فهرست مطالب
نماز تراویح سنت یا بدعت؟
در بحث نماز تراویح عمده اختلاف شیعه و سنی در فرادا و جماعت خواندن آن است.
تراویح جمعِ «ترویحه» بهمعنی نشستن و استراحتکردن است؛ ولی اصطلاحاً در معنای استراحت بعد از هر چهار رکعت نماز ماه رمضان (بعد از دو تا دو رکعتی) بهکار رفته و کمکم به مجموع آن بیست رکعت نماز تراویح اطلاق شده است.
شیعه و سنی اتفاق نظر دارند که در شبهای ماه رمضان شبزندهداری و خواندن نافله مستحب است.
برخی از اهلتسنن مانند نووی نماز تراویح را از مصادیق شبزندهداری دانستهاند؛ اما برخی گفتهاند بهاتفاق همه علما مراد از روایات شبزندهداری در ماه نماز، همین نماز تراویح است! اما هیچیک دلیل قطعی بر این برداشت ارائه ندادهاند.
فقط بخاری (ج۱، ص۳۴۳) یک روایت از عایشه نقل کرده که: «مردم شب تا صبح همراه پیامبر نماز خواندند»؛ لکن در سند آن یحییبنعبداللهبنبکیر است که وی به اعتراف نسائی و ابوحاتم ثقه نمیباشد.
علاوه بر اینکه این روایت از حیث درایةالحدیث نیز مشکل دارد، چه اینکه در انتهای روایت آمده است: «خشیة أن تفترض»! مگر مداومت بر عمل مستحب باعث وجوب آن میشود؟! احکام الهی تابع مصالح و مفاسد است و خدای متعال بهجهت استمرار مردم بر یک عمل آن را واجب نمیگرداند.
پس باید منظور حضرت، جلوگیری از بهزحمتانداختن خود برای کاری باشد که دستور و فرمانی ندارد و بدعت است.
ببینید: بحار الانوار، ج۳۱، ص۱۲
در منابع روایی شیعه روایات فراوانی درباره نوافل ماه رمضان وارد شده است و بر همین اساس در فقه شیعه نیز مشهور فقها (غیر از برخی مانند مرحوم صدوق) قائل به جواز و استحباب آن هستند.
مرحوم ابنبابویه مقدار نوافل را در ماه رمضان و غیر رمضان یکی میداند.
اختلاف در تعداد نافلهها
اهلتسنن در تعداد رکعات نماز تراویح اختلافات زیادی دارند، ابنقدامه و ابوحنیفه و شافعی و مشهور اهلتسنن نافله هر شب را ۲۰ رکعت میدانند؛ اما مالک ۳۶، برخی ۲۳، برخی ۱۶، برخی ۱۳، برخی ۲۴، برخی ۳۴ و برخی ۴۱ رکعت دانستهاند.
اما هیچکدام از این اقوال نظریهاش را به نصّ صریحی از رسول خدا مستند نساخته است؛ ازاینرو برخی از علمای اهلتسنن مانند امیر کحلانی (در سبل السلام) نماز تراویح به شکل متداول را بدعت نامیدهاند؛ چه اینکه در هیچ روایتی تعداد خاصی بیان نشده است، بلکه بنا بر روایت عایشه، پیامبر در رمضان و غیره ۱۱ رکعت نافله بهجا میآوردند.
شوکانی نیز در نیل الاوطار مینویسد: نماز تراویح با عدد مشخص و با قرائت آیات مخصوص در سنت پیامبر وارد نشده است.
علامه مجلسی مینویسد: هرچند نماز بهخودی خود نیکوست و کم و زیاد آن جایز است؛ ولی مستحببودن تعداد خاص و در زمان مخصوص بهشکل ویژه، بدعت و گمراهی است.
در بین شیعه، بر اساس روایات متعددی که وارد شده است، مشهور امامیه فرمودند: تا شب بیستم هر شب ۲۰ رکعت (۸ رکعت بعد مغرب و ۱۲ رکعت بعد عشاء)، در ده شب آخر ۳۰ رکعت و در شبهای قدر علاوه بر آن، هر شب ۱۰۰ رکعت دیگر نیز اضافه میشود که مجموع آن ۱۰۰۰ رکعت میشود.
نماز تراویح از بدعتهای عمر
ابنشهاب از عروةبنزبیر از عبدالرحمنبنعبدالقاری نقل میکند که: شبی از شبهای ماه رمضان با عمربنخطاب وارد مسجد شدیم، مردم هر کدام بهصورت جداجدا مشغول خواندن نماز بودند.
عمر گفت: اگر همه این جمعیت به امامت یک نفر نماز میخواندند بهتر بود! پس ابیبنکعب را امام قرار داد و دستور داد همه به او اقتدا کنند.
راوی گوید: شبی دیگر نیز همراه او به مسجد رفتیم و دیدیم مردم به جماعت مشغول خواندن نماز هستند، عمر گفت: این بدعت خوبی است، گرچه خوابیدن در این زمان بهتر از نمازخواندن است (زیرا مردم نوافل را اول شب بهجا میآوردند). بخاری، ج۱، ص۳۴۲ – راجع@
اهلتسنن هم اعتراف دارند که در زمان پیامبر و خلافت ابوبکر نمازهای مستحبی به جماعت خوانده نمیشد و بسیاری از علمای اهلتسنن به این نکته تصریح کردهاند که برگزاری نماز تراویح بهصورت جماعت از بدعتهای خلیفه دوم در سال چهاردهم هجری است.
برخی در توجیه این رفتار عمر گفتهاند: علتی که در روایت پیشین برای بهجماعت نخواندن ذکر شده است این است: «خشیة أن تفترض»، و در زمان خلیفه دوم، عمر میدانست که ترس از وجوب وجود ندارد لذا دستور به جماعت داد.
برخی هم گفتهاند: درست است که نماز تراویح ساخته عمر است؛ اما قول ابوبکر و عمر برای مسلمانان حجت است!
اما غزالی (که ذهبی در سیر اعلام النبلاء، ج۱۹، ص۳۴۳ دربارهاش میگوید: او امام بحر، حجت اسلام، اعجوبه زمان و… است) مینویسد: یکی از اصول موهوم و خیالی، حجیّت قول صحابی است. برخی نظر همه صحابه را و برخی تنها نظر ابوبکر و عمر را، و برخی قول خلفای راشدین را زمانی که با هم اتفاقنظر داشته باشند حجت میدانند؛ اما همه اینها باطل است؛ زیرا کسی که اشتباه و سهو در او جایز است و عصمتش ثابت نیست، قولش حجیت ندارد. المستصفی، ج۱، ص۲۶۰
شایان ذکر است شیعه قائل به عصمت امامان میباشد، چنانچه ابنابیالحدید نیز در ج۶، ص۳۷۶ شرح خود ادله زیادی بر اثبات عصمت علی(ع) آورده است. فخر رازی نیز در ج۱، ص۱۸۲ تفسیر کبیر بهعنوان هفتمین دلیل بر جواز جهر «بسم الله الرحمن الرحیم»، عمل امیرالمؤمنین را مطرح کرده و مینویسد: «و من اتخذ علياً إماماً لدينه فقد استمسك بالعروة الوثقى في دينه و نفسه»، هرکس علی را پیشوای خود در دین بداند، به عروة الوثقی در دین و جانش چنگ زده است.
برخی از علمای اهلتسنن هم در صدد تقسیم بدعت به خوب و بد بر آمدهاند که در ادامه اشاره میکنیم.
اقسام بدعت
برخی علمای اهلتسنن مانند قسطلانی برای توجیه سخن عمر، بدعت را به پنج قسم: واجب، مستحب، حرام، مکروه و مباح تقسیم کردهاند، سپس با تمسک به حدیث «علیکم بسنّتی و سنة خلفاء الراشدین» و نیز «اقتدوا بالذین من بعدی…» اثبات کردهاند که بدعت عمر از نوع بدعتهای مستحب بوده است. ارشاد الساری، ج۴، ص۶۵۷
و برخی مانند عینی، بدعت را به دو قسم بدعت حسن و قبیح تقسیم کردهاند. عمدة القاری، ج۱۱، ص۱۲۶
اما برخی از علمای اهلتسنن مثل کحلانی و شاطبی و غامدی این تقسیمات را قبول نداشته و همه اقسام بدعت را گمراهی میدانند.
سبل السلام، ج۲، ص۷؛ الاعتصام، ج۱، ص۱۴۱؛ حقیقة البدعة و احکامها، ج۲، ص۱۴۰؛ تحذیر المسلمین، ص۷۶
اختلاف شیعه و سنی در نماز تراویح
اهلتسنن قائل به جواز جماعت نوافل رمضان هستند، گرچه برخی مانند شافعی بهجماعتگزاردن آن را مکروه میداند. موصلی میگوید: اگر شخصی در مسجد باشد و نماز تراویح را بهصورت فرادا بخواند، معصیت کرده است! ولی اگر در خانهاش فرادا بخواند اشکال ندارد. البته بعضی از علمای اهلتسنن فرادا بهجاآوردن در خانه را بهتر از جماعت در مسجد میدانند.
این درحالی است که خود عمر هم نماز تراویح را به جماعت نمیخواند و در مسجد حاضر نمیشد، وگرنه با وجود او قطعاً ابیبنکعب پیشنماز نمیشد.
شیعه با توجه به اینکه دلیل قطعی بر جواز جماعت این نوافل نداریم، در مشروعیت جماعتخواندن آن مناقشه کرده است؛ ولی برخی از اهلتسنن کمدقتی کرده و پنداشتهاند که شیعه اصل نافله ماه رمضان را قبول ندارد!
در زمان امیرالمؤمنین(ع) عدهای تقاضا کردند که شخصی را برای امامت نوافل بگمارد، حضرت ایشان را منع کرده و فرمودند: این خلاف سنت رسول خدا است.
سید مرتضی مینویسد: شیعه اصل نوافل را قبول دارد؛ اما بهجماعتخواندن آن را انکار میکند، چه اینکه در زمان پیامبر به جماعت خوانده نمیشده است، وگرنه خود عمر اسم بدعت را روی نماز تراویح نمیگذاشت!
نماز تراویح در روایات
امام صادق(ع) فرمودند: پیامبر در ماه رمضان بیشتر نماز میگزارد، مردم نیز پشت سر ایشان اقامه میکردند، حضرت آنها را نهی میکرد! برخی باز هم اقتدا میکردند و پیامبر آنها را منع میفرمود.
در حدیث دیگری نقل شده: حضرت تصریح کردند که ای مردم نماز نافله ماه رمضان بهصورت جماعت بدعت است.
الکافی، ج۴، ص۱۵۴؛ وسائل الشیعة، ج۸، ص۴۵؛ بحار الانوار، ج۹۷، ص۳۸۱
حضرت علی(ع) در خطبهای فرمود: … به مردم دستور دادم در ماه رمضان جز نمازهای واجب نمازی را به جماعت نخوانند، عدهای از سربازان جنگجو که همرزم جنگهایم بودند فریاد زدند: ای مسلمانان! سنت عمر تغییر یافته است… ترسیدم از طرف این سربازان شورشی بهپا شود. الکافی، ج۸، ص۶۲
در روایت دیگر: حضرت وقتی به کوفه آمدند به امام مجتبی(ع) فرمود به مردم اعلان کند که نماز تراویح در مسجد بهصورت جماعت صحیح نیست، پس مردم فریاد برآوردند: «وا عمراه وا عمراه»! وقتی حضرت این را شنید، فرمود: به آنها بگو (هرگونه میخواهند) بخوانند. وسائل الشیعة، ج۸، ص۴۶
در روایت دیگر: مردم فریاد «وا رمضاناه» سر دادند، پس حارث اعور خدمت حضرت آمد و از نارضایتی مردم خبر داد، پس حضرت فرمود: «دَعُوهُمْ وَ مَا يُرِيدُونَ لِيُصَلِّيَ بِهِمْ مَنْ شَاءُوا» سپس این آیه شریفه را تلاوت فرمود: «فَمَنْ يَتَّبِعْ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ نُوَلِّهِ ما تَوَلَّى وَ نُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصِيراً».
ادله حرمت جماعت نماز تراویح
غیر از روایاتی که گذشت، عموماتی وارد شده است که بر بدعت و حرامبودن بهجماعتخواندن مطلق نوافل دلالت دارد.
علاوه بر اینکه خود عمربنخطاب نیز به بدعتبودن جماعت تراویح اعتراف کرده و از عایشه نیز ممنوعیت جماعتخواندن نماز تراویح نقل شده است. بخاری، ج۱، ص۳۴۳؛ مسلم، ج۱، ص۵۲۴، ح۱۷۷
ادله جواز جماعت نماز تراویح
در حدیث و فقه اهلتسنن هیچ دلیل قطعی بر اینکه در زمان پیامبر یا حتی ابوبکر نماز تراویح به جماعت خوانده شده باشد، وجود ندارد! و برخی هم تصریح کردهاند که این از اجتهاد و استنباط عمر است.
پس ایشان برای اثبات جواز، به اجماع اصحاب و برخی روایات تمسک کردهاند که راویان آن بر اساس نظر علمای رجال اهلتسنن ضعیف هستند! علاوه بر اینکه برخی از آن روایات معارض نیز دارد؛ مانند خبری که از اسماعیلبنزیاد نقل شده که: علی(ع) در ماه رمضان از کنار مساجد عبور میکرد درحالیکه چراغهای آن روشن بود، پس فرمود: خداوند قبر عمر را نورانی کند همانطور که مساجد ما را نورانی کرد.
خلاصه کتاب استاد نجمالدین طبسی ۹۹۰۴۲۰
۰ دیدگاه