شهید ثانی؛ م: ۹۶۶ق

توسط | دی ۹, ۱۳۹۱ | اعلام‌شناسی

ویکی شد.
فقیه عالیقدر و دانشمند بزرگوار شیعه، شیخ زین الدین بن على بن احمد عاملى جبعى، معروف به شهید ثانى در سیزدهم شوال ۹۱۱هجرى قمرى، در خانواده علم و فقاهت زاده شد.
وى یکى از اعیان و مفاخر فقهاى نامدار شیعه و یکى از اکابر متبحرین در علوم اسلامى و یکى از استوانه‏‌هاى فقهى و اجتهادى در طول ادوار فقه اسلامى مى‏‌باشد که از نظر آثار و برکات وجودى کم‏‌نظیر است.

او که در قرن دهم هجرى مى‏‌زیست با تلاش و کوشش خستگى‌ناپذیر، فقه آل محمد صلى‌الله‌علیهم‌اجمعین را به نقاط مختلف جهان بسط و انتشار داد.

فرزند شهید
از برکات وجودى این شخصیت بزرگوار، آن است که از وى فرزندى برومند همچون علامه بزرگوار و دانشمند پارسا و ژرف‌نگر، ابومنصور جمال الدین حسن (صاحب معالم) به‌ثمر رسید که آثار گران‌بهایى همچون کتاب «معالم الدین فی الأصول» را براى جهان شیعه به‌یادگار نهاد.
این کتاب ارزشمند، چند قرن است به عنوان کتاب درسى طلاب علوم دینى در حوزه علمى شیعه مورد استفاده قرار مى‏‌گیرد و مانند کتاب پدر، یعنى «الروضه البهیه» همچنان جاویدان و پایدار است.

تحصیلات و سفرها
شهید ثانى در زمان پدر بزرگوارش، نور الدین على بن احمد، تحصیلات مقدماتى را نزد او گذراند. سپس به قریه «میس» رفت و نزد شیخ على بن عبد العالى میسى (متوفاى ۹۳۸هجرى قمرى) تحصیلات خود را ادامه داد و کتاب‌هاى «شرائع الأحکام» محقّق حلى و «ارشاد» و «قواعد» علامه حلى را نزد او خواند. او به منظور ادامه تحصیل مسافرتهاى متعددى به نقاط مختلف جهان اسلام آغاز نمود.

وى پس از آن به «کرک نوح» رفت و نحو و اصول فقه را نزد سید جعفر کرکى فرا گرفت و پس از اقامتى سه ساله در جبع، در سال ۹۳۷ به «دمشق» مسافرت کرد و نزد شیخ محمد بن مکّى، حکیم و فیلسوف بزرگوار، پاره‏‌اى از کتب طب و حکمت و هیأت را قرائت نمود و در محضر درس شیخ احمد جابر شرکت جست و کتاب «شاطبیه» را که در علم قرائت و تجوید است، بر او خواند. شهید ثانى در دمشق کتاب «صحیح مسلم» و «صحیح بخارى» را هم نزد «شمس الدین طولون» قرائت کرد.

این عالم خستگى ناپذیر در سال ۹۴۲هجرى قمرى به سوى «مصر» حرکت نمود. در مصر نزد شانزده استاد برجسته و دانشمند به اندوختن ذخایر علمى در علوم عربى، اصول فقه، هندسه، معانى، بیان، عروض، منطق، تفسیر و سایر علوم دیگر سرگرم شد.

شهید ثانى در شوال ۹۴۴هجرى قمرى به زیارت خانه خدا موفق شد و در سال ۹۴۶هجرى هم به زیارت ائمه هدى علیهم ‌السلام در عراق مشرّف گردید و در خلال این سفرها در زادگاهش، جبع به سر می‌برد.

سال ۹۴۸هجرى بود که شهید، مسافرت به «بیت المقدس» را در پیش گرفت و از محضر شیخ شمس الدین بن ابى‌اللطیف مقدّسى اجازه روایت گرفت سپس به موطن خود مراجعت نمود.

پس از آن عزم سفر به روم شرقی نمود و در سال ۹۴۹هجرى وارد قسطنطنیه گردید. این دانشمند بلندهمت رساله‏‌اى را که راجع به ده علم بود، نزد قاضى عسکر محمد بن محمد بن قاضى زاده رومى فرستاد. پس از ملاقات و انجام مذاکرات علمى بین آن دو، قاضى رومى به وى پیشنهاد کرد در هر مدرسه‏‌اى که دل‌خواه اوست به تدریس بپردازد. شهید ثانى پس از استخاره، «مدرسه نوریه» بعلبک را انتخاب کرد و از سوى قاضى مزبور، اداره امور این مدرسه به وى واگذار گشت.

شهید بزرگوار پس از زیارت مراقد ائمه اطهار علیهم‌السلام در سال ۹۵۳هجرى به جبع بازگشت و اقامت دائمى در موطن اصلى خویش را برگزید و در آنجا به تدریس و تألیف آثار علمى مشغول گردید.

مرجعیت‏
شهید ثانى پس از اقامت در بعلبک، در سایه شهرت علمى، مرجعیت یافت و دانشمندان فرزانه و فضلاى آن دیار، از دوردست‏‌ترین بلاد براى استفاضه علمى به محضر او روى مى‏‌آوردند و از برکات علمى و اخلاقى او بهره مى‏‌گرفتند.

وى در این شهر، تدریس جامعى را آغاز کرد، به این معنى که چون نسبت به مذاهب پنج‏‌گانه جعفری، حنفی، شافعی، مالکی و حنبلی از لحاظ آگاهى علمى کاملا محیط و مسلط بود، بر اساس تمام این مذاهب پنج‏‌گانه تدریس مى‏‌نمود و در حقیقت، فقه مقارن و عقائد تطبیقى را تدریس مى‏‌کرد. توده مردم نیز بر حسب مذهب خود، پاسخ استفتائات خویش را از محضر او دریافت مى‏‌کردند.

عظمت شخصیت‏
مرحوم خوانسارى، صاحب روضات الجنات، درباره شهید ثانى چنین مى‏‌گوید: تا کنون در جمع دانشمندان بزرگ و برجسته شیعه کسى را به یاد ندارم که از لحاظ شکوه شخصیت، سعه صدر، خوش‌فهمى، حسن سلیقه، داشتن نظم و برنامه تحصیلى، کثرت اساتید، ظرافت طبع، معنویت سخن و پختگى و بى‌نقص‌بودن آثار علمى، به پاى او برسد، بلکه این استاد بزرگوار در تخلق به اخلاق الهى و قرب منزلت، چنان مى‏‌نمایاند که تالی‌تلو معصوم است و بلافاصله در رده پس از معصومان علیهم‌السلام قرار دارد.

کار و تلاش‏
شهید ثانى با داشتن چنین مقام و شخصیت برجسته علمى و فقهى، در تأمین پاره‏‌اى از ضروریات معاش، شخصا تلاش مى‏‌کرد. از جمله نوشته‏‌اند: وقتى هوا تاریک مى‏‌شد و شب فرا مى‏‌رسید، با الاغى که مرکب سوارى او بود به خارج شهر مى‏‌رفت و هیزم مورد نیاز خانواده‏‌اش را فراهم مى‏‌کرد.

اساتید
شهید ثانى با مسافرت‌هاى متعدد خود، در صدد یافتن اساتیدى بود که بتواند بیشترین بهره‏‌هاى علمى را از محضر آنان به‌دست آورد.

او از محضر درس اکثر اساتید برجسته در مذاهب پنج‌گانه اسلامى استفاده کرده و در این‌جا مجال ذکر نام همه اساتید او نیست، بنابراین به ذکر نام چند تن از آنان بسنده مى‏‌کنیم:

۱. پدر او على بن احمد عاملى جبعى، متوفاى ۹۲۵هجرى؛ ۲. شیخ على بن عبد العالى میسى متوفاى ۹۳۸هجرى؛ ۳. شیخ محمد بن مکى حکیم و فیلسوف بزرگ؛ ۴. سید حسن بن جعفر کرکى؛ ۵. شمس الدین طولون دمشقى حنفى؛ ۶. شیخ ابو الحسن بکرى؛ ۷. شیخ شمس الدین ابو اللطیف مقدّسى؛ ۸. ملا حسن جرجانى؛ ۹. شهاب الدین بن نجار حنبلى؛ ۱۰. زین الدین حرّى مالکى و استادان دیگرى که در طىّ سفرهاى علمى خود با آنان آشنا شده و به وسیله آنها اندوخته‏‌هاى علمى خود را لحظه‌به‌لحظه افزوده است.

تألیفات‏
در أمل الآمل آمده است که شهید ثانى پس از شهادت، دو هزار جلد کتاب از خود به‌جاى گذاشت که دویست عدد آن به خط خود شهید بزرگوار بوده و تعدادى از آنها از آثار علمى او و مقدارى نیز از مؤلفات دیگران بوده است.

تألیفات شهید ثانى از لحاظ تاریخ تألیف از «روض الجنان» آغاز مى‏‌شود و به «الروضه البهیه» پایان مى‏‌گیرد. واقعا همچون روضه و بوستانى است که هر پژوهشگر دانش‌هاى دینى را با مناظر دل‏‌انگیز خود بر سر نشاط آورده تا گم‌شده خود را در میان آنها بیابد و قلب او با مشاهده هر زاویه‏‌اى از این بوستان و آبشخورهاى آن سیراب گردد و نسیم ایمان و عقیده را در سطور این تألیفات استنشاق نماید.

برخى از آثار این عالم بزرگوار و فقیه عالیقدر عبارتند از:
۱. روض الجنان فی شرح إرشاد الأذهان؛ ۲. مسالک الأفهام فی شرح شرائع الإسلام؛ ۳. الفوائد العملیه فی شرح النفلیه؛ ۴. المقاصد العلیه فی شرح الألفیه؛ ۵. مناسک الحج الکبیر و مناسک الحج الصغیر؛ ۶. الروضه البهیه فی شرح اللّمعه الدمشقیه؛ ۷. البدایه فی علم الدرایه و شرح آن، (شهید ثانى شاید نخستین دانشمند شیعى باشد که دست به تألیف مهمى در این رشته زده است)؛ ۸. تمهید القواعد الأصولیه لتفریع الأحکام الشرعیه؛ ۹. غنیه القاصدین فی اصطلاحات المحدثین؛ ۱۰. کتاب فی الأحادیث، شامل هزار حدیث که از «مشیخه» حسن‌بن‌محبوب انتخاب شده است؛ ۱۱. رساله فی الأدعیه و رساله فی آداب الجمعه؛ ۱۲. حقائق الإیمان؛ ۱۳. منظومه فی النحو و شرح آن؛ ۱۴. منیه المرید فی أدب المفید و المستفید، در آداب تعلیم و تعلم که کتابى فوق‌العاده مفید در امر آموزش و تربیت مى‏‌باشد؛ ۱۵. مسکّن الفؤاد عند فقد الأحبّه و الأولاد و تلخیص آن، که این کتاب را پس از حادثه ازدست‌دادن چند فرزند، در تسلى خاطر خویش و دیگران، نگاشته است؛ ۱۶. کشف الرّیبه عن أحکام الغیبه و کتب دیگر که نزدیک به ۵۰ عنوان مى‏‌رسد.

بشارت به شهادت‏
شیخ حسین بن عبد الصمد حارثى، پدر شیخ بهایى مى‏‌گوید: «روزى بر شهید ثانى وارد شدم و او را متفکر یافتم. او در خویشتن فرو رفته بود. علت این حالت را از او جویا شدم، به من گفت: «برادرم! چنین مى‏‌پندارم که من دومین شهید باشم، زیرا در عالم رؤیا سید مرتضى علم الهدى را دیدم که مجلس ضیافتى تشکیل داده و علماء و دانشمندان امامیه و شیعه در آن شرکت داشتند. وقتى من وارد مجلس شدم، سید مرتضى از جا برخاست و به من تهنیت گفت و دستور داد که در کنار استاد شهید اول بنشینم.»

شهادت‏
شهید ثانى نیز مانند بسیارى از شهداى فضیلت، قربانى مطامع دنیوى فردى فرومایه گشت. فردى که تسویه‌حساب خصوصى او باعث شد، چنین دانشمند با فضیلتى کشته شود.

جریان چنین بود که:
دو نفر از مردم «جبع» براى مرافعه و محاکمه به شهید ثانى مراجعه کردند. او نیز طبق موازین دینى و ضوابط شرعى، دعوى را فیصله داد. شخص محکوم از این داورى به خشم آمد و نزد قاضى «صیدا» رفت و شهید ثانى را به رافضى و شیعه‌بودن متهم نمود.
قاضى جریان را به سلطان سلیم، حاکم روم (عثمانى) اطلاع داد و از طرف او شخصى براى دستگیر کردن شهید، مأمور گردید، اما موفق به یافتن ایشان نشد.
سلطان سلیم وزیرش «رستم پاشا» را براى دستگیرى شهید مأمور ساخت و گفت باید او را زنده دستگیر کنى و به اینجا بیاورى تا مذهب او براى ما روشن گردد.
رستم پاشا که مطلع شد شهید به سفر حج رفته به طرف مکه رفت و در اثناء راه مکه، به شهید ثانى رسید و او را دستگیر کرد. شهید ثانى از او براى انجام سفر حج مهلت خواست و او هم موافقت نمود.
در راه وقتى وارد کشور روم شدند رستم پاشا به واسطه تحریک شخصى، در کنار دریا استاد بزرگوار را شهید کرد و سر بریده او را به حضور سلطان آورد. سلطان بر او برآشفت و سخت او را مورد توبیخ قرار داد.

اما خون شیخ شهید هدر نشد و با تلاش سید عبدالرحیم عباسی، رستم پاشا به جرم این قتل بزرگ، محکوم به مرگ گردید.

جریان شهادت آن بزرگوار در سال ۹۶۶هجرى قمرى رخ داد. البته بزرگانى همچون سید محسن امین در اعیان الشیعه تاریخ شهادت ایشان را ۹۶۵هجرى دانسته‏‌اند.

مدت سه روز جسد او بر روى زمین ماند و سرانجام پیکر شریف او را به دریا افکندند.

درود و رضوان حق بر او باد

۰ دیدگاه

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *