علت اختلاف فتاوا ی مراجع تقلید

توسط | اردیبهشت ۱۷, ۱۳۹۸ | کلیات احکام

چرا نظر و دیدگاه مجتهدین با یکدیگر متفاوت است؟

یکی از سؤالاتی که زیاد پرسیده می‌شود این است که: چرا فتوای مراجع تقلید یکسان نیست و با هم فرق می‌کند؟ مگر همه از قرآن و روایات استفاده نمی‌کنند؟ پس چرا رساله برخی مجتهدین آسان‌تر و برخی سخت‌تر است؟ خلاصه، دلیل این اختلاف فتاوا چیست؟

مجتهدین تمام تلاش خود را برای فهم هرچه دقیق‌تر کلمات معصومین به‌کار می‌گیرند و روی تک‌تک روایات یکسری کنکاش‌های علمی انجام می‌دهند که از تاب و حوصله عموم طلاب نیز خارج است!

یک‌به‌یک وثاقت همه راویان موجود در سلسله سند را بررسی کرده و متن روایت را با سایر روایات می‌سنجند، تعارض‌های موجود در روایات را استخراج و به‌وسیله راه‌حلّ‌های مختلفی آنها را جمع یا طرح می‌کنند و ده‌ها عملیات توان‌فرسای دیگر.

اما علی‌رغم تمام تکاپوها ممکن است دیدگاهشان به‌خطا رفته و به حکم واقعی دسترسی نیافته باشند؛ ازاین‌رو می‌بینیم مجتهدی چون صحت روایتی را پذیرفته، به‌گونه‌ای فتوا می‌دهد و مجتهد دیگر به‌گونه‌ای دیگر!

پیش از پاسخ اصلی به چند نکته دقت بفرمایید:

  • اختلاف فتاوا در یکسری از فروع جزئی فقه است و اکثر مسائل فقه، جزو ضروریات یا امور اتفاقی بین همه مراجع می‌باشد؛
  • حکم خداوند متعال، در هر موردی یک چیز بیشتر نیست و دوری از عصر معصومین و فرمایشات واقعی ایشان باعث پیدایش اختلافات شده است؛
  • اختلاف نظر مختصّ به فقه و احکام نیست، متخصصان هر رشته‌ای (حتی در علوم تجربی که بر اساس حسّ و آزمایش است) با یکدیگر اختلاف نظر و تفاوت برداشت دارند، با اینکه واقعیت یک چیز بیشتر نیست؛
  • اختلاف‌نظرِ فقها، مختصّ به به مراجع فعلی اختصاص نداشته و فتاوای فقهای قدیم نیز مختلف بوده است؛ بلکه شبیه این اختلافات بین اصحاب امامان معصوم نیز وجود داشته است؛
  • منشأ و ریشه اختلاف فتاوا گاهی تقوای زیاد یک مجتهد است که باعث احتیاط‌کردن بیشتر وی می‌شود و اغراض شخصی و هواوهوس دخالتی در صدور فتوای فقیهان ندارد.

ببینید: علت اختلاف مراجع در ثبوت ماه رمضان و عید فطر

ببینید: چرا باید تقلید کنم؟


اکنون به برخی از علل و عوامل پیدایش اختلاف فتاوا اشاره می‌شود:

علم اصول فقه

يكى از مهم‏ترين و اساسى‏ترين مبادى فقه، «علم اصول» است. اين علم به شناخت مسائلى همچون اوامر، نواهى، مفاهيم، اجماع، خبر واحد و متواتر، تعارض، استصحاب، برائت و… مى‏پردازد و مجتهد براى استنباط احكام فقهى، از نتيجه آن سود مى‏جويد. هر يك از اين موضوعات، انديشه‏هاى گوناگونى را در خود بر مى‏تابد و تأثير اين اختلاف، در تفاوت فهم حكم الهى نمايان مى‏شود. به عنوان مثال در مسأله‏اى چند روايت در كتاب‏هاى حديث موجود است كه با هم تعارض دارد: بر اين اساس ديدگاه علما، متفاوت مى‏شود. يكى مى‏گويد: به عللى اين روايت بر آن روايت تقدم دارد؛ ديگرى مى‏گويد: به جهات ديگرى، آن روايت بر اين روايت ترجيح دارد و هر كدام از آنان، بر طبق روايت مورد نظر خود فتوا مى‏دهند و ترديدى نيست كه «تعارض» يك مسأله اصولى و مقدمه‏اى براى دانش فقه است.

ادبيات عرب‏

یکی از علوم تأثیرگذار بر اختلاف فتاوا علم ادبیات عرب است. اين علم شامل صرف، نحو و شناخت معانى الفاظ مى‏شود و يكى از مقدمات اجتهاد به شمار مى‏رود. گاهى اختلاف فقيهان، به اختلاف در مسائل نحوى و صرفى باز مى‏گردد. براى مثال مجتهدى، فلان كلمه در روايت را به صورت مرفوع مى‏خواند و آن را فاعل فعل مى‏داند؛ در حالى كه ديگرى آن را منصوب و مفعول فعل قلمداد مى‏كند و ترديدى نيست كه اين اختلاف، به تفاوت در حكم و فتوا منجر مى‏شود.

مفاهيم‏

گاهى تفاوت فتوا، از اختلاف در شناخت معانى و مفاهيم الفاظ نشأت مى‏گيرد. به عنوان مثال در واژه «يوم» – كه در بسيارى از روايات آمده – ميان فقيهان اختلاف نظر هست؛ برخى فرموده‏اند: از طلوع خورشيد تا غروب را يوم گويند و عده‏اى آن را توسعه داده و ابتداى يوم را طلوع فجر دانسته‏اند. اين اختلاف، تأثير خود را در بسيارى از احكام فقهى بر جاى گذاشته و باعث اختلاف در فتوا گرديده است كه ذكر آنها ما را از ادامه بحث باز مى‏دارد.

علم رجال‏

در زمان معصومين(ع)، سند و مدرك روايات و شناخت راويان و ناقلان احاديث، كمتر مورد نياز بود؛ زيرا احاديث و احكام را يا از خود معصوم مى‏پرسيدند و يا راوى را به دليل نزديكى زمانى با معصوم(ع) مى‏شناختند. اما در زمان‏هاى بعد احاديث با واسطه‏هاى زيادى نقل مى‏شد و عده‏اى در اين ميان، به دروغ رواياتى را جعل مى‏كردند. از اين رو در زمان غيبت نياز به شناسايى راويان سالم و راستگو از غير آنها ضرورى گشت و بر اساس آن «علم رجال» پايه گذارى شد. اين علم به بررسى نقاط ضعف و قوت كسانى مى‏پردازد كه در اسناد احاديث آمده‏اند. در اين علم روايات را به معتبر و غير معتبر تقسيم مى‏كنند و بر اساس آن، گاهى يك روايت نزد مجتهدى معتبر و نزد ديگرى ضعيف محسوب مى‏شود و اين امر عامل بسيار مهمى براى پيدايش اختلاف فتاوا به شمار مى‏رود. به عنوان مثال در مسأله نگاه كردن به زنان روستانشينى كه معمولاً خود را نمى‏پوشانند، ميان فقيهان اختلاف هست كه آيا اين امر جايز است يا خير؟ عده‏اى به آن پاسخ مثبت داده و بر اين باورند كه در اين زمينه روايت معتبر رسيده است. عباد بن صهيب مى‏گويد: از امام صادق(ع) شنيدم كه فرمود: «لا بَأْسَ بِالنَّظَرِ اِلى‏ رُؤُوسِ اَهْلِ تَهامَة و الاَعْراب و اَهْلِ السَّواد و العَلُوج لِاَنَّهُم اِذا نُهُوا لا يَنْتَهُون».
ولى گروهى از فقيهان مى‏گويند: اين روايت به جهت وجود عباد بن صهيب در سلسله سند آن، ضعيف محسوب مى‏شود؛ زيرا اين شخص در علم رجال توثيق ندارد و بر اين اساس فتوا به حرمت نگاه به اين نوع زنان داده و يا لااقل در مسأله احتياط كرده‏اند. (احكام بلوغ و تقليد، سيد مجتبي حسيني، كد: ۳/۵۰۰۰۱۹)

منبع: پرسمان دانشجویی و…

۰ دیدگاه

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *