بحث جامع لیله الرغائب یا شب آرزوها

توسط | فروردین ۲۶, ۱۳۹۵ | ادعیه و زیارات

لیله الرغائب چیست و چه زمانی است؟

به اولین شب جمعه ماه رجب لیله الرغائب گفته می‌شود.

این نکته شایان دقت است که: اگر ماه رجب با جمعه شروع شود، شب جمعه‌ای که فردایش اول ماه رجب است لیله الرغائب محسوب نمی‌شود.

یک نکته ویراستاری: لیله به‌معنای شب هست؛ لذا «شب لیلة الرغائب» اشتباه هست، مانند «سنگ حجر الاسود».

بنابر برخی روایات این شب اعمال خاصی دارد که به‌طور خلاصه به آن اشاره می‌شود:

اعمال لیله الرغائب!

اعمال و دعاهای لیله الرغائب عبارت است از:

  • روزه‌گرفتن در اولین پنجشنبه ماه رجب
  • دوازده رکعت نماز بین مغرب و عشای شب جمعه اول رجب
    • این دوازده رکعت به‌صورت شش نماز دو رکعتی خوانده می‌شود
    • در هر رکعت یک حمد و سه مرتبه سوره قدر و دوازده مرتبه توحید
  • پس از نماز ۷۰ مرتبه صلوات «اللهم صلّ علی محمّد النبیّ الامیّ و علی آله»
  • پس سجده رفته و ۷۰ مرتبه: «سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِكَةِ وَ الرُّوحِ»
  • پس سر برداشته و بگوید: «رَبِّ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ وَ تَجاوَزْ عَمَّا تَعْلَمُ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَلِيُّ الاعْظَم»
  • پس سجده رفته و ۷۰ مرتبه: «سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِكَةِ وَ الرُّوحِ»
  • سپس در همان حالت سجده حاجتش را بخواهد.

فضیلت لیله الرغائب

دربارۀ ارزش معنوی این شب اینچنین روایت شده است: «کسی که این نماز را بخواند همۀ گناهانش آمرزیده شده و روز قیامت به او اجازه شفاعت ۷۰۰ نفر داده می‌شود! و ثواب این نماز شب اول قبر به‌شکلی زیبا و خوش‌بو وارد قبر خواننده‌اش شده و او را از تنهایی و وحشت قبر نجات می‌دهد و روز قیامت نیز بر سرش سایه می‌افکند».


«لیله الرغائب» یا «شب آرزوها» سنّت یا بدعت؟

متأسفانه عوامل مختلفی باعث پیدایش و شیوع دعاها و اعمال جعلی و ساختگی فراوانی شده است. [ببینید: Dorar.ir/3575]

یکی از اعمالی که ظاهراً سند درستی ندارد؛ اما چند سالی است به‌مدد تبلیغات صدا و سیما و فضای مجازی میان مردم (به‌ویژه نسل جوان) رواج یافته است اعمال لیله الرغائب است که این متن، مختصراً به صحت و سقم آن پرداخته است.

سخنرانی آیت‌الله مددی درباره لیله الرغائب

ابتدا بخشی از صحبت‌های آیت‌الله سیّد احمد مددی در درس خارج اصول تاریخ ۱۳۹۰/۰۷/۲۰ را نقل می‌کنیم:

«همین صلات لیله الرغائب که باز هم سیدبن‌طاووس این را نقل کرده. به‌عین این سند و متن [که اصلاً متن و سند مال آن‌ها (اهل‌تسنن) است] در کتاب موضوعات ابن‌جوزی آمده!

اسمش را هم گذاشته‌اند شب آرزوها! لیله الرغائب! یک حدیثی است که آثار جعل از سر تا پای آن واضح است. خوب این چه درجه و قوت احتمالی برای آدم می‌آورد؟!

سیدبن‌طاووس(رحمه‌الله) مرد سید بزرگواری است سید الصالحین، جمال الصالحین؛ در بزرگواری ایشان بحثی نداریم اما بعینه در موضوعات ابن‌جوزی وجود دارد.

چون اهل‌سنت که شما می‌دانید به چه وضعی نماز تراویح را می‌خوانند در ماه رمضان! بعد از نماز تراویح، در طی سال، شب جمعه اول ماه رجب در مساجد جمع می‌شوند و این نماز لیله الرغائب را می‌خوانند. یعنی لیله الرغائب از لیالی مشهوره اهل‌سنت بعد از تراویح است. تراویح در درجه اول، لیله الرغائب در درجه دوم، بعد هم شب نیمه شعبان به‌خاطر احتمال شب قدر»

صوت سخنرانی آیت‌الله مددی

بحث تفصیلی اعتبار لیله الرغائب

لیلة الرغائب در منابع اهل‌تسنن

بحث لیله الرغائب و اعمال آن شدیداً در میان عوام اهل‌سنت رواج داشته و دارد؛ اما علمای اهل‌سنت از همان ابتدا با آن مخالفت شدیدی داشتند. برای نمونه می‌توان از ابن‌جوزی و نووی و دیگر بزرگان حدیث اهل‌سنت نام برد که سند این روایت را بسیار ضعیف دانسته و عمل لیله الرغائب را بدعتی ‌بزرگ شمرده‌اند!

ابن‌جوزی می‌نویسد: «هذا حدیث موضوع علی رسول الله صلی الله علیه و سلّم… و سمعت شیخنا عبد الوهاب الحافظ یقول: رجاله مجهولون، و قد فتشت علیهم جمیع الکتب فما وجدتهم!»

نووی‏ گوید: «و هاتان الصلاتان بدعتان مذمومتان منکرتان قبیحتان‏،‏ و لا تغتر بذکرهما فی کتاب قوت القلوب ـ لأبی طالب المکی ـ و الإحیاء [للإمام الغزالی]،‏ و لیس لأحد أن یستدل على شرعیتهما بما روی عنه علیه الصلاه و السلام أنه قال ‏:‏ ‏«‏الصلاه خیر موضوع» فإن ذلک یختص بصلاه لا تخالف الشرع بوجه من الوجوه، و لا یغتر ببعض من اشتبه علیه حکمهما من الأئمه فصنف ورقات فی استحبابهما فإنه غالط فی ذلک… و قال أبو الفرج بن الجوزی‏:‏ صلاه الرغائب موضوعه على رسول الله و کذب علیه» المجموع ۴/۶۱.


لیلة الرغائب در منابع شیعه

اما مایه تعجب است با اینکه علمای شیعه، رشد را در مخالفت اهل‌سنت می‌دانند و حتّی احادیث صحیح آنان را هم (در صورتی که در منابع شیعه مؤیّدی برای آن نیابند) ردّ می‌کنند، با چه ملاک و معیاری این روایت ضعیف را نقل و ترویج کرده‌اند؟

پاسخی که به‌نظر می‌رسد، این است:

  • سیدبن‌طاووس (۵۸۹-۶۶۴ق) بر مبنای قاعده «تسامح در ادله سنن» و بدون توجه به ضعف سند، این روایت را در کتاب «اقبال» نقل کرده است.
  • علمای بعد از سیدبن‌طاووس(ره) هم بر اساس همان مبنا یا با توجه به ارادتی که به سید و قداست او داشته‌اند، این روایت را نقل کرده‌اند.
نقل سید بن طاووس

وجدنا ذلك في كتب العبادات مرويّا عن النبي صلّى اللّه عليه و آله، و نقلته أنا من بعض كتب أصحابنا رحمهم اللّه، فقال في جملة الحديث عن النبي صلّى اللّه عليه و آله في ذكر فضل شهر رجب ما هذا لفظه: و لكن لا تغفلوا عن‏ أوّل‏ ليلة جمعة منه، فإنّها ليلة تسمّيها الملائكة ليلة الرغائب، و ذلك انّه إذا مضى ثلث الليل لم يبق ملك في السماوات و الأرض الّا يجتمعون في الكعبة و حواليها، و يطّلع اللّه عليهم اطلاعة فيقول لهم: يا ملائكتي سلوني ما شئتم، فيقولون: ربنا حاجتنا إليك ان تغفر لصوّام رجب، فيقول اللّه تبارك و تعالى: قد فعلت ذلك. اقبال الاعمال، ج۳، ص۱۸۵

۱. مرحوم سیّد(ره) نام کتابی را که از آن برای ما نقل می‌کند، ذکر نکرده‌است و چنان‌که استاد مددی فرموده‌اند، با توجّه به متن روایت، به احتمال زیاد از کتب اهل‌تسنّن بوده و گفته‌شد که خود علمای اهل‌سنّت، این روایت را نپذیرفته‌اند.

۲. گاهی گفته می‌شود که جناب سیّد(ره) کتاب‌های زیادی داشته که به دست ما نرسیده و خودش فرموده: «نقلته أنا من بعض کتب أصحابنا رحمهم اللّه(من آن را از برخی از کتاب‌های اصحابمان(ره) نقل کرده‌ام)» و این نشان می‌دهد که روایت در کتابی از شیعیان آمده‌است.

در پاسخ باید گفت: شکّی نیست که کتاب‌های زیادی به‌دست ما نرسیده؛ ولی وظیفه ما فحص در کتاب‌های موجود و بیان‌های واصل است و چنانچه در اینها به نتیجه‌ای نرسیم، به صِرف «احتمال وجود مطلبی در کتاب‌های از میان‌رفته» نمی‌توانیم آن مطلب را به دین استناد دهیم و جزء دین بدانیم؛ وگرنه با این ادّعا باب هرج و مرج علمی گشوده خواهدشد.

از طرفی، مرزبندی شیعه یا سنّی‌بودن در قرن‌های ششم و هفتم قمری، به روشنی امروز نبوده؛ و افراد و مؤلّفانی هستند که گمان می‌شد شیعه‌اند و امروز در مذهب آنان اختلاف است؛ پس باید نام کتاب و مؤلّف را بدانیم؛ امّا حتّی با چشم‌پوشی از این اشکال و اعتماد به فرموده جناب سیّد(ره)، اشکال بعدی مطرح می‌شود.

۳. برای سنجش اعتبار روایت، نیازمند سند هستیم(حتّی با فرض اینکه سیّد آن را از کتب اربعه گرفته‌باشد!) تا آن را طبق مبانی رجالی خودمان(و نه طبق مبانی رجالی سیّد و علّامه و دیگر علما) بررسی کنیم؛ چنان‌که دیده می‌شود سند روایت سیّد بن طاووس(ره) ذکر نشده؛ پس مُرسَل و ضعیف است.


ناقلین روایت لیله الرغائب پس از سیدبن‌طاووس

پس از جست‌وجو در منابع حدیثی شیعه آنچه یافته‌ایم، این است که افزون بر مرحوم سید، شاگردش علامه حلّی(۶۴۸-۷۲۶ق) در منهاج الصلاح و کفعمی(۸۴۰-۹۰۵ق) در البلد الأمین و سپس در المصباح (جنّة الأمان الواقیه) و شیخ حرّ عاملی(۱۰۳۳-۱۱۰۴ق) در وسائل الشیعه و علامه مجلسی(۱۰۳۷-۱۱۱۰ق) در بحار الأنوار نیز این روایت را نقل کرده‌اند که به‌ترتیب به آن‌ها می‌پردازیم:

نقل علامه حلّی

«و یستحب أن یصلّی فیه صلاة الرغائب. روی عمر بن شمر [کذا فی النسخة المطبوعة، و الصحیح: عمرو بن شمر] عن جابر بن یزید الجعفی: أنّه [أی المکلّف] یصوم أوّل خمیس فی رجب، ثمّ یصلّی…» منهاج الصلاح فی اختصار المصباح، ص۴۵۶

نکات این نقل:

۱. کتاب «مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد» اثر شیخ طوسی(۳۸۵ – ۴۶۰ ق) در دعا و زیارات و آداب دینی است که به سبب نزدیکی به عصر غیبت و جلالت شأن مؤلّف، بسیار ارزشمند است. برخی از علمای بعدی، آن را تلخیص کردند و یکی از بهترین تلخیص‌های مصباح المتهجد، از علامه حلّی است. باید دقّت کرد که تلخیص در میان علمای گذشته، با آنچه امروزه از آن تعبیر می‌کنیم، متفاوت بوده و افزون بر برخی حذف‌ها و تغییر در تبویب و ترتیب، شامل اضافات هم می‌شده‌است. علامه حلّی(ره) نیز در «منهاج الصلاح» مطالب بسیاری را که به تعبیر خودش: «ممّا لابدّ منه و لا یستغنی عنه» بوده، افزوده است.

از جمله اضافات، همین عبارت «و یستحبّ …» و روایت محلّ بحث است که در کتاب اصلی شیخ طوسی(ره) نیست! نفس نبودنِ این روایت در کتاب‌های اربعه در قرن چهارم و پنجم، و اینکه تا پیش از سیّد بن طاووس(ره) در قرن هفتم، اثری از آن در کتب شیعه به ما نرسیده، بر ما لازم می‌کند که دقّت بیشتری به عمل آوریم.

۲. در روایت منقول، هیچ نشانه‌ای حتّی ضمیری دالّ بر نقل از معصوم(ع) وجود ندارد! و این «جابر بن یزید» است که می‌گوید: «مکلّف، نخستین پنجشنبه ماه رجب را روزه می‌گیرد؛ سپس …».

اگر چه با جلالت قدر «جابر بن یزید جعفی(ره)» از این اشکال چشم می‌پوشیم و می‌گوییم که بعید است ایشان، از خودش چیزی بگوید.

۳. سند این روایت، از علّامه حلّی(ره) تا عمرو بن شمر، مقطوع است؛ پس ضعیف است.

۴. شخص «عمرو بن شمر» ضعیف است یا دست‌کم، وثاقتش ثابت نیست:

«عمرو بن شمر:
قال النجاشی: “عمرو بن شمر أبو عبد الله الجعفی، عربی، روى عن أبی عبد الله علیه السلام، ضعیف جدّاً، زید أحادیث فی کتب جابر الجعفی ینسب بعضها إلیه و الامر ملتبس”.
… و قال ابن الغضائری: “عمرو بن شمر أبو عبد الله الجعفی، کوفی، روى عن أبی عبد الله و جابر؛ ضعیف”.
… أقول [أنا=الخوئی] : الرجل لم تثبت وثاقته، فإنّ توثیق علی بن إبراهیم القمی إیاه معارض بتضعیف النجاشی، فالرجل مجهول الحال.» (الخوئی، معجم رجال الحدیث، ج ۱۴، ص ۱۱۶- ۱۱۷)

با توجّه به این اشکالات، این روایت هم ضعیف است.

نقل مرحوم کفعمی

مرحوم کفعمی در بلد الامین (البلد الأمین و الدرع الحصین)، ص۱۷۰ و نیز در مصباح (جنة الأمان الواقیة)، ص۵۲۶ فضیلت و کیفیت نماز لیله الرغائب را بیان می‌فرماید.

بررسی این نقل:

به‌گفته استاد رسول جعفریان «کفعمی در نقل از کتاب‌های دعا، به‌طور عمده به نقل‌های ابن‌طاووس متّکی است. گرچه به‌صراحت، به این امر اشارت نکرده است.» نامۀ مفید، ش۵، بهار۱۳۷۵، ص۲۱۸

از این‌رو، برای اختصار مطلب، از دو نقل وی چشم می‌پوشیم و تنها نتیجه را ذکر می‌کنیم که در هر دو مورد، روایت‌ها مرسل و ضعیف هستند.

نقل شیخ حرّ عاملی

بَابُ اسْتِحْبَابِ صَلَاهِ الرَّغَائِبِ لَیْلَهَ أَوَّلِ جُمُعَهٍ مِنْ رَجَب

الْحَسَنُ بْنُ یُوسُفَ بْنِ الْمُطَهَّرِ الْعَلَّامَهُ فِی إِجَازَتِهِ لِبَنِی زُهْرَهَ بِإِسْنَاد ذَکَرَهُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص رَجَبٌ شَهْرُ اللَّه‏… الْحَدِیثَ.

وَ هُوَ طَوِیلٌ یَشْتَمِلُ عَلَى ثَوَابٍ جَزِیل‏ وَ رَوَاهُ ابْنُ طَاوُسٍ فِی الْإِقْبَالِ مُرْسَلًا عَنِ النَّبِیِّ ص نَحْوَهُ. وسائل الشیعه، ج۸، ص۹۸

شیخ حرّ عاملی(ره) این نماز را به عنوان نماز رغائب در شب اوّلین جمعه ماه رجب، با سلسله سندی که علامه حلّی به بنی‌زهره اجازه داده‌است، از رسول خدا(صلّی الله علیه و آله) نقل می‌کند و در پایان می‌گوید: «ابن طاووس در اقبال، آن را مرسلاً از پیامبر(ص) روایت کرده‌است.»

پس سند این روایت، اجازه‌نامه علّامه حلّی(ره) به بنی‌زهره است که در بند بعدی بررسی و روشن می‌شود که سندی ضعیف است.

نقل علامه مجلسی

باب ۲۵ عمل خصوص لیلة الرغائب زائداً على أعمال مطلق لیالی شهر رجب‏

أَقُولُ قَدْ رَوَى الْعَلَّامَهُ ره فِی إِجَازَتِهِ الْکَبِیرَهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الدَّرْبِیِّ عَنِ الْحَاجِّ صَالِحٍ مَسْعُودِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ أَبِی الْفَضْلِ الرَّازِیِّ الْمُجَاوِرِ بِمَشْهَدِ مَوْلَانَا أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع قَرَأَهَا عَلَیْهِ فِی مُحَرَّمٍ سَنَهَ ثَلَاثٍ وَ سَبْعِینَ وَ خَمْسِمِائَهٍ عَنِ الشَّیْخِ عَلِیِّ بْنِ عَبْدِ الْجَلِیلِ الرَّازِیِّ عَنْ شَرَفِ الدِّینِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ سَدِیدِ الدِّینِ عَلِیِّ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَحْمَدَ النَّیْسَابُورِیِّ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنِ الْحَاجِّ مسموسم عَنْ أَبِی الْفَتْحِ نُورْخَانَ عَبْدِ الْوَاحِدِ الْأَصْفَهَانِیِّ عَنْ عَبْدِ الْوَاحِدِ بْنِ رَاشِدٍ الشِّیرَازِیِّ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الْهَمْدَانِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِیدٍ الْبَصْرِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ خَلَفِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الصَّنْعَانِیِّ عَنْ حُمَیْدٍ الطُّوسِیِّ عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَا مَعْنَى قَوْلِکَ رَجَبٌ شَهْرُ اللَّهِ قَالَ لِأَنَّهُ مَخْصُوصٌ بِالْمَغْفِرَهِ فِیه …»‏ بحار الانوار، ۹۵، ص۳۹۵

علامه مجلسی(ره) این روایت را با سلسله سند اجازه‌نامه علّامه حلّی(ره) به بنی‌زهره، از «انس بن مالک» از رسول خدا(ص) آورده و نام تک‌تک راویان را با شرح رجالی برخی از آنها در بحار، ج ۱۰۴، ص ۱۲۳ نقل می‌کند که عبارت‌اند از:

۱. علّامه (حسن بن یوسف مطهر معروف به علامه حلّی): از علمای بزرگ شیعه و مورد اعتماد است؛

۲. الحسن بن الدربی: عالم جلیل‌القدر بود؛

۳. مسعود بن محمد بن ابی الفضل رازی: علامه مجلسی در ج ۹۵ بحار هنگام نقل حدیث می‌نویسد: مسعود بن محمد و ابی الفضل رازی، ولی در توضیحی که در ج ۱۰۴، ص ۱۲۳ دارد، می‌نویسد: مسعود بن محمد بن ابی الفضل، یعنی این دو یک نفرند؛ نه دو نفر! و بعد می‌نویسد وی فقیهی صالح بود؛

۴. علی بن عبد الجلیل بیاضی رازی: وی متکلم، باتقوا و اهل مناظره بود؛

۵. شرف‌الدین المنتجب بن الحسن بن علی الحسنی: وی فقیهی صالح بود؛

۶. سدیدالدین ابو الحسن علی بن الحسن: با توجه به فراوان‌بودن راویان با نام علی بن حسن، نمی توان به طور قطع وی را مشخص کرد و گفت ثقه هست یا نیست؛

۷. عبد الرحمن بن احمد النیسابوری: شیخ اصحاب ری، حافظ، واعظ و فقیه بود؛

۸. ابو عبدالله الحسین بن علی: علامه مجلسی می‌نویسد مشخص نیست وی چه کسی است؛ اما هر کس باشد، انسان صالحی بوده است؛

۹. مسموسم (یا سموسم و یا سمرسم): علامه مجلسی می‌نویسد در کتاب‌های رجالی و غیره، مشخص نیست وی ثقه است یا نه؛

۱۰. ابی الفتح نورخان عبد الواحد اصفهانی یا ابو الفتح بن رجاء: در کتاب‌های رجالی، مطلبی دال بر ثقه‌بودن وی یافت نشد؛

۱۱. عبد الواحد بن راشد الشیرازی یا عبد العزیز بن راشد بندار: در کتاب‌های رجالی، مطلبی دال بر ثقه‌بودن وی یافت نشد؛

۱۲. علی بن جهضم، ابو الحسن الحمدانی یا همدانی: نام وی در کتاب‌های رجالی شیعه یافت نشد و در کتاب‌های رجالی اهل سنت نیز فقط به نام وی اشاره شده و هیچ کلمه‌ای بر مدح یا ذمش وجود ندارد و در کتاب‌های روایی نیز، بیش از چهار روایت از وی نقل نشده است که یکی همین نماز لیله الرغائب است که جعلی دانسته شده و در معجم المؤلفین آمده که وی صوفی بود؛

۱۳. علی بن محمد بن سعید البصری: نام وی در کتاب‌های رجالی شیعه یافت نشد و غیر از حدیث لیلهالرغائب، روایتی از این فرد در کتاب‌های معتبر یافت نشد؛

۱۴. پدرش: نام وی در کتاب‌های رجالی شیعه یافت نشد و در کتاب‌های اهل سنت نیز توثیق یا رد نشده است و از وی بیش از سه چهار روایت در کتاب‌های اهل سنت و شیعه نقل نشده است؛

۱۵. خلف بن عبد الله یا خلف بن عبید الله الصنعانی: ابن حجر می‌گوید: وی حدیث لیله الرغائب را نقل کرده است که ابن جوزی، این روایت را جعلی و ابوموسی چنین روایتی را غریب دانسته است؛ غیر از این روایت، حدیثی از وی در کتاب‌های شیعه و سنی یافت نشد و از سوی دیگر، در کتاب‌های رجالی نامی از وی نیست تا روشن شود ثقه بوده یا نه؛

۱۶. حمید طوسی: وی را حمید الطویل و حمید بن تیرویه نیز می‌نامند؛ برخی گفته‌اند وی ثقه است؛ چنانچه یحیی بن معین گفته وی ثقه است؛ و برخی دیگر می‌گویند وی تدلیس می‌کرد!

۱۷. انس بن مالک: وی خادم رسول خدا(صلّی الله علیه و آله) بود که البتّه از بیعت و یاری و شهادت‌دادن به نفع حضرت علی(ع) سر باز زد و امام علی(ع) او را نفرین کرد که به برص دچار شد. بنا بر روایتی‌ منقول‌ از امام صادق‌(علیه‌السلام)، انس‌ یکی‌ از سه نفری‌ بود که‌ بر پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) دروغ‌ می‌بست:

«حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ إِسْحَاقَ الطَّالَقَانِیُّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ الْعَزِیزِ بْنُ یَحْیَى قَالَ حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ زَکَرِیَّا قَالَ حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَارَهَ عَنْ أَبِیهِ قَالَ سَمِعْتُ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ ع یَقُولُ ثَلَاثَهٌ کَانُوا یَکْذِبُونَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ أَبُو هُرَیْرَهَ وَ أَنَسُ بْنُ مَالِکٍ وَ امْرَأَهٌ.» (خصال صدوق، ط جامعه مدرّسین، ج ۱، ص ۱۹۰)

به این ترتیب، حتّی با چشم‌پوشی از ۱۶ نفر قبلی در سلسله سند، روایت «انس» برای ما پذیرفتنی نیست!

ببینید: نمایه: ماه رجب


نتیجه‌گیری

با توجه به بررسی سندی این روایت، می‌توان نتیجه گرفت که چنین حدیثی معتبر نیست و به ادلّه زیر نمی‌توان مستحبّ‌بودن اعمال لیله الرغائب را ثابت کرد:

۱. توثیق نشدن افراد ذیل در این روایت: سدید الدین ابو الحسن علی بن الحسن؛ مسموسم (یا سموسم و یا سمرسم)؛ ابی الفتح نورخان عبد الواحد اصفهانی؛ عبد الواحد بن راشد الشیرازی؛ علی بن جهضم؛ علی بن محمد بن سعید البصری؛ پدرش؛ خلف بن عبد الله.

۲. شبیه این روایت با سلسله سندی دیگر، در کتاب‌های اهل سنت آمده است که با راویان آخر این حدیث مورد بررسی، مشترک هستند(علی بن جهضم؛ علی بن محمد بن سعید البصری؛ پدرش؛ خلف بن عبد الله) و کتاب‌های رجالی اهل‌سنّت، به اتّفاق، آن را جعلی و ساختگی دانسته‌اند؛

۳. روایت شیخ حرّ عاملی با همان سندی است که در روایت علامه مجلسی آمده؛ و چنان‌که گذشت، اعتبارش ثابت نشد؛

۴. روایات سیّد بن طاووس(ره)، علّامه حلّی(ره) و کفعمی(ره) مرسل و در نتیجه، ضعیف است؛

۵. غیر از روایاتی که تفصیلاً بررسی شد و بیشتر آنها در واقع، یک روایت هستند که از «انس بن مالک» نقل شده، روایت معتبر دیگری در اثبات مستحبّ‌بودن نماز و دیگر اعمال لیله الرغائب پیدا نشد.

۶. جالب است که خود علامه مجلسی(ره) در کتاب «زاد المعاد» خویش که شبیه «مفاتیح الجنان» است، می‌نویسد:

«و ذکر لکل من هذه الصلوات ثواب کثیر لم نذکره بناء على عدم الاعتماد على السند … و لهذا لم نورد فی هذه الرساله صلاه لیله الرغائب‏ المشهوره مع أنّها منقوله عن طرق العامّه!» (زاد المعاد، ط اعلمی، ص ۴۲)

یعنی به همین دلیل(عدم اعتماد به سند) ما نماز مشهور لیله الرغائب را در این رساله نیاوردیم، علاوه بر این(اشکال) که از راه عامّه(اهل تسنّن) هم نقل شده‌است!


سخن پایانی

مشروعیّت این اعمال و نماز، وابسته به مبنای فقیه در «قاعدهٔ تسامح در ادلّهٔ سنن» است.

مراد از قاعده «تسامح در ادلّه سنن» این است که آنچه به‌عنوان شرایط عمل به «خبر واحد» ذکر شده(مانند عدالت یا وثاقت راوی، فراموش‌کار نبودن و ضابط‌بودن در نقل) در روایات دالّ بر سنن، معتبر نیست و با روایت ضعیف هم می‌توان، حکم مستحب یا مکروه را ثابت کرد. برای آگاهی بیشتر از این قاعده و ادلّه موافقان و مخالفان، بنگرید به:

http://www.wikifeqh.ir/قاعده_تسامح_در_ادله_سنن
http://www.wikifeqh.ir/تسامح_ادله_سنن
http://www.wikifeqh.ir/بررسی_تسامح_در_ادله_سنن

اگر مجتهدی(یا مقلّدی عن تقلیدٍ) این قاعده را قبول دارد، می‌تواند چنان نمازی را مستحبّ و مشروع بداند؛ ولی اگر این قاعده را اجتهاداً(و در مورد مقلّد، تقلیداً) قبول ندارد، به دلیل ضعف سند و اشکالات موجود در این روایت، چنان نمازی مستحبّ و مشروع نیست و ادای آن «به قصد ورود(نه رجاءً)» قطعاً حرام و بدعت است.

امّا از آنجا که عموم مردم، قصد ورود و قصد رجاء را متوجّه نمی‌شوند و پس از فراگیرشدن تبلیغات رسانه‌ای، این اعمال را به گمان مستحب‌بودن انجام می‌دهند، باید تا آنجا که می‌شود مردم را آگاه کرد تا مبادا بدعتی چون لیله الرغائب وارد دین شود و سال‌ها بعد، رنگ سنّت به خود بگیرد!

زیرا بدعت، هر چیز عجیب و غریبی نیست که با اصول منافات داشته باشد؛ بلکه بدعت یعنی داخل‌کردن چیزی در دین، که جزء دین نیست(إدخال ما لیس فی الدین، فی الدین!) پس حتی نماز و روزه خاصی که در دین نیست، اگر وارد دین شود، بدعت است!!

حتی برخی‌ها تعریفشان از بدعت، از این هم وسیع‌تر است و می‌گویند: إدخال ما لم یعلم أنّه من الدین فی الدین! یعنی طبق این تعریف، می‌توان گفت از آنجایی که ما نمی‌دانیم لیله الرغائب، جزء دین هست یا نه، داخل‌کردنش در دین، بدعت است و بی‌مفسده نخواهدبود!


پرسش و پاسخ

ضرورت‌نداشتن انتشار این مطالب

پرسش: این مباحث علمی، در جای خود مفید است و باید در دروس حوزه‌های علمیّه مطرح شود، نه در سطح جامعه! زیرا به نظر می‌رسد دامن‌زدن به ردّ و طعن چنین مستحبّاتی، غیر از کوتاه‌کردن دست مؤمنان از مناجات و توسّل، ثمرهٔ عملی دیگری ندارد!

پاسخ: قرار نیست دست مؤمنان از دعا کوتاه شود؛ بلکه باید آگاه شوند و با تبلیغ درست دین، به‌جای دعاهای جعلی یا ضعیف‌السند، به سوی دعاها و اعمال معتبر تشویق شوند. آیا در جامعه ما، «صحیفه سجّادیّه» با آن دعاهای گران‌قدر، مهجور نیست؟

هیچ‌کس نفهمید، فقط شما فهمیدید!

پرسش: چگونه هنگامی که برخی از علما و سالکان، این حدیث را نقل‌کرده‌اند، شما آن را ردّ می‌کنید؟! یعنی آن بزرگان، متوجّه ضعف و اشکالات آن نبوده‌اند؟

پاسخ: بزرگان و علمای شیعه به‌جای خویش محترم‌اند؛ امّا گاهی اشتباه‌های علمی نیز رخ می‌دهد که کتاب‌های علمی و تاریخ هر علم، گواهِ آن است. ما تابع دلیل هستیم (نحن أبناء الدلیل) و هر عالم هر چند که موثّق باشد، باید سخنش به شیوهٔ علمی بررسی شود که بررسی شد؛ از جمله، فرمایش علامه مجلسی(ره) در «زادالمعاد» را دوباره بخوانید.
از طرفی، آن بزرگواران قاعده «تسامح در ادلّه سنن» را قبول داشته‌اند و طبق مبنای خویش عمل‌کرده‌اند؛ امّا امروزه، مقلّدی که مرجع تقلیدش این قاعده را قبول ندارد، نمی‌تواند آن‌گونه عمل‌کند و باید این ادعیه و اعمال را رجاءً به‌جا بیاورد.

صحت جریان قاعده تسامح در عبادات

پرسش: برخی از علما در معاملات، قاعدۀ تسامح را جاری می‌کنند و آنجا شاید جای مخالفت و اعتراض داشته‌باشد؛ امّا آیا در عبادات، نیازی به مخالفت هست؟ یعنی اگر مردم، فرق اداء مستحبّاً و اداء رجاءً را ندانند، چه مشکلی گریبان ما را خواهدگرفت؟

پاسخ: اتفاقاً کار در معاملات که عمدتاً امضائی هستند، ساده‌تر است تا در عبادات که تأسیسی هستند؛ ما ممکن است «معاملهٔ مباح» داشته‌باشیم؛ ولی «عبادت مباح» نداریم! عبادت نیازمندِ «امر وجوبی یا استحبابی» است.
مشکلِ گریبان‌گیر، زمانی درک خواهدشد که کار از کار گذشته‌باشد و جریانات رسانه‌ای که معنای «جامعهٔ دینی» را به «حفظ ظواهر دینی و اقبال مردم به این ظواهر جمعی» فرو می‌کاهند و چشم را بر ارکانِ موریانه‌خوردهٔ اخلاق و عدالت اقتصادی فرو می‌بندند، این مناسک را چنان تبلیغ کنند که «جزء دین» شمرده شود و این، چیزی جز بدعت نیست. به‌نظر بنده، ساده‌گیری در این امور و بزرگ‌نمایی اجتماعیِ هر عبادت و منسکی که استنادِ آن به دین، معلوم نیست و بیم آن می‌رود که در اذهان مردم، «جزء دین» شمرده شود، ضررش برای دین، بیش از «دین‌ستیزی و دین‌زدایی آشکار» است.

هیچ‌کس نفهمید، فقط شما فهمیدید!

پرسش: چگونه هنگامی که برخی از علما و سالکان، این حدیث را نقل‌کرده‌اند، شما آن را ردّ می‌کنید؟! یعنی آن بزرگان، متوجّه ضعف و اشکالات آن نبوده‌اند؟

پاسخ: بزرگان و علمای شیعه به‌جای خویش محترم‌اند؛ امّا گاهی اشتباه‌های علمی نیز رخ می‌دهد که کتاب‌های علمی و تاریخ هر علم، گواهِ آن است. ما تابع دلیل هستیم (نحن أبناء الدلیل) و هر عالم هر چند که موثّق باشد، باید سخنش به شیوهٔ علمی بررسی شود که بررسی شد؛ از جمله، فرمایش علامه مجلسی(ره) در «زادالمعاد» را دوباره بخوانید.

از طرفی، آن بزرگواران قاعده «تسامح در ادلّه سنن» را قبول داشته‌اند و طبق مبنای خویش عمل‌کرده‌اند؛ امّا امروزه، مقلّدی که مرجع تقلیدش این قاعده را قبول ندارد، نمی‌تواند آن‌گونه عمل‌کند و باید این ادعیه و اعمال را رجاءً به‌جا بیاورد.

جعلی‌بودن، دلیل بر بدعت‌بودن نیست!

در سایت آیت‌الله مددی، در پاسخ به پرسش «چه انگیزه‌ای برای جعل کردن روایت لیله الرغائب وجود دارد؟» آمده است:

بسم الله الرحمن الرحیم

حکم به جعل در روایات، و یا جعّال، وضّاع، کذّاب و … در رجال، آسان نیست و به‌اصطلاح کار ائمه‌شان است.

ابن الجوزی در کتاب الموضوعات، روایات فراوانی را موضوع می‌داند که بسیاری از علماء، آنها را ضعیف می‌دانستند. موضوع روایت لیله الرغائب را ابن الجوزی در همین کتاب، جزء موضوعات آورده؛ و با همان سند در بعض کتب ادعیه، آورده شده‌است؛ ولی نمی‌توان با اعتماد به کلام ابن الجوزی، آن را موضوع دانست.

مرحوم علّامه حلّی در منهاج الصلاح، آن را از عمرو بن شمر عن جابر آورده‌است که اصطلاحاً این سند، ضعیف است و التفصیل موکول الی محلّه.


با توجّه به سخنان ایشان، از مجموع بحث، فهمیده می‌شود که روایت لیله الرغائب، ضعیف است و نمی‌توان به سنّت‌بودنش یقین داشت؛ در عین حال، بدعت‌بودنش هم قطعی نیست؛ چون یقین نداریم که روایتش جعلی باشد؛ پس چرا می‌گویید بدعت است؟

پاسخ: برای بدعت‌بودن، نیازی به اثباتِ جعلی‌بودنِ روایت نداریم! همین که سندش ضعیف است، قابل استناد به دین نیست و ادای آن به قصد ورود، بدعت خواهدبود، مگر برای مقلّدی که مرجع تقلیدش، «قاعدهٔ تسامح در ادلّهٔ سنن» را قبول دارد؛ پس هر کس باید به نظر مرجع تقلیدش عمل‌کند یا اینکه آن را رجاءً به‌جا بیاورد.

اخبار «من بلغ» کافی است

پرسش: مستحبات را می‌توان بنا بر مبنای «تسامح در ادلّهٔ سنن» انجام داد و نیازی به «سند معتبر» نیست. این نماز هم ایراد و مشکلی جز در سند ندارد و بر طبق احادیث «من بلغ» اگر کسی انجام داد، مأجور است.

پاسخ: اشکال شما مبنی بر قاعدهٔ «تسامح در ادلّه سنن» و اخبار «من بلغ» است که مورد پذیرش همهٔ فقهاء نیست و نمی‌تواند استحباب شرعی را ثابت کند؛ برای نمونه، می‌توانید به اشکالات شیخ اعظم(ره) بر این اخبار، در تنبیه دوم بحث شبهه وجوبیه در کتاب «فرائد الأصول» رجوع کنید.

حضرت آیت‌الله خوئی(ره) دربارهٔ اخبار «من بلغ» و اینکه نمی‌توانند استحباب عملی را ثابت‌کنند و دربارهٔ بی‌اساس‌بودنِ قاعدهٔ «تسامح در ادلّهٔ سنن» فرموده‌اند:

«فان مفادها مجرد الاخبار عن فضل (الله تعالى) وأنه سبحانه بفضله ورحمته یعطی الثواب الذی بلغ العامل، وإن کان غیر مطابق للواقع، فهی – کما ترى – غیر ناظره إلى العمل و أنه یصیر مستحبّاً لأجل طرو عنوان البلوغ، ولا إلى إسقاط شرائط حجیه الخبر فی باب المستحبات.

فتحصل أن قاعده التسامح فی أدله السنن مما لا أساس لها، وبما ذکرناه من عدم دلاله هذه الأخبار على الاستحباب الشرعی سقط کثیر من المباحث التی تعرضوا لها فی المقام:

(منها) – أن المستفاد منها هل هو استحباب ذات العمل، أو استحبابه فیما إذا اتی به بعنوان الرجاء والاحتیاط؟ فنقول لا دلاله لها على استحباب العمل بأحد من الوجهین نعم الثواب مترتب على ما إذا کان الاتیان بالعمل بعنوان الرجاء واحتمال المطلوبیه على ما یستفاد من قوله (ع): (فعمله التماس ذلک الثواب) أو طلب قول النبی صلى الله علیه وآله وسلم، فلا یترتب الثواب على ما إذا أتی بالعمل لغرض آخر.» [مصباح الأصول، ج۲، ص ۳۱۹ – ۳۲۰]

همچنین حضرت آیت‌الله میرزا جواد تبریزی(ره) قاعده تسامح را بی‌اساس: «أنّ قاعده التسامح فی أدلّه السنن لا أساس لها» و حکم غیر الزامی را هم مانند حکم الزامی، نیازمند به مستند و دلیل معتبر می‌دانند: «أنّ الحکم الاستحبابی و غیر الإلزامی کالإلزامی یحتاج إلى مستند معتبر»[أسس القضاء و الشهاده: ۶۴]

بنابراین، روشن شد که اخبار «من بلغ» نمی‌تواند استحباب نماز لیله الرغائب را اثبات کند؛ حتّی به فرض اینکه بتواند، این نماز لیله الرغائب، دائر مدار میان بدعت و استحباب است و مقتضای احتیاط، ترک این نماز به قصد ورود است؛ زیرا در صورت انجام آن، احتمال حرمت و ارتکاب بدعت وجود دارد، به خلاف صورت ترک؛ زیرا ترک این نماز، حدّاکثر ترک عمل مستحبّ است؛ و ترک عمل مستحبّ، مانعی ندارد.

گذشته از حضرات آیات خوئی(ره) و تبریزی(ره)، بزرگانی چون آیات عظام سیستانی، وحیدخراسانی و سبحانی نیز، قاعدهٔ «تسامح در ادلّهٔ سنن» را قبول ندارند.

دربارهٔ این قاعده، هر مقلّدی باید به مرجع تقلید خویش رجوع‌کند و به نظر وی عمل‌کند؛ هر مرجعی هم مسئول مبنا و فتوای خویش است. در موارد متعدّدی، مراجع تقلید در آغاز رساله‌های خود «قصد رجاء» را هشدار داده‌اند؛ روشن است که رعایتش بر عهدهٔ مقلّدان است!

تنها برای نمونه:

۱. منهاج الصالحین (للخوئی)؛ ج‌۱، ص: ۱۲

(مسأله ۳۲): إن کثیرا من المستحبات المذکوره فی أبواب هذه الرساله یبتنی استحبابها على قاعده التسامح فی أدله السنن، و لما لم تثبت عندنا فیتعین الإتیان بها برجاء المطلوبیه، و کذا الحال فی المکروهات فتترک برجاء المطلوبیه، و ما توفیقی إلا باللّه علیه توکلت و إلیه أنیب.

۲. منهاج الصالحین (للتبریزی)؛ ج‌۱، ص: ۱۴

(مسأله ۳۲): إن کثیرا من المستحبات المذکوره فی أبواب هذه الرساله یبتنی استحبابها على قاعده التسامح فی أدلّه السنن، و لما لم تثبت عندنا فیتعین الإتیان بها برجاء المطلوبیه، و کذا الحال فی المکروهات فتترک برجاء المطلوبیه، و ما توفیقی إلّا باللّه علیه توکلت و إلیه أنیب.

۳. منهاج الصالحین (للوحید الخراسانی)؛ ج‌۲، ص: ۶

(مسأله ۳۲): إن کثیرا من المستحبات المذکوره فی أبواب هذه الرساله یبتنی استحبابها على قاعده التسامح فی أدله السنن، و لما لم تثبت عندنا فیتعین الإتیان بها برجاء المطلوبیه، و کذا الحال فی المکروهات فتترک برجاء المطلوبیه، و ما توفیقی إلا باللّه علیه توکلت و إلیه أنیب.

۴. منهاج الصالحین (للسیستانی)؛ ج‌۱، ص: ۱۹

مسأله ۳۲: إن کثیرا من المستحبات المذکوره فی أبواب هذه الرساله یبتنی استحبابها على قاعده التسامح فی أدله السنن، و لما لم تثبت عندنا فیتعین الاتیان بها برجاء المطلوبه. و کذا الحال فی المکروهات فتترک برجاء المطلوبیه، و ما توفیقی إلا بالله علیه توکلت و إلیه أنیب.

۵. الرسائل الأربع (للسبحانی)؛ ج‌۴، ص: ۳۶

فتحصل من جمیع ذلک أنّ قاعده التسامح فی أدلّه السنن مما لا أساس لها لا من النقل و لا من العقل، و ظهر مما ذکرنا أنّ المناسب أنّ یبحث عن مفاد أخبار من بلغ فی علم الکلام لا الأُصول و لا الفقه.

اخبار «من بلغ»، حتّی به فرض پذیرش، فردی است و اگر فقهای قائل به قاعده «تسامح در ادلّه سنن» بخواهند به پیامدهای اجتماعی مبتلابهِ امروز بیشتر دقت‌کنند، چه بسا در نظرشان تجدید نظر کنند تا ساحت دین از برخی آفت‌ها در امان بماند!

بحث ما در «مشهورات زمانه» است که کم‌کم با تبلیغات رسانه‌ای کاری می‌کنند که این شب، با عنوانی خاص تجلیل شود و رغبت‌ها و آرزوها و درخواست‌ها و تقدیرهای مردم به سوی آن رانده شود و چه بسا پس از سالیانی، هم‌ردیف شب‌های قدر قرار گیرد! این جریان‌سازی نیازمند استناد معتبر به دین است؛ وگرنه به بدعت می‌انجامد.

منبع: سایت استاد مددی، وبلاگ آسمان۲۵ و… + ویرایش و اضافات

۸ دیدگاه ها

  1. سید محمد مهدی علوی

    با عرض سلام و ادب
    فقط ی سوال برای بنده مطرح میشه که اگر نتیجه بگیریم که این اعمال موضوعه و جعلیه بنابر نظر برخی از مراجع همچو آیه سیستانی و دیگر که شرط رجاء را عدم علم به کذب آن عمل یا خبر میدانند چطور فتوا به قصد رجاء میدهند ؟

    پاسخ
    • مدیرسایت

      با سلام و احترام
      یقین به موضوع‌بودنِ اعمال لیلة الرغائب وجود ندارد.
      سخن در عدم علم به مأثوربودن است.

      پاسخ
  2. محمد جواد

    سلام علیکم
    بسیار عالی بود
    خدا خیرتون بده

    پاسخ
  3. علی جمالیان

    سلام علیکم پاسخ کامل و جامع بود متشکرم از لطفتون

    پاسخ
  4. حسن مختاری گلپایگانی

    سلام علیکم و رحمت الله
    بحثی که در خصوص فضیلت و پاداش این آداب شده (بخشش همه ی گناهان و شفاعت و…) مشابه بسیاری از ذکر فضیلت‌های سایر اعمال، قابل اثبات یا رد نیست و خوب است در انجام اعمال، نیت رضای خدا باشد و خواسته نیز هر خواسته ای بنا به اقتضائات در راستای رضا خدا.

    لذا خواندن چنین نمازی اگر با نیتی در راستای رضای خداوند متعال باشد اشکالی ندارد. چه آنکه کیفیت نماز و اذکار به طریق دیگری نیز باشد.

    فرموده ی حق این است:

    – ادعونی استجب لکم
    -قل ادعوالله اوادعوالرحمن فله الاسماء الحسنی
    در مناسک حج نیز فرموده :
    -فالذکروالله کذکرکم ابائکم او اشد ذکرا…
    دقت بفرمایید مغز مطلب ذکر است تا جایی که کیفیت ذکر حتی به رسم و سنت مردم ارجاع شده است.
    مغز داستان موسی و شبان نیز همین است که دین خدا برای ذکر خدا (نه آداب واجب) مانع بدعت متناسب با وسع نیست

    نهایتا اینکه وجود شبی با نام “لیله الرجاء” در ماهی که هر روزش به دعای”یا من ارجوه” مزین است برازنده، زیبنده و متقارن است…

    بنابراین مغز مطلب را فراموش نکنید باقی حواشی است…

    پاسخ
    • سید محمد ابطحی

      داستان موسی و شبان اوج سقوط مولوی از اسلام و نمایش عریان تفکر پلورالیستی است که ریشه تفکرات امروز امثال عبدالکریم سروش است. با این داستان البته بت پرستی هم بلامانع است که قطعا از شاگردان مکتب ابن عربی چنین تقابل علنی با بدیهی ترین تعالیم اسلام جای تعجب ندارد. در این تفکر ابراهیم ها محکوم و سامری ها قهرمانند.

      پاسخ
      • حسن مختاری گلپایگانی

        سلام مجدد
        پاسخ درخوری نبود.
        حداقل چند مبحث مطرح شد که صرفا یک پاسخ احساسی به یک بخش آن دادید.
        شما به مفهوم وسع دقت نفرمودید. علی ایحال اگر در داستان موسی و شبان بدون درنظر گرفتن مفهوم وسع، تفکیک ابراهیمی و سامری قائل شویم در تفسیر داستان موسی و خضر وا خواهیم ماند…
        انشالله خداوند متعال همه ما را به راه راست هدایت کند

        پاسخ
    • ناشناس

      داستان موسی و شبان یک قصه شاعرانه است و در هیچیک از منابع شیعی یا اهل سنت یا تاریخ چنین ماجرایی نقل نشده است. در این قصه مولوی مطالبی را در قالب داستان موسی و شبان مطرح کرده که ژرفای بسیار دارد. مراد مولوی از موسی، تمثیل فردی آگاه و عالم به امور دقیق شریعت است و از شبان، روستایی بی‌سوادی که ایمانی ساده ولی قلبی دارد که چندان از جزییات آداب شریعت اطلاعی ندارد-کاش جملات شما هم منبع معتبری می داشت ، نه بازی با الفاظ و…

      پاسخ

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *