چند روز پیش مولوی محمد عثمان قلندرزهی امامجمعه اهلتسنن خاش مطالبی مطرح کرد که کیفیت وفات و نماز و دفن دختر رسول خدا(ص) در صحیح بخاری و مسلم و همه کتابهای اهلتسنن و نیز کتابهای شیعه اینچنین نقل شده است که:
حضرت فاطمه(س) پس از پیامبر(ص) بیمار شد و بعد از شش ماه از دنیا رفت. اولین تابوت در اسلام برای او ساخته شد. وقت نماز میت، ابوبکر به علی گفت: جلو شو نماز بخوان! علی فرمود: خلیفه رسول الله باشد و علی نماز جنازه بخواند! قدّم یا ابابکر! تو خلیفه و جانشین پیامبری و لیاقت نماز بر فاطمه را داری! پس ابوبکر بر ایشان نماز خواند و ایشان در جنة البقیع دفن شد.
امیدوارم افراد بهدور از تعصب و محققین اهلتسنن، چند دقیقه وقت گذاشته و مطالب زیر (از منابع معتبر سنی و شیعه) را مطالعه کرده و اگر ابهام یا اشکالی داشتند مطرح بفرمایند.
فهرست مطالب
- حضرت مریض شدند؛ اما چرا؟
- مطالب مستند اما بیدلیل! محمد عثمان قلندرزهی
- شایستگی ابوبکر برای نمازخواندن بر یک معصومه!
- آقای محمد عثمان قلندرزهی یک مدرک (حتی ضعیف) بیاورید!
- چگونه خلیفه میدانست و بیعت نکرد؟
- تعارف به دروغگوی گنهکار مکّار خائن!
- نمازخواندن ابوبکر بر حضرت فاطمه(س)
- ذکرشدن این مطالب در همۀ کتب اهلتسنن
- اولویتبندی در منابع اهلتسنن و وهابیت
- شبهات تکراری آقای محمد عثمان قلندرزهی
- دفاعیه آقای محمد عثمان قلندرزهی
حضرت مریض شدند؛ اما چرا؟
مطلب اول: مولوی محمد عثمان گفتند: حضرت پس از پیامبر مریض شدند.
پاسخ: درست است، ایشان مریض شدند؛ اما آیا مریضی طبیعی بود؟ به چه مرضی مبتلا شدند؟ به چه دلیل مریض شدند؟ و چه چیزی باعث شد که از دنیا رفتند؟
مرحوم کلینی در کافی نقل فرموده: عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ أَبِي الْحَسَنِ ع قَالَ: «إِنَّ فَاطِمَةَ علیهاالسلام صِدِّيقَةٌ شَهِيدَةٌ» حضرت فاطمه(س) صدّیق و شهید است.
الکافی، ج۱، ص۴۵۸
و مرحوم علامه مجلسی در مرآة العقول دربارۀ این روایت مینویسد: «الحديث الثاني صحيح» و در ادامه میفرماید: «إن هذا الخبر يدل علی أن فاطمة صلوات الله عليها كانت شهيدة و هو من المتواترات» این روایت بر شهیدشدن آن حضرت دلالت دارد!
سپس در مقام بیان علتِ شهادت ایشان مینویسد: زمانی که عمر با جماعتی بهقصد آتشزدن خانه اهلبیت آمدند و خواستند بهزور وارد خانه شوند، قنفذ (غلام عمر) در خانه را به شکم حضرت زهرا(س) زد، پس پهلویش شکست و محسنش سقط شد، به همین جهت مریض شد و در همان مرض از دنیا رفت.
مطالب مستند اما بیدلیل! محمد عثمان قلندرزهی
مطلب دوم: محمد عثمان قلندرزهی ادعا میکند من دارم طبق حدیث صحبت میکنم!
پاسخ: چرا متن آن احادیث را بیان نمیکند؟! چرا یک آدرس دقیق ارائه نمیدهند؟
شایستگی ابوبکر برای نمازخواندن بر یک معصومه!
مطلب سوم: ایشان میگوید: ابوبکر شایسته نمازخواندن بر حضرت فاطمه(س) است!
پاسخ: درحالیکه زهرای مرضیه(س) طبق آیه تطهیر معصوم است و همه فقهای ما بر اساس روایات (ببینید: کافی، ج۱، ص۴۵۹؛ ج۳، ص۱۵۹ و سایر منابع) اتفاقنظر دارند که فقط معصوم میتواند بر معصوم نماز بخواند. پس شخصی جز امیرالمؤمنین(ع) نمیتواند بر ایشان نماز خوانده باشد.
آقای محمد عثمان قلندرزهی یک مدرک (حتی ضعیف) بیاورید!
مطلب چهارم: وی میگوید: ابوبکر به علیبنابیطالب تعارف کرد که شما نماز بخوان!
پاسخ: این تهمت و دروغی که به ابوبکر نسبت میدهد در کدام کتاب نقل شده است؟ حتی یک روایت جعلی و ضعیف به ما نشان بدهید که این مطلب را نقل کند.
چگونه خلیفه میدانست و بیعت نکرد؟
مطلب پنجم: وی میگوید: علیبنابیطالب فرمود تو خلیفۀ رسول خدایی!
پاسخ: چگونه علی(ع) ابوبکر را خلیفه میدانست، درحالیکه طبق نقل صحیح بخاری و مسلم حضرت تا شش ماه با ابوبکر بیعت نکردند؟!
صحیح بخاری مینویسد: «وَعَاشَتْ بَعْدَ النَّبِيِّ، صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، سِتَّةَ أَشْهُرٍ … وَلَمْ يَكُنْ يُبَايِعُ تِلْكَ الْأَشْهُرَ» فاطمه(س) پس از رسول خدا شش ماه زندگی کرد … و در طول این مدت علی(ع) با ابوبکر بیعت نکرد.
صحیح بخاری (طبع دارالفکر)، ج۵، ص۸۲
صحیح مسلم مینویسد: «وعاشت بعد رسول الله صلى الله عليه وسلم ستة اشهر … ولم يكن بايع تلك الأشهر»
صحیح مسلم (طبع دارالفکر)، ج۵، ص۱۵۴
تعارف به دروغگوی گنهکار مکّار خائن!
مطلب ششم: مولوی محمد عثمان قلندرزهی میگوید: امیرالمؤمنین به ابوبکر تعارف کرد!
پاسخ: چگونه امیرالمؤمنین(ع) به ابوبکر فرموده: «قدّم یا ابا بکر» و حال آنکه صحیح مسلم از قول خلیفه دوم خطاب به علی(ع) و عباس مینویسد: وقتی ابوبکر گفت: «فلما توفى رسول الله صلى الله عليه وسلم قال أبو بكر: انا ولى رسول الله» من ولیّ رسول خدا هستم.
[نکته: اهلتسنن «ولیّ» اینجا را چگونه معنا میکنند؟ آیا «مولی» همخانوادۀ ولیّ نیست؟]
عمر در ادامه گفت: «فرأيتماه كاذباً آثماً غادراً خائناً» شما دو نفر (علی و عباس) ابوبکر را دروغگو و گناهکار و حیلهگر و خیانتکار میدانستید!
نمازخواندن ابوبکر بر حضرت فاطمه(س)
مطلب هفتم: وی میگوید: آخر الامر ابوبکر بر جنازه حضرت فاطمه(س) نماز خواند!
پاسخ: این هم دروغ عجیبی است که با روایات صحیحۀ اهلتسنن در کتب صحاح منافات دارد!
بخاری و بسیاری از علمای درجه یک اهلتسنن، با همه حقد و کینهای که به خاندان رسالت داشتند و با تمام تحریفهایی که در کتابها بهوجود آوردند، این دروغها را بیان نکردند! عجیب است که عدهای کمسواد بدون مدرک و دلیل این مطالب را مطرح کرده و علمای سنی هم سکوت میکنند!
بله محب الدین طبری (۶۹۴ق) نقل میکند: «فلما وضعت لیصلی علیها، قال علی رضی الله عنه: تقدم یا ابابکر، قال: و انت شاهد یا اباالحسن! قال: نعم، تقدم و الله لا یصلي علیها غیرک، فصلی علیها ابوبکر رضی الله عنهم اجمعین، و دفنت لیلاً».
لکن خود طبری نیز در ادامه مینویسد: «و هذا مغایر لما جاء فی الصحیح! فانه ورد فی الصحیح أن علیاً لم یبایع ابابکر حتی ماتت فاطمة»
الریاض النضرة، ج۱، ص۱۷۵
ذکرشدن این مطالب در همۀ کتب اهلتسنن
مطلب هشتم: نکتۀ مهمتر اینکه مولوی محمد عثمان قلندرزهی این مطالب را به صحیح بخاری و مسلم و همه کتب اهلتسنن نسبت داده و میگوید در کتب شیعه هم آمده است!
اولاً: این تهمت و افترا به بخاری و مسلم است؛ چون این استناد، علیرغم بیمبنا بودن، در حالی است که:
صحیح بخاری در ضمن گزارش مفصل از آنچه بین حضرت فاطمه(س) و ابوبکر گذشته بود، مینویسد: «فغضبت فاطمة بنت رسول الله صلى الله عليه وسلم، فهجرت أبا بكر، فلم تزل مهاجرته حتى توفيت» حضرت فاطمه از ابوبکر غضبناک شد و با او قهر کرد و تا آخر عمر با او سخن نگفت!
«فلما توفيت دفنها زوجها على ليلاً ولم يؤذن بها أبا بكر وصلى عليها» به ابوبکر اعلان نکردند و خبر ندادند و علی(ع) بر او نماز خواند.
عینی (شارح صحیح بخاری) در شرح این حدیث مینویسد: «قوله: (ولم يؤذن بها أبا بكر) أي: ولم يعلم بوفاتها أبا بكر. قوله: (وصلى عليها) أي: صلى علي رضي الله تعالى عنه على فاطمة، وروى ابن سعد من طريق عمرة بنت عبد الرحمن: أن العباس صلى عليها».
عمدة القاری، ج۱۷، ص۲۵۹
صحیح مسلم هم مینویسد: «فلما تُوُفِّيَت، دفنها زوجها علي بن أبي طالب ليلاً ولم يؤذن بها أبا بكر وصلّى عليها عليٌ» زمانی که وفات یافت، شوهرش علیبنابیطالب او را دفن کرد و به ابوبکر خبر ندادند و علی بر او نماز خواند.
ثانیاً: تهمت به کتابهای شیعه است!
مرحوم صدوق در ضمن وصیتهای حضرت زهرا(س) اینچنین مینویسد: «وَ لَا يَحْضُرَنَّ مِنْ أَعْدَاءِ اللَّهِ وَ أَعْدَاءِ رَسُولِهِ لِلصَّلَاةِ عَلَيَّ أَحَدٌ» هیچیک از دشمنان خدا و رسول در نماز من حضور پیدا نکند.
در ادامه مینویسد: امیرالمؤمنین(ع) به ابوبکر و عمر فرمود: «وَ اللَّهِ لَقَدْ أَوْصَتْنِي أَنْ لَا تَحْضُرَا جَنَازَتَهَا وَ لَا الصَّلَاةَ عَلَيْهَا وَ مَا كُنْتُ الَّذِي أُخَالِفُ أَمْرَهَا وَ وَصِيَّتَهَا إِلَيَّ فِيكُمَا» به خدا سوگند فاطمه(س) وصیت کرده بود که شما دو نفر در تشییع و نماز بر او حاضر نشوید و من کسی نبودم که با وصیت او مخالفت کنم.
علل الشرایع، ج۱، ص۱۸۸
عبدالرزاق صنعانی مینویسد: «أن فاطمة بنت النبي صلى الله عليه وسلم دفنت بالليل قال: فرّ بها علي من أبي بكر أن يصلي عليها، كان بينهما شئ» علیبنابیطالب با این کار خواست فرار کند از اینکه ابوبکر بر او نماز بخواند!
المصنف، ج۳، ص۵۲۱
ابنقتیبه دِینِوَری مینویسد: «فلما لم يعطها إياه حلفت لا تكلمه أبدا وأوصت أن تدفن ليلا لئلا يحضرها فدفنت ليلا» وصیت کرد شبانه دفن شود تا ابوبکر بر جنازهاش حاضر نشود، پس شب هم دفن شد.
تأویل مختلف الحدیث ص۲۷۹
اولویتبندی در منابع اهلتسنن و وهابیت
آنچه از رفتار و کردار علمای سنیمذهب فهمیده میشود این است که: در مسئله پذیرش و صحت و سقم و جرح و تعدیل احادیث، اولویت با روایتی است که چهره خلفا و صحابه در آن مخدوش نشود!
گرچه اهلتسنن برای بخاری و مسلم اهمیت فراوانی قائل هستند و آن دو را صحیحترین کتاب پس از قرآن دانسته و در تعارض بین «بخاری و مسلم» با سایر صحاح (نسائی، ابوداود، ترمذی، ابنماجه)، آن دو را محور قرار میدهند! اما اگر روایتی در بخاری و مسلم نقل شود که به ضرر وجهۀ خلفاست و از طرفی روایتی ضعیف و مرسل در کتابهای درجه سوم وجود داشته باشد که نسبت به خلفا آبروداری کرده باشد، به این روایت ضعیف اعتنا کرده و به مسلم و بخاری پشت میکنند!
و این ذوقی و سلیقهای برخوردکردن با تاریخ و حدیث و مسائل اعتقادی باعث تحیر پیروان اهلتسنن شده است.
شبهات تکراری آقای محمد عثمان قلندرزهی
مولوی محمد عثمان قلندرزهی در ادامه سخنانش مسئله استبعاد هجوم به خانه حضرت را مطرح کرده و آن را با غیرت امیرالمؤمنین(ع) ناسازگار دانست! سپس به مسئله ازدواج عمربنخطاب با امکلثوم دختر حضرت زهرا(س) اشاره کرد، که هر کدام در جای خود بحث و پاسخ داده شده است.
ولی اجمالاً فقط همین سؤال را میپرسیم: چرا ابوبکر در آخرین لحظات عمر خود از نُه چیز تأسف خورد و در ضمن آنها گفت: کاش حرمت خانه فاطمه را هتک نکرده بودم و آن را رها میکردم، گرچه در را بهخاطر جنگ بسته بودند!
متقی هندی: «لوددت أني [لم] أكن أكشف بيت فاطمة وتركته وإن كانوا قد غلقوه علی الحرب»
طبرانی: «فوددت أني لم أكن كشفت بيت فاطمة وتركته وان أغلق علي الحرب»
کنز العمال، ج۵، ص۶۳۲؛ المعجم الکبیر، ج۱، ص۶۲
دفاعیه آقای محمد عثمان قلندرزهی
وی در سخنرانی هفته بعد، بهجای عذرخواهی از دروغهایی که گفته بود، مطالبی بیان کرد که خود نیاز به نقد مفصل دارد؛ اما چون نوع دفاعیۀ او کاشف از فقر علمی یا عناد او بود، چندان نیازی به بررسی نیست.
لازم است مخاطبینش بدانند: او در سخنان پیشین، مطالبش را به بخاری و مسلم نسبت داد؛ اما در دفاعیهاش مطالب کتاب فتح الملهم در شرح صحیح مسلم، نوشتۀ شیخ محمدتقی عثمانی را برای مخاطبین خواند؛ درحالیکه نویسنده آن کتاب بخاری و مسلم را هوا کرده و اصلاً این روایت را قبول ندارد!
اگر شما نظریه محمدتقی عثمانی را قبول داری، جرأت داشته باش و به مردم بگو این روایتِ بخاری و مسلم صحیح نیست و من قبول ندارم! چرا نقدِ بخاری و مسلم را به گردن این دو میگذاری؟!
عثمانی کسی است که نظرش این است که: فاطمه زهرا(س) میدانست از اراضی فدک چیزی ارث نمیبرد ولی خواست تولیت آن را به عهده بگیرد «و لکنها طلبت تولیة اراضی رسول الله لنفسها او لعلی» و وقتی ابوبکر نداد با آنکه میدانست حقی در آن ندارد ناراحت شد!
بعد این مطلب را به سید مرتضی هم نسبت میدهد که ایشان هم نقل کرده: «إني لأستحي من الله أن أرد شيئا منع منه أبو بكر وأمضاه عمر» (الشافی فی الامامة، ج۴، ص۷۶)؛ درحالیکه سید مرتضی دارد نقل قول میکند و سپس آن را نقد میکند! و در پایان میگوید: جزو تهمتزنندگان و بیحیائان چه کسی ممکن است ادعا کند «انها کفت راضیة» حضرت با رضایت چشمپوشی کرد!
وی با اینکه هفته پیش بهطور قطع از بخاری نقل کرده بود که ابوبکر نماز خوانده است، در هفته بعد ادعای تعارض را نقل میکند: «فتعارض الروایات فی من صلی علی فاطمة بین ابی بکر و علی و عباس فلا یمکن الجزم بواحدة منها» روایات متعارض است و نمیشود دربارۀ آن قطعی سخن گفت! سپس خودش استحسان کرده و میگوید: بهحکم عقل طبیعتاً باید خلیفه مسلمین بر او نماز خوانده باشد!
اگر خلیفه میدانستند عقل و عرف اقتضا میکرد که او نماز بخواند؛ اما دفن شبانه و وصیت به نمازنخواندن ابوبکر و عمر شاهد بر این است که صدیقه طاهره ابوبکر را خلیفه نمیدانست! از نظر فنی مدّعیٰ را که نمیتوان بهعنوان دلیل مطرح کرد!
مثل حیدرعلی فیضآبادی که میگوید: مگر میشود فاطمه زهرا(س) با خلیفه بیعت نکرده باشد درحالیکه خود شما نقل کردید «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة»! این استدلال از عجائب است!
نکته پایانی اینکه: در عصر رسانه و گسترش علم و دانش، چگونه برخی حاضر میشوند دروغبافی کرده و با این کار هم آبروی خود را برده و هم به فهم و درک مخاطبین خود بیاحترامی کنند!
پینوشت: عجیبتر اینکه وی پس از دعوت افراد متعدد به مناظره، پاسخ داد: چیز جدیدی مطرح نکردهام و حاضر به مناظره هم نیستم!
منبع: استاد حسینی قزوینی، آیتالله میلانی، استاد هاشمی، استاد حامد کاشانی و…
شما مخاطب عزیز نیز نظرتان را درباره این مطالب بیان کنید.
دیدگاههایی که حاوی توهین باشد منتشر نمیشود.
سلام،
اگر اینها این دروغها رو در باره اهل بیت علیهم السلام نگویند که انگلیسها، صهیونیستها، ودشمنان حق وحقیقت، از اونها پشتیبانی بی قید و شرط نمی کردند که!!!