خواهد بود؟ پاسخ داد: من مأمور نشدهام که در این باره به کسی وصیت کنم.
سپس توقیعی که از سوی امام غائب(علیهالسّلام) در این باره صادر شده بود را به شیعیان نشان داد. آنان از روی توقیع نسخهبرداری کردند که مضمون آن چنین بود:
«بسم اللَّه الرحمن الرحیم، ای علیبنمحمد سمری، خداوند در مصیبت تو پاداش برادرانت را عظیم دارد. تا شش روز دیگر از دنیا خواهی رفت. پس امور خویش را فراهم آور و به هیچکس وصیت مکن که پس از تو جانشین تو شود. غیبت کبری واقع شد و ظهوری نخواهد بود تا آنگاه که خدای متعال فرمان دهد، که پس از مدت طولانی و قساوت دلها و پُرشدن زمین از ستم است.
بهزودی افرادی نزد شیعیان من مدعی مشاهدۀ من میشوند، آگاه باشید که هرکس پیش از خروج سفیانی و پیش از صیحه (خروج سفیانی و صیحه دو علامت از علامتهایی هستند که هنگام ظهور امام عصر علیه السّلام واقع میشود) چنین ادعایی کند (یعنی ادعای رؤیت بهعنوان سفارت و نیابت کند) دروغگو و اِفترازننده است، و لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم».
روز ششم که مصادف با نیمۀ شعبان سال ۳۲۹ق بود جناب ابوالحسن سمری درگذشت و در بغداد دفن شد.
نیابت عامّه در دوران غیبت کبری
پس از وفات همۀ نواب اربعه دورۀ غیبت صغری پایان یافت و نیابت خاصّ برای هیچکس وجود ندارد؛ اما فقها و مجتهدین نائبان عامّ امام زمان(علیهالسلام) هستند و بر مردم لازم است برای مسائل دین به ایشان مراجعه کنند.
چنانکه در توقیع شریف در جواب مسائل اسحاقبنیعقوب که توسط محمدبنعثمان خدمت حضرت صاحب الامر عرضه کرده بود، حضرت فرمود: «وَ اَما الْحوادِثُ الْواقِعَهُ فَارْجِعُوا فِیها اِلى رُواهِ حَدیثِنا فَاِنَّهُمْ حُجَّتى عَلَیْکُمْ وَ اَنَا حُجَّهُ اللّهِ عَلَیْهِمْ».
ببینید: تقلید؛ چرا؟ چگونه؟ از چه کسی؟
منبع: تقویم شیعه و…
۰ دیدگاه