من آقای گاو هستم!
در یک مدرسه راهنمایی دخترانه کار میکردم و چند سالی بود که مدیر شده بودم. چند دقیقه مانده به زنگ تفریح، مردی با ظاهری آراسته وارد دفتر مدرسه شد و گفت: با خانم… دبیر کلاس دوم کار دارم و میخواهم دربارۀ درس و انضباط فرزندم از او سؤال کنم.
از او خواستم خودش را معرفی کند. گفت: «من گاو هستم!» خانم دبیر بنده را میشناسند. بفرمایید گاو آمده. ایشان متوجه میشوند چه کسی آمده! تعجب کردم و موضوع را به خانم دبیر گفتم. یکه خورد و گفت: ممکن است این آقا اختلال رفتار داشته باشد. یعنی چه گاو؟ من که چیزی نمیفهمم! از او خواستم پیش پدر این دانشآموز برود. با اکراه پذیرفت.
مرد آراسته، با احترام به خانم دبیر ما سلام داد و خودش را معرفی کرد: من گاو هستم! معلم پاسخ داد: خواهش میکنم، ولی… مرد ادامه داد: شما بنده را بهخوبی میشناسید! من گاو هستم، پدر گوساله! همان دختر ۱۳ سالهای که شما دیروز در کلاس، او را به همین نام صدا زدید!
دبیر به لکنت افتاد و گفت: آخه، میدونید… بله، ممکن است واقعاً فرزندم مشکلی داشته باشد و من هم در این مورد به شما حق میدهم؛ ولی بهتر بود مشکل انضباطی او را با من نیز در میان میگذاشتید. قطعاً من هم میتوانستم اندکی به شما کمک کنم.
خانم دبیر و پدر دانشآموز مدتی با هم گفتگو کردند. آن آقا، در خاتمه کارتی را به خانم دبیر داد و رفت. وقتی رفت، کارت را با هم خواندیم، روی آن نوشته شده بود: دکتر… عضو هیأت علمی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه…
تحلیل و تجویز راهبردی
خشونت، آنگونه که ما فکر میکنیم فقط محدود به خشونت فیزیکی و بدنی نیست. عموماً ما درگیریهای فیزیکی یا تعرض جنسی را خشونت میدانیم؛ ولی واقعیت این است که دامنۀ خشونت حوزههای گستردهتری دارد، از جمله «خشونت زبانی».
وقتی توهین میکنیم، قومی را مسخره میکنیم، صاحبان یک عقیده را تحقیر میکنیم، وقتی تهمت یا برچسب میزنیم یا تهدید میکنیم، همۀ اینها خشونت است؛ منتها خشونت زبانی بدون خون و خونریزی است. خشونت زبانی از درون میکُشد.
تا حالا هیچکس را دیدهاید که به دلیل اینکه مسخره شده یا فحش خورده باشد به اورژانس مراجعه کند؟ یا به پلیس شکایت کند؟ قربانیان خشونت زبانی، اثری از جایِ زخم بر بدنشان یا مدرک دیگری ندارند! خشونت ابتدا در ذهن شکل میگیرد بعد خود را در زبان نشان میدهد و سپس زمینهساز خشونت فیزیکی میشود.
وقتی رهبر یک گروه سیاسی در جامعه، افراد طرف مقابل را احمق، مغرض و فاسد معرفی میکند، ما بهعنوان طرفداران او آمادگی لازم را پیدا میکنیم که در زمان مناسب با ماشین از روی او رد شویم. چرا؟ چون دیگر او را شایسته زندگی نمیدانیم!
وقتی در یک ورزشگاه صد هزار نفری، طرفداران تیم مقابل را با دهها فحش آبدار و ناموسی مینوازیم، زمینه را برای زدوخورد بعد از بازی فراهم میکنیم.
وقتی ما جریان رقیب را فریبخورده و عامل دست دشمن معرفی میکنیم، آنگاه حذف سیاسی و فیزیکی رقیب مشروعیت پیدا میکند.
وقتی دختر همسایه را داف خطاب میکنم، راننده کناری را یابو، مشتری را گاو، دانشآموزم را خنگ و فرد قانونمدار را اُسکُل، همۀ اینها خشونتهای زبانی است، یعنی آمادگی برای خشونت رفتاری در آینده؛ از تعرض جنسی بگیرید تا صدمه فیزیکی.
چه باید کرد؟
اولین کار این است که «مهارت گفتگو» را بیاموزیم. فقدان مهارتهای گفتوگو باعث میشود افراد نتوانند آنچه مدّنظر دارند را بهزبان روشن بیان کنند و ایده و احساس خود را در یک کلام خشن و تند تخلیه میکنند. تمرین گفتگو، تمرین تخلیه ذهن و قلب به شیوهای غیرخشونتآمیز است.
دومین کار این است که به خودمان بارها و بارها یادآوری کنیم کشتن آدمها فقط به فروکردن چاقو در سینه آنان نیست! خشونت زبانی نیز کشتن انسانهاست. دختر یا پسر، زن یا مردی که شخصیتش تخریب شده، شرافتش لکهدار شده، عزت نفسش لگدمال شده، دیگر زندگی نرمال نخواهد داشت.
به خودم یادآوری کنم که جریان رقیب من، طرفداران تیم مقابل، صاحبان دین و مذهب و اندیشه متفاوت از من، نه بیشعور هستند نه فاسد نه احمق نه هوسباز نه فریبخورده نه… آنها فقط انسان هستند، درست و دقیقاً مانند من! آنگاه یاد خواهم گرفت کلمه گاو را فقط و فقط برای خود گاو بکار بگیرم نه کمتر و نه بیشتر.
حوزه: بدزبانی در روایات
این داستان جعلي است . فقط خواسته اند مقام استاد دانشگاه را نسبت به معلم بالاتر نشان دهد. اساتید دانشگاه خودشان هزاران بار از معلمان مغرورتر و قدرت طلب و بد زبان تر هستند.
با درود
میگویند در مَثَل مناقشه نیست!
ممکن است این داستان فرضی و صرفاً آموزشی باشد؛ اما واقعیتداشتن آن نیز بعید نیست.
همه ما در هر صنفی میتوانیم مبتلا به خطاهایی بشویم و مهم این است که همواره رو به رشد حرکت کنیم.
اما این تعبیر شما «… خودشان هزاران بار …» تعبیر نادرستی است که اگر دبیر هستید، لازم است در دیدگاههای خود تجدید نظر بفرمایید.
سلام
درود و احسنت به نویسنده عزیز 👏🙏 🌹
بسیارعالی واموزنده، دارای پیام گفتمان با مردم حال دبیر، دکتر،سوپر مارکتی، وکارمندان محترم شهرداری که رفته گرند همه وهمه شخصیت انسانی دارند وهرگز فخر به داشته هامون نداشته باشیم وازبالا به دیگران نگاه نکنیم.