معنای برکت
«بَرکَ البعیر» زمانی گفته میشود که شتر روی زمین مینشیند و سینهاش به زمین میرسد و به حالت ثبات و قرار میرسد. از اینرو برکت با خود معنای ثابتبودن را دارد. همچنین برکت به معنای رشد و نمو و زیادشدن است.
بنابراین برکت، دو کلیدواژه اساسی دارد:
- الف. پایداری و ثبوت؛
- ب. فزونی و ازدیاد.
لذا برکت چنین معنا شده: پدیدآمدن پایداری و فزونی خیر در پدیدهها از سوی خداوند. بهتعبیر دیگر برکت، خیری است که متناسب با ظرفیت و کارکرد هر پدیدهای، در آن نهاده میشود؛ مثلاً برکت در نسل، به فراوانی فرزندان نیکو است و برکت در وقت، این است که گستردگی کارهای انسان در زمان خاص، بیشتر از کار کسانی مانند او در همان مقدار از زمان باشد؛ همچنین همانگونه که برکت در هر پدیدهای متناسب با آن تعریف میشود، در هر پدیده نیز ممکن است به اعتبارهای مختلف، نمودهای گوناگون یابد؛ مثلاً غذا به اعتبار اینکه هدف از آن سیر شدن افراد باشد یا نرساندن زیان به خورنده آن یا شفای بیمار یا اینکه در باطن انسان نوری پدید آورد که او را به عبادت خدا توانا کند، برکت و خیر در آن نیز به صورتهای گوناگون رخ مینماید.
برکت در آیات قرآن
واژه «برکت» در قرآن نیامده است؛ اما مشتقات «برک» ۳۲ بار در قرآن آمده است:
- «برکات» ۳ مرتبه
- «مبارک» ۱۲ مرتبه
- «تبارک» ۹ مرتبه
- «بارکنا» ۶ مرتبه
- «بارک» ۱ مرتبه
- «بورک» ۱ مرتبه
ضمن اینکه آیاتی هم که با شرایطی وعده فزونی نعمت را طرح کرده، به موضوع برکت مرتبط است.
دیدگاه علامه طباطبایی
ایشان ابتدا با اشاره به نظر راغب مینویسند که برکت، ثبوت خیر خداوندی در چیزی است، و اگر در قرآن میفرماید: «لَفَتَحْنَا عَلَیْهِمْ بَرَکَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالاَرْضِ» برای این است که خیرات در زمین و آسمان قرار گرفته است؛ همچنان که آب در برکه جای میگیرد و مبارک، چیزی است که این خیر در آن باشد و آیه «هَذَا ذِکْرٌ مُبَارَکٌ اَنْزَلْنَاهُ» به همین معناست.
از آنجایی که خیرات الهی از مقام ربوبیتش بهطور نامحسوس صادر میشود، و مقدار و عدد آن هم قابل شمردن نیست، از اینرو به هر چیزی که دارای زیاده غیرمحسوسی است، میگویند: «این چیز، مبارک و دارای برکت است». روایتی هم که میگویند: «هیچ مالی از صدقهدادن کم نمیشود» مقصودش همین نقصان غیرمحسوس است.
بنابراین، برکت به معنای خیری است که در چیزی مستقر و لازمه آن شده باشد؛ مانند برکت در نسل که به معنای فراوانی اعقاب یا بقای نام و دودمان است، و برکت در غذا که به معنای سیر کردن مردم بیشتری است، و برکت در وقت که به معنای گنجایش داشتن برای انجام کاری است.
از آنجا که غرض از دین، تنها سعادت معنوی و یا سعادت حسی است که به سعادت معنوی منتهی میشود، مقصود از برکت در زبان دین، آن چیزی است که در آن، خیر معنوی و یا مادی، منتهی به معنوی باشد؛ مانند آن دعایی که ملائکه در حق ابراهیم(ع) کردند و گفتند: «رَحْمَهُ اللهِ وَبَرَکَاتُهُ عَلَیْکُمْ اَهْلَ الْبَیْتِ» که مراد از آن، برکت معنوی، مانند: دین، قرب خدا و سایر خیرات معنوی است و نیز برکت حسی، مانند: مال، کثرت، بقای نسل و دودمان و سایر خیرات مادی است که برگشت آن به معنویات است.
بنا بر آنچه گفته شد، معنای برکت، مانند امور نسبی با اختلاف غرضها، مختلف میشود؛ چون خیربودن هر چیزی به حسب آن غرضی است که به آن تعلق میگیرد؛ مثلاً طعامی که انسان میخورد، بعضی غرضشان سیرشدن است، و برخی غرضشان تنها حفظ سلامت است، … و عدهای دیگر غذایی را که میخورند به قصد شفا و بهبودییافتن و رفع کسالت است، بعضی دیگر نظرشان از فلان غذا تحصیل نورانیتی است در باطن که بدان وسیله بهتر بتوانند خدای را عبادت کنند. پس وقتی غرضهای گوناگونی به عمل واحدی تعلق میگیرد. معنای برکت در آن نیز مختلف میشود؛ ولی جامع همه آن معانی این است که خداوند خیر منظور را با وسیلهقراردادن و برداشتن اسباب و موانع در آن غذا قرار داده و در نتیجه غرض از آن حاصل میشود.»
برکت در روایات
در روایات نیز روی طلب برکت تأکید فراوانی شده است.
علی برکه الله و برکه لنا و… آینده تکمیل شود…
تفاوت ثروت و برکت
نکتهای که شاید به ذهن خطور کند این است که آیا برکت و بیبرکتی، همان فقر و ثروت نیست؟ زیرا برکت یعنی دارایی و دارابودن و بیبرکتی یعنی نداری و فقر؟!
در پاسخ میگوییم: برکت در لغت به معنای نما (نمو و رشد) و زیاد شدن نیز آمده است؛ ولی برکت و بیبرکتی چیزی فراتر از ثروت و فقر است؛ زیرا همانگونه که مشاهده میشود، بسیاری از افراد، اگرچه درآمد و کسب خوبی دارند و طبق قاعده و حساب، باید زندگی آنها بدون کمبود و مشکلات مادی اداره شود؛ ولی مشاهده میکنیم که اینگونه افراد، همیشه از فقر و نداری و کمبود در زندگی خود سخن میگویند و چهبسا از همین لفظ بیبرکتبودن هم استفاده میکنند.
در مقابل، افرادی هم هستند که با اینکه از درآمد چندان بالایی برخوردار نیستند؛ ولی با این حال، امور زندگیشان به راحتی و بدون مشکل سپری میشود و وقتی از آنها سؤال میشود که شما با این درآمد کم چگونه گذران زندگی میکنید؟ در پاسخ میگویند: که پول و مال باید برکت داشته باشد.
بنابراین مشخص میشود که بین زیادبودن و برکتداشتن فرق وجود دارد و آن، این است که طبق گفته علمای لغت، برکت، افزایشی است که در ظاهر دیده و لمس نمیشود؛ بلکه به معنای دوامداشتن و پایدار و ثابتبودن است.
نتیجه اینکه هر برکتی زیاد شدن و افزایش را به دنبال دارد؛ ولی هر افزایشی همراه برکت نیست؛ از اینرو برخی عالمان لغت، برکت را اینگونه معنا کردهاند: «اَلْبَرَکَهُ دَوَامُ الشَّیء؛ برکت ماندگاری و تداوم یک چیز است.»
طبق این مبنا میگوییم:
- برکت یعنی زیاد شدن و نه زیاد بودن و بیبرکتی یعنی کمدوام بودن.
- برکت یعنی خوشیمن بودن و بیبرکتی یعنی گره افتادن در کارها.
- برکت یعنی ریزش خیرات و خوبیها و بیبرکت یعنی ایستا و بدون حرکت.
مرتبط: عوامل برکتزا | عوامل برکتزدا | برچسب رزق و روزی |
منبع: مبلغان۱۲۶ و…
۰ دیدگاه