فهرست مطالب
تعطیلی حرمها و مساجد!
این مقاله در صدد پاسخ به این سؤال است که: «آیا میتوان بهجهت احتمال شیوع بیماری، مشاهد مشرفه را تعطیل کرد؟»
میدانیم که در پی شیوع ویروس کووید۱۹ یکی از اقدامات «ستاد ملی مبارزه با کرونا» محدودیت در تردد مشاهد مشرفه و سپس تعطیلی آنها بود؛ درحالیکه ریسک ابتلا در این اماکن بسیار کم و با بهکارگیری کمترین پروتکلهای بهداشتی ممکن بود از تعطیلی آن خودداری کرد.
دلیل این سهلانگاری مسئولین امر، عدم اطلاع از مبانی شرعی و ضعف سواد دینی ایشان است، چه اینکه ایشان در نگاه سطحی خود، زیارت مشاهد مشرفه را یک مستحب کماهمیت پنداشته که از دور یا از طریق فضای مجازی نیز تحققپذیر است! و از این نکته غفلت کردند که همین زیارت مشاهد مشرفه از حیث وظیفه اجتماعی یکی از مهمترین واجبات الهی است و حاکم مسلمانان نمیتواند بهجهت احتمال مریضی آن را تعطیل کند، بلکه باید با توجه به حدّ ضرورت، به کمترین درجات تعطیلی اکتفا کند، گرچه لازمهاش این باشد که این اماکن را دهمتر دهمتر نردهکشی کند.
مطالبی که در ادامه میآید یک بحث تخصصی فقهی در زمینه اثبات حرامبودنِ بستنِ حرمهای مطهر ائمه معصومین است که توسط استاد شیخ حسن کاشانی ارائه و توسط سایت درر ویرایش و تنظیم شده است.
بررسی ادله حرمت بستن حرمهای اهلبیت
مقدمه بحث مشاهد مشرفه
بدیهی است و همه میدانیم که بستن و تعطیلکردن کعبه یا سایر مشاهد مشرفه در شرایط عادی، گناهی بس بزرگ و مصداق «صدّ عن سبیل الله» میباشد، یعنی گرچه نمازخواندن در اماکن مقدسه مستحب است؛ اما بازبودن آن اماکن واجب است، پس «نرفتن» به آن اماکن با «بستن» متفاوت است.
در شرایط اضطراری مانند خوف خطر چطور؟ آیا باز هم بستن اماکن مقدسه حرام است یا بهحکم قاعده لاضرر، نهتنها حرام نیست بلکه واجب نیز میباشد؟!
برای پاسخ به این سؤال باید این نکته را مدّنظر داشت که: در شرایط اضطراری، سخن از تزاحم بین مستحب (زیارت) و واجب (حفظ جان) مطرح نیست؛ بلکه باید بحث تزاحم بین واجب (بازبودن مراقد) و واجب دیگر (حفظ نفس) بررسی شود. باید ببینیم اضطرار در چه حدّ است و آیا میتواند با آن حکم الزامی معارضه کند یا خیر.
برای بررسی فقهی این بحث، مباحث زیر را مورد کنکاش قرار میدهیم:
- فاز اول بحث: ادله اهمیت مشاهد مشرفه و ضرورت وجود زائر و مجاور
- پارامتر اول: ادله اختصاصی مکه و کعبه
- پارامتر دوم: دلیل بر تعمیم به قبور اهلبیت
- فاز دوم بحث: بررسی ادله لاضرر و اضطرار و حکم ثانوی
آیات و روایات صحیح السند فراوانی داریم که بر اهمیت فوقالعاده حجّ و حرمت خلوتگذاشتن آن و بُعد اجتماعی مشاهد مشرفه دلالت میکند که در ادامه به برخی از آنها اشاره میکنیم.
آیات دالّ بر عظمت مشاهد مشرفه
دسته اول: آیات حرمت صدّ عن سبیل الله
«إِنَّ الَّذينَ كَفَرُوا وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ وَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ الَّذي جَعَلْناهُ لِلنَّاسِ سَواءً الْعاكِفُ فيهِ وَ الْبادِ وَ مَنْ يُرِدْ فيهِ بِإِلْحادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذابٍ أَليمٍ»
سوره حج۲۲، آیه۲۵
کسانی که کافر شدند و راه خدا و راه مسجدالحرام را بستند. یعنی صرف ارتباط قلبی با پروردگار کافی نیست، باید راه رفتوآمد به مسجدالحرام نیز باز باشد و کسی مانع ورود مردم نشود.
«وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فيهَا اسْمُهُ وَ سَعى في خَرابِها أُولئِكَ ما كانَ لَهُمْ أَنْ يَدْخُلُوها إِلاَّ خائِفينَ لَهُمْ فِي الدُّنْيا خِزْيٌ وَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظيمٌ»
سوره بقره۲، آیه۱۱۴
ذکرگفتن در مساجد مستحب است؛ اما اگر کسی از این عمل مستحبی جلوگیری کند، کسی ظالمتر از اینچنین انسانی نیست! او در واقع در مسیر خرابکردن مساجد گام برداشته است؛ زیرا عمران و آبادانی مشاهد مشرفه به دعا و زیارت و امثال اینها است.
آیات مشابه: بقره۲، آیه۲۱۷؛ فتح۴۸، آیه۲۵ و ۲۷؛ مائده۵، آیه۲؛ حج۲۲، آیه۴۰؛ انفال۸، آیه ۳۴ و ۳۶ و…
نقطه مشترک این آیات این است که نسبت به مساجد حکم دومی داریم که عبارت است از بازبودن آن و اینکه منع از ورود به این اماکن جایز نیست.
دسته دوم: آیات لزوم آبادانی مساجد
«وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهيمَ مُصَلًّى وَ عَهِدْنا إِلى إِبْراهيمَ وَ إِسْماعيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطَّائِفينَ وَ الْعاكِفينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ»
بقره۲، آیه۱۲۵
یادتان بیاید که خانه کعبه را محل رفتوآمد مردم و جایی امن قرار دادیم و دستور دادیم که برای نماز طواف، پشت مقام ابراهیم بایستید و از ابراهیم و اسماعیل پیمان گرفتیم که برای طوافگزاران، اعتکافکنندگان، رکوعکنندگان و سجدهگزاران خانهام را از هرچه رنگوبوی بتپرستی دارد پاک کنند.
یک وقت یک مؤمن مکانی را برای عبادت وقف میکند، این میشود جزو «اوقاف» و جلوگیری از ورود به آن حرام است، اما برخی مکانها را خود خدا مخصوص عبادت میگرداند که میشود جزو «مشاعر»! خداوند نسبت به بیتالله میفرماید: آن مکان را من محل عبادت و رجوع مردم قرار دادم، نظیر کربلا و مابینالجبلین مشهد و بیتالمقدس.
«وَ أَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجالاً وَ عَلى كُلِّ ضامِرٍ يَأْتينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَميقٍ»
سوره حج۲۲، آیه۲۷
آیات مشابه: انفال، آیه۳۵، توبه، آیه۱۷ تا ۱۹ و ۱۰۸؛ کهف، آیه۲۱؛ مائده، آیه۹۷
دسته سوم: آیات آمره به تعظیم مساجد
نمازخواندن در مسجد و حرم مستحب است؛ اما تعظیم و محترمشمردن این اماکن واجب است.
«في بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فيها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ»
سوره نور۲۴، آیه۳۶
اذن خدا بهمعنای امر اوست، یعنی خدا دستور داده که این بیوت رفیع شود و بلندمرتبه باشد.
«ذلِكَ وَ مَنْ يُعَظِّمْ حُرُماتِ اللَّهِ فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ عِنْدَ رَبِّهِ…»
سوره حج۲۲، آیه۳۰
کسی که حرمتهای خداوند را تعظیم کند، این برایش بهتر است و یکی از مصادیق قطعیِ حرماتالله، مشاهد مشرفه است.
«…وَ لا تُقاتِلُوهُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ حَتَّى يُقاتِلُوكُمْ فيهِ…»
سوره بقره۲، آیه۱۹۱
احترام مسجدالحرام را نگه داشته و در آنجا جنگ نکنید.
دسته چهارم: شرط قبولی توبه و اعمال
یکی از سنتهای پروردگار این بوده است که در برخی شرایط پذیرش اعمال صالحه و توبه، منوط به رفتن به مشاهد مشرفه است! در این زمینه شواهدی از بنیاسرائیل و امت اسلام وجود دارد که به برخی اشاره میکنیم.
شواهد بنیاسرائبل
«وَ إِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا هذِهِ الْقَرْيَةَ فَكُلُوا مِنْها حَيْثُ شِئْتُمْ رَغَداً وَ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً وَ قُولُوا حِطَّةٌ نَغْفِرْ لَكُمْ خَطاياكُمْ وَ سَنَزيدُ الْمُحْسِنينَ»
سوره بقره۲، آیه۵۸
خداوند به بنیاسرائیل فرمود: اگر میخواهید شما را ببخشم، باید به فلسطین و ارض مقدس بروید و در آن مکان بگویید حطّه (توبه) تا شما را بیامرزم.
«وَ رَفَعْنا فَوْقَهُمُ الطُّورَ بِميثاقِهِمْ وَ قُلْنا لَهُمُ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً…»
سوره نساء۴، آیه۱۵۴
نهتنها باید وارد آن مکان شوید، بلکه باید با حالت خضوع و کرنش بروید.
«وَ إِذْ قيلَ لَهُمُ اسْكُنُوا هذِهِ الْقَرْيَةَ وَ كُلُوا مِنْها حَيْثُ شِئْتُمْ وَ قُولُوا حِطَّةٌ وَ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً نَغْفِرْ لَكُمْ خَطيئاتِكُمْ سَنَزيدُ الْمُحْسِنينَ»
سوره اعراف۷، آیه۱۶۱
نهتنها رفتن رفتن به این اماکن اهمیت دارد که سکونت و مجاورت در آنجا نیز از اهمیت ویژهای برخوردار است! بهگونهای که خداوند مغفرت خود را به سکونت و ورود خاضعانه به این مکان وابسته کرده است.
شواهد امت اسلام
«…وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحيماً»
سوره نساء۴، آیه۶۴
وقتی ایشان به خودشان ستم کرده و گناه کردند، نزد تو بیایند و پیش تو استغفار کنند، تو هم برایشان طلب آمرزش کنی، آن وقت است که خدا را بخشنده و رحیم میبینند!
نفرمود «توجّهوا الیک»، یعنی توجه قلبی کافی نیست، باید حضور جسمی و فیزیکی موضوعیّت دارد، یعنی اگر پیش تو نیایند، خودشان هر چقدر استغفار کنند، خدا را توّاب نمییابند.
«وَ إِذا قيلَ لَهُمْ تَعالَوْا يَسْتَغْفِرْ لَكُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُؤُسَهُمْ وَ رَأَيْتَهُمْ يَصُدُّونَ وَ هُمْ مُسْتَكْبِرُونَ»
سوره منافقون۶۳، آیه۵
منافقین اینگونهاند که وقتی به ایشان میگویی پیش رسول خدا بیایید تا برایتان استغفار کند، رویشان را برمیگردانند و راه خدا و راه رفتن پیش رسول خدا را میبندند؛ چون خودش را برتر از این میداند که پیش رسولالله کرنش کند. خداوند ابداً اینها را نمیآمرزد.
دسته پنجم: جهاد برای آزادی مشاهد مشرفه
يا قَوْمِ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتي كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَ لا تَرْتَدُّوا عَلى أَدْبارِكُمْ فَتَنْقَلِبُوا خاسِرينَ ۞ قالُوا يا مُوسى إِنَّ فيها قَوْماً جَبَّارينَ وَ إِنَّا لَنْ نَدْخُلَها حَتَّى يَخْرُجُوا مِنْها فَإِنْ يَخْرُجُوا مِنْها فَإِنَّا داخِلُونَ ۞ قالَ رَجُلانِ مِنَ الَّذينَ يَخافُونَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمَا ادْخُلُوا عَلَيْهِمُ الْبابَ فَإِذا دَخَلْتُمُوهُ فَإِنَّكُمْ غالِبُونَ وَ عَلَى اللَّهِ فَتَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ ۞ قالُوا يا مُوسى إِنَّا لَنْ نَدْخُلَها أَبَداً ما دامُوا فيها فَاذْهَبْ أَنْتَ وَ رَبُّكَ فَقاتِلا إِنَّا هاهُنا قاعِدُونَ ۞ قالَ رَبِّ إِنِّي لا أَمْلِكُ إِلاَّ نَفْسي وَ أَخي فَافْرُقْ بَيْنَنا وَ بَيْنَ الْقَوْمِ الْفاسِقينَ ۞ قالَ فَإِنَّها مُحَرَّمَةٌ عَلَيْهِمْ أَرْبَعينَ سَنَةً يَتيهُونَ فِي الْأَرْضِ فَلا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْفاسِقينَ.
سوره مائده۵، آیه۲۱ تا ۲۶
حضرت موسی(ع) به بنیاسرائیل فرمود: به سرزمین مقدس (فلسطین) وارد شوید که خدا برایتان مقدرش کرده (یعنی این زمینها باید دست مؤمنین باشد)! به دشمن پشت نکنید و پا به فرار نگذارید که آنوقت شکست سختی خواهید خورد!
گفتند: موسی! در آن سرزمین جماعتی زورگو زندگی میکنند، تا آنها از آنجا نروند ما پایمان را آنجا نخواهیم گذاشت! اول، آنها از آنجا بروند بعدش ما میرویم آنجا!
فقط دو نفر پیدا شدند که مردم را نصیحت کردند تا بر ترسشان غلبه کرده و از مشاهد مشرفه دفاع کنند؛ اما بنیاسرائیل نپذیرفتند و حرف خود را تکرار کرده و گفتند: نه موسی، تو با خدایت برو با آنها بجنگید، ما هم همین جا منتظر خبر پیروزیتان مینشینیم!
[اگر آن قوم جبّار در بیتالمقدس نبودند، بهعنوان یک وظیفه فردی زیارت آن مکان بر بنیاسرائیل مستحب بود؛ اما در شرایط تعطیلی و بستهشدن آنجا و قرارگرفتن تحت سلطه دشمنان، بهعنوان یک وظیفه اجتماعی بر تکتک بنیاسرائیل واجب کفایی بود که ارض مقدس را از چنگ دشمن در آورند. که در این باره بیشتر خواهیم گفت]
نتیجه این سرپیچی و بیادبی بنیاسرائیل این شد که ورود به سرزمین مقدس چهل سال بر ایشان ممنوع شد و در این مدت در بیابانها آواره و سرگردان ماندند!
در این آیات میبینیم که آن زمین مقدس آنقدر ارج دارد که باید برای گرفتنش جنگید، یعنی یکی از فلسفهها و غایات جنگ این است که مؤمنین با جنگ، آن دسته از مشاهد مشرفه که بهدست دشمنان افتاده را پس بگیرند! و هنگامی که بنیاسرائیل تخلف کرده و نرفتند، عقوبتی چهل ساله دامنگیرشان شد و چهل سال چوبِ آبادنکردن زمین مقدس را خوردند.
نمونه دیگر، داستان طالوت و جالوت که خداوند دستور داد با جالوت بجنگند و هدف از آن سناریو این بود که سرزمین مقدس بهدست مؤمنین بیافتد و آزاد شود. ببینید، سوره بقره۲، آیات۲۴۶ به بعد
روایات دالّ بر عظمت مشاهد مشرفه
دسته اول: عظمت کعبه و مشاهد مشرفه
کعبه جزو حرمات الله
جابربنیزید جعفی از امام باقر(علیهالسلام):
«دَعَا رَسُولُ اللَّهِ أَصْحَابَهُ بِمِنًى، فَقَالَ: يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ، أَمَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا، كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي، فَإِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ! ثُمَّ قَالَ: يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمْ حُرُمَاتِ اللَّهِ، كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي وَ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ. ثُمَّ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام: أَمَّا كِتَابَ اللَّهِ فَحَرَّفُوا وَ أَمَّا الْكَعْبَةَ فَهَدَمُوا وَ أَمَّا الْعِتْرَةَ فَقَتَلُوا وَ كُلَّ وَدَائِعِ اللَّهِ فَقَدْ تَبَّرُوا»
بصائر الدرجات، ص۴۱۳
این روایت همان حدیث ثقلین است با این تفاوت که رسول خدا در ادامه میفرمایند: من حرمتهای خدا را نیز در میان شما بهیادگار گذاشتم (یعنی حریمهای الهی و چیزهایی که بهخاطر خدا باید احترام شود).
- ثقلین عبارتاند از: ۱. کتاب الله؛ ۲. عترت رسول خدا
- حرمات الله عبارتاند از: ۱. کتاب الله؛ ۲. عترت رسول خدا؛ ۳. کعبه
امام باقر(ع) در ادامۀ حدیث رسول خدا، کیفیت برخورد مردم با حرمات الله را بیان میفرماید: کتاب خدا را که تحریف کردند! کعبه را هم خراب ساختند! عترت را هم که کشتند و همۀ امانتهای الهی را نابود کردند!
این حدیث شریف، کعبه را از حیث حرمت و احترام، همردیف قرآن و عترت معرفی میفرماید و به ما کمک میکند تا روایات پیشین را بهتر بفهمیم! اینکه گفتیم یکی از واجبات نظامی این است که حاکم نگذارد کعبه خالی بماند، بدین جهت است که حرمت کعبه نزد خداوند، مانند حرمت قرآن و عترت است.
پس کعبه باید احترام شود، حال احترام کعبه به چیست؟
بخشی از احترامش به رسیدگی به بنا و ساختمان آن است؛ اما عمده احترام کعبه به تعمیر و آبادانی آن است و آبادانی کعبه به وجود طوافکنندگان و نمازگزاران و عبادتکنندگان است. چنانچه در آیه۱۲۵ بقره به آن اشاره شده است که پیشتر گذشت.
در آن آیه مسئلۀ وجوب فردی مطرح نیست، سخن از آبادانی بیت است (طهّرا بیتي) باید حضرت ابراهیم و اسماعیل آن سختیها را متحمل شوند تا این خانه بهوسیله نماز و طواف و هر چیز دیگری آباد باشد و تعطیلی و خلوتی بر آن عارض نشود.
کعبه موجب قوام دین
صحیحه مرادی از امام صادق(علیهالسلام):
«لَا يَزَالُ الدِّينُ قَائِماً مَا قَامَتِ الْكَعْبَةُ»
وسائل الشیعة، ج۱۱، ص۲۱
تا وقتی کعبه سر پا است، دین هم پابرجا است. ماندن دین به این است که کعبه آباد باشد و گفتیم که آبادانی کعبه به وجود زائر و مجاور میباشد.
نکته ویژه این حدیث این است که: آبادکردن کعبه و مشاهد مشرفه همردیف سایر واجبات نیستند، جزو واجباتی هستند که بیضة الاسلام و قوام دیناند، اصل دین وابسته به اینها است.
کعبه موجب قوام مردم
عبدالرحمنبنابیعبدالله از امام صادق(علیهالسلام):
«قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: إِنَّ نَاساً مِنْ هَؤُلَاءِ الْقُصَّاصِ يَقُولُونَ: إِذَا حَجَّ الرَّجُلُ حَجَّةً ثُمَ تَصَدَّقَ وَ وَصَلَ كَانَ خَيْراً لَهُ! فَقَالَ: كَذَبُوا، لَوْ فَعَلَ هَذَا النَّاسُ لَعُطِّلَ هَذَا الْبَيْتُ، إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ هَذَا الْبَيْتَ قِيَاماً لِلنَّاسِ»
وسائل الشیعة، ج۱۱، ص۲۱
راوی به حضرت عرض کرد: برخی از آدمهایی که ناقل هستند و هرچه میشنوند را برای دیگران بازگو میکنند، میگویند: همینکه حجّ واجبت را انجام دادی، بهتر است بهجای حجّ مستحبی پولت را در مسیر صدقه و صله رحم خرج کنی! حضرت فرمودند: دروغ میگویند! اگر مردم این کار را بکنند، این خانه تعطیل میشود.
شاید این روایت ناظر به زمانی است که جمعیت کم بوده و مسیرها طولانی و استطاعت کمتر برای افراد حاصل میشده و کمتر به حجّ میرفتند.
نظیر این تعبیر را در آیه۹۷ سوره مائده میبینیم:
«جَعَلَ اللَّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرامَ قِياماً لِلنَّاسِ…»
خدا کعبه را سبب قیام و سرپاشدن مردم قرار داده است. یعنی اگر اینجا نباشد، مردم از نظر دینی سرپا نمیشوند و توحید و عقائدشان نابود میشود.
دسته دوم: روایات حرمت تعطیلی حجّ
در زمینه اهمیت آبادبودن و تعطیلنشدن مکه و کعبه چند دسته روایت و در هر دسته روایات صحیحالسند فراوانی داریم که در ادامه به بعضی از آنها اشاره میکنیم:
اجبار والی و لو از بیتالمال
حدیث مستفیض با سندهای صحیح از امام صادق(علیهالسلام):
«لَوْ أَنَّ النَّاسَ تَرَكُوا الْحَجَّ لَكَانَ عَلَى الْوَالِي أَنْ يُجْبِرَهُمْ عَلَى ذَلِكَ وَ عَلَى الْمُقَامِ عِنْدَهُ، وَ لَوْ تَرَكُوا زِيَارَةَ النَّبِيِّ ص لَكَانَ عَلَى الْوَالِي أَنْ يُجْبِرَهُمْ عَلَى ذَلِكَ وَ عَلَى الْمُقَامِ عِنْدَهُ، فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُمْ أَمْوَالٌ أَنْفَقَ عَلَيْهِمْ مِنْ بَيْتِ مَالِ الْمُسْلِمِينَ»
وسائل الشیعة، ج۱۱، ص۲۴
نکاتی که از این روایت برداشت میشود:
- اگر مکه خالی از زائر شد، والی مسلمانان باید ایشان را مجبور کند به حجّ بروند؛
- اگر مکه خالی از مجاور و سکنه شد، والی باید عدهای را مجبور کند تا در مکه اقامت کنند؛
- اگر مدینه خالی از زائر شد، والی مسلمانان باید ایشان را مجبور کند به زیارت رسولالله بروند؛
- اگر مدینه خالی از مجاور شد، والی باید عدهای را مجبور کند تا در مدینه ساکن شوند؛
- اگر مردم برای زیارت و مجاورت مکه و مدینه پول نداشتند، حاکم باید هزینهاش را از بیتالمال مسلمین تأمین کند؛
- خلاصه اینکه این مشاهد مشرفه نباید خالی از زائر و مجاور باشد.
درایة الحدیث
میدانیم که پیش از اسلام، یکی از فخرفروشیهای عرب جاهلی، در زمینه سفر به مکه بوده است! پس از اسلام نیز طبع اولیه مسلمانان اینگونه است که سفر حجّ و رفتن به مکه را (علیرغم هزینههایش) یکی از افتخارات خود میدانند، بهگونهای که افراد زیادی پس از حجةالاسلام، دهها مرتبه (یا با غرض اخروی یا دنیوی) حجّ و عمره مستحبی مشرف میشوند و از صدر اسلام تاکنون سابقه نداشته که بهخودیخود مکه از زائر و مجاور خالی شود و تصور ندارد که مردم در حال عادی به حجّ نروند تا نوبت به اجبار حاکم برسد.
پس با توجه به قرائن حالیه این روایت و امثال آن، مربوط به شرایط اضطراری است، یعنی اگر خطری حاجیان را تهدید میکرد یا بهجهت شیوع بیماری مردم حجّ را رها کردند، باید والی عدهای را مجبور کند به حجّ بروند تا مکه خالی نماند.
علیفرض اینکه این حدیث مختصّ حالت اضطرار نباشد، اطلاقش شرایط عادی و اضطراری را شامل میشود؛ چه اینکه اگر این روایات را به حالت عادی حمل کنیم، حمل کلام بر فرد غیرموجود یا نادر است که خلاف اسلوب تکلم است.
سؤال: حجّ مشروط به استطاعت است و در صورتی که مسلمانان پول ندارند، حجّ از ایشان برداشته میشود، پس چرا باید هزینه حجّ ایشان از بیتالمال تأمین شود؟
سؤال دیگر اینکه: مگر یکی از شرایط حجّ، استطاعت طریقی نیست! پس چگونه از این روایت برداشت میکنید که با وجود ضرر، بازهم حجّ واجب است؟
جواب: احکام به یک لحاظ بر دو دسته هستند:
- احکام فردی و وظایف شخصی افراد؛ مانند: نماز و روزه و حجّ و…
- احکام اجتماعی و نظامی و حکومتی که وظیفه والیان و حاکمان است
این حدیث ناظر به وظیفه والی است، نه وظیفه فردیِ مسلمانان! هدف از این دستور، خالینماندن مکه است؛ زیرا این مکان مقدس نباید تهی از زائر و مجاور باشد، اگر این غایت با حجةالاسلام و حجّ و عمره مستحبی حاصل شد، که خوب است؛ اما اگر مردم بر اساس وظیفه فردیشان این غایت را حاصل نکردند، یک حکم نظامی بر عهده والی قرار میگیرد که مسلمانان را بهسمت مکه سوق دهد.
البته بازگشت بسیاری از واجباتی که بر عهده والی است، به وجوب کفایی بر عهده مردم است، یعنی در مانحنفیه وقتی مکه مکرمه از حاجی و معتمر خالی شد، یک وجوب کفایی نسبت به تعمیر و آبادانی مشاهد بر عهده همۀ مسلمانان میآید و راهاندازی این حرکت و ساماندهی آن بر عهده والی خواهد بود.
پیش از آنکه مشاهد مشرفه خلوت شود، آن واجب کفایی در ضمن زیارتهای مستحبی (مستحب عینی و واجب کفایی) تحقق مییافت؛ اما وقتی مردم دست از زیارت مستحب کشیدند، بر حاکم لازم است آن وجوب کفایی را احیا کند.
دلیل اجبار والی
صحیحه عبداللهبنسنان از امام صادق(علیهالسلام):
«لَوْ عَطَّلَ النَّاسُ الْحَجَ لَوَجَبَ عَلَى الْإِمَامِ أَنْ يُجْبِرَهُمْ عَلَى الْحَجِّ، إِنْ شَاءُوا وَ إِنْ أَبَوْا؛ فَإِنَّ هَذَا الْبَيْتَ إِنَّمَا وُضِعَ لِلْحَجِِّ»
وسائل الشیعة، ج۱۱، ص۲۴
اگر در سالی مردم به حجّ نرفتند، بر امام و والی واجب است که ایشان را نسبت به رفتن به حجّ مجبور کند، چه راضی باشند چه خوششان نیاید [چون مصلحت بزرگتری وجود دارد که عبارت است از تعطیلنشدن آن مکان]. حضرت در تتمه روایت، علت این حکم را بیان فرمودند که: این خانه قرار داده شده و ساخته شده است برای حجّ و نباید تعطیل بشود وگرنه یکی از اهداف الهی تعطیل میشود.
اشکال: طبق نقل ابنکثیر، زمانی که عبداللهبنزبیر بر مکه مسلط شد، در ایام حجّ برای مردم سخنرانی میکرد و بدیها و جنایات بنیمروان و عبدالملک را بازگو میکرد و این امر باعث شد عدۀ زیادی از شامیان به ابنزبیر گرایش پیدا کنند! پس عبدالملکبنمروان رفتن به حجّ را ممنوع اعلام کرد و صدای اعتراض مردم بلند شد، پس تصمیم گرفت در بیتالمقدس گنبد عظیمی بنا کرده و اعمال حجّ را شبیهسازی کند تا مردم بهجای مکه به آنجا بروند. حال شاید روایات «اجبار والی» به این جریان اشاره داشته باشد!
البدایة و النهایة، ج۸، ص۳۰۸؛ و ببینید: الصحیح من سیرة النبی الأعظم، ج۱، ص۴۱
جواب: به چند جهت روایات اجبار والی نمیتواند ناظر به آن مقطع زمانی باشد:
اولاً: «قبة الصخرة« در سال ۷۳ق به بهرهبرداری رسید و در همان سال هم ابنزبیر توسط حجاج کشته شد و پس از آن عملاً کارایی و بُعدِ عبادی خود را از دست داد و به آثار باستانی تبدیل و کمکم خراب شد؛ درحالیکه روایات «اجبار والی» دهها سال پس از آن برهه زمانی صادر شده است و حمل این دسته روایت بر آن قضیه مقطعی صحیح نمیباشد.
ثانیاً: در آن واقعه، حجّ و بیتالله تعطیل نشد، بلکه زبیریان و اهالی عربستان به زیارت میرفتند.
ثالثاً: روایات «اجبار والی» ناظر به بیرغبتی مردم به حجّ است؛ و حال آنکه در همان ایام، حتی شامیان مشتاق زیارت مکه بودند و وقتی حجّ ممنوع شد، (فضجّوا) دادوبیداد کردند و فریاد اعتراضشان بلند شد.
عقوبت تعطیلی حجّ
موثقه حنانبنسدیر از امام باقر(علیهالسلام):
«ذَكَرْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ علیهالسلام الْبَيْتَ، فَقَالَ: لَوْ عَطَّلُوهُ سَنَةً وَاحِدَةً لَمْ يُنَاظَرُوا»
وسائل الشیعة، ج۱۱، ص۲۴
خدمت امام باقر(ع) نشته بود، سخن از خانه کعبه بهمیان آمد، حضرت فرمود: اگر مردم حتی یک سال خانه کعبه را خالی بگذارند، خدا به ایشان مهلت نمیدهد.
برداشت از حدیث
- در این روایت بحث خود بیت مطرح است، نه فریضه حجّ.
- تعطیلی حجّ یک معصیت اجتماعی است که حتی یک مرتبه هم نباید اتفاق بیافتد.
- ملاک تعمیر حجّ از آنچنان اهمیتی برخوردار است که خداوند خیلی سریع و در همین دنیا چوب میزند و عقاب میکند.
اشکال: در سال ۶۰ق که امام حسین(ع) حجّ را نیمهکاره رها کردند، وظیفه همۀ مؤمنین این بود که به ندای حضرت لبّیک گفته و حجّ را رها کنند و طبیعتاً حجّ تعطیل و مکه خالی میشد، پس تعطیلشدن حجّ در برخی اوقات محذوری ندارد!
جواب: اولاً: اینطور نبود که باید همگان همراه حضرت میرفتند، چنانچه خود حضرت عدهای را برای انجام یکسری کارهای مهم در مکه گماشت و بعید نیست بهجهت تعطیلنشدن بیتالله نیز به گروهی دستور باقیماندن داده باشند!
ثانیاً: اگر همۀ افراد مکه مؤمن بودند، نیازی به خروج حضرت نبود! پس همه مؤمن نبودند و علیفرض اینکه همۀ مؤمنین با حضرت بیرون میرفتند، غیر مؤمنین بودند و وجودِ عامه، مانع تعطیلی حجّ میشد.
ثالثاً: علیرغم اینکه حفظ جان امام، از اقامه حجّ برتر است و امام، جان کعبه است و در ادامه خواهیم گفت که اگر حفظ جان امام متوقف بر تعطیلی کعبه شد، جان امام در اولویت است.
دسته سوم: زیارت ائمه همراه ترس
«لَا تَدَعْ زِيَارَةَ الْحُسَيْنِ ع لِخَوْفٍ…»
روایات زیادی به این مضمون داریم که ائمه دستور دادند بهخاطر ترس از خطرها زیارت امام حسین(علیهالسلام) را ترک نکنید! حتی گاهی راویان جلیلالقدری مانند عبداللهابنبکیر عرض میکردند: خیلی دوست دارم به زیارت جدّتان ابیعبدالله بروم؛ اما تمام مسیر را با ترس و وحشت میروم و برمیگردم! حضرت میفرمود: «أَ مَا تُحِبُّ أَنْ يَرَاكَ اللَّهُ فِينَا خَائِفاً» آیا دوست نداری خدا تو را در حالی ببیند که در راه ما اهلبیت ترس به تو وارد شده است؟ کسی که بهخاطر ما بترسد خدا او را تحت عرش خود قرار داده و امام حسین(ع) همصحبت او میشود.
چه احتمال ضرری از این بالاتر که هر آن ممکن بود در مسیر راه کشته شوند! ولی حضرت کارش را تأیید فرموده و تشویقش میکنند که بازهم برو! زیارت کربلا و خلوتنشدن آن مکان از ملاک بسیار مهمی برخوردار است که بههیچعنوان راضی به ترک آن نیستند.
اشکال: مرحوم ابنقولویه در کامل الزیارات روایتی نقل کرده که امام جواد(ع) در پایان آن فرمودند: «وَ لَا يَنْبَغِي أَنْ تَفْعَلُوا فِي هَذَا الْيَوْمِ فَإِنَّ عَلَيْنَا وَ عَلَيْكُمْ مِنَ السُّلْطَانِ شُنْعَةً» امروز به زیارت امام رضا(ع) نرو چون میترسیم که سلطان عیبجویی یا آزار و اذیتی کند. پس از این روایت فهمیده میشود که تشویق به زیارت حتی با ترس، مختصّ زیارت امام حسین(ع) است و شامل قبور سایر ائمه نمیشود.
جواب: اولاً: روایاتی که میفرماید با ترس به زیارت بروید، مخصوص زیارت امام حسین(ع) نیست، چنانچه صاحب وسائل هم عنوان باب را اینگونه نوشته است: «باب استحباب زیارة الحسین و الائمة فی حال الخوف و الأمن».
در خود روایات هم دارد «أ ما تحبّ أن یراک الله فینا خائفاً»! و این علت باعث تعمیم حکم شده و محبوبیت زیارت همه معصومین در حال خوف را ثابت میکند.
ثانیاً: ما باید این روایات را در سایه آن پنج دسته آیات معنی کنیم، اینگونه نیست که بهصرف این روایات حکم لاضرر را کنار بگذاریم؛ بلکه پیشتر گفتیم که این اماکن آنقدر مهم است که تحمّل این ضررها برای تعمیر و آبادانی و رسیدن به این مشاهد مشرفه چیزی نیست.
ثالثاً: از روایت کامل الزیارات نمیتوان برداشت کرد که رفتن به زیارت امام رضا(ع) همراه با ترس مطلوب نیست؛ زیرا حضرت نمیفرمایند امسال نرو، بلکه این روایت از باب رعایت تدابیر امنیتی است، یعنی حضرت میفرمایند امروز یا این ایام نرو چون ترس از سلاطین وجود دارد، صبر کن چند روز دیگر برو! و این مطلب معقولی است که انسان تا میتواند باید بهصورت کمخطرتر به زیارت برود.
بعبارة اخری: این روایت مربوط به زمانی است که خوف مقطعی باشد، اما اگر خوف مستمرّ وجود داشت (مانند خوف در زیارت امام حسین ع که در بسیاری از برهههای تاریخی بهطور دائمی وجود داشته است) ادله زیارت مع الخوف جاری میشود.
و اینکه بخواهیم «هذا الیوم» را اینگونه معنا کنیم که در این دوروزمان نرو، خلاف ظهور روایت و خلاف روایات دسته دوم میباشد.
دسته چهارم: جوار، بالاترین جهاد
در روایتی از امام سجاد(ع) نقل شده که فرمودند: در این روزگار من هیچ جهادی را بالاتر مجاورت مشاهد مشرفه نمیدانم! یعنی ساکنشدن در این اماکن، از ملاک بسیار بالایی معادل بلکه بالاتر از جهاد برخوردار است.
دلیل بر تعمیم احکام مکه به سایر مشاهد
تا اینجا برخی از ادلهای که مطرح شد، مخصوص مکه و کعبه بود؛ اما حکم این ادله شامل سایر مشاهد مشرفه و حرمهای اهلبیت نیز میشود. یعنی چنانچه کعبه نباید خالی از زائر بشود، حرم اهلبیت نیز نباید تعطیل شود.
اولاً: در برخی از همین روایات، زیارت قبر رسولالله نیز در کنار زیارت کعبه قرار گرفته است و وقتی شمول نسبت به قبر پیامبر را پذیرفتیم، با توجه به ادلهای که مقامات پیامبر را برای ائمه ثابت میکند، این روایات شامل قبور امامان نیز خواهد بود.
ثانیاً: تعلیلی که در برخی روایات بود (مشعربودنِ این اماکن) باعث تعمیم حکم به سایر مشاهد میشود.
ثالثاً: تمام مناسک حجّ مقدمه رفتن مردم بهسمت امام است، و علی هذا معنا ندارد که خداوند برای مقدمه این درجه از اهمیت را قائل شود؛ اما ذیالمقدمه برایش این مقدار مهم نباشد.
برای روشنشدن این مطلب به آیات و روایات زیر دقت بفرمایید:
«رَبَّنا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتي بِوادٍ غَيْرِ ذي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنا لِيُقيمُوا الصَّلاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوي إِلَيْهِمْ وَ ارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَراتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ»
ابراهیم۱۴، آیه۳۷
حضرت ابراهیم زن و فرزندش را وسط بیابان میگذارد برای اینکه در این مکان خانه کعبه ساخته شود و نماز اقامه شود. بعد با فاء تفریع دعا میکند: خدایا پس تو هم دلهای مردم را به اینها متوجه کن. یعنی هدف از مناسک و اقامه نماز این است که دل مردم بهسوی آن «مِن ذُرّیتي» که جزو اولیاء الهی هستند، متوجه شود.
میدانیم که در مناسک حجّ خدا دستور داده حجر اسماعیل هم جزو طواف قرار بگیرد، مقام ابراهیم بهعنوان جایگاه نماز انتخاب شود! صفا و مروه یاد هاجر را زنده میکند و خلاصه علاوه بر عبادت پروردگار خدا میخواهد دل مردم به اولیاء الهی متوجه شود.
«ثُمَّ لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَ لْيُوفُوا نُذُورَهُمْ وَ لْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتيقِ»
خداوند میفرماید: در ادامه مناسک حجّ انجام بدهند تفث را. تفث در لغت بهمعنای پلیدی و کثیفی است! یعنی پلیدی و مو یا ناخن را از خود دور کنند.
روایات میفرمایند مراد از تفث، ملاقات با امام است، «لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ لِقَاءُ الْإِمَامِ» و نیز در تعابیر دیگر وارد شده «تَمَامُ الْحَجِّ لِقَاءُ الْإِمَامِ» و «إِذَا حَجَّ أَحَدُكُمْ فَلْيَخْتِمْ بِزِيَارَتِنَا لِأَنَّ ذَلِكَ مِنْ تَمَامِ الْحَجِّ»
و بر اساس روایات، این لقاء الامام با زیارت قبور اهلبیت نیز حاصل میشود.
چنانچه امام صادق(ع) در حدیثی فرمودند: «حَاجُّ بَيْتِ اللَّهِ وَ زُوَّارُ قَبْرِ نَبِيِّهِ ص وَ شِيعَةُ آلِ مُحَمَّدٍ هَنِيئاً لَكُمْ»، یعنی حضرت زیارت قبر رسول خدا را نیز جزو متمّمات حجّ مطرح فرمودند.
در روایتی امام صادق(ع) از قول رسول خدا نقل فرمودند: «مَنْ أَتَى مَكَّةَ حَاجّاً وَ لَمْ يَزُرْنِي إِلَى الْمَدِينَةِ جَفَوْتُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ»، هدف حضرت از نقل این روایت، دستور به زیارت پیامبر است؛ و حال آنکه پیامبر در آن زمان زنده نبودند، پس در واقع زیارت قبر رسول خدا هم درجهای از زیارت شخص پیامبر است.
و نیز این مطلب از حدیث اربعمأة امیرالمؤمنین(ع) استفاده میشود که حضرت فرمود: «أَلِمُّوا بِرَسُولِ اللَّهِ ص إِذَا خَرَجْتُمْ إِلَى بَيْتِ اللَّهِ الْحَرَامِ فَإِنَّ تَرْكَهُ جَفَاءٌ وَ بِذَلِكَ أُمِرْتُمْ وَ أَلِمُّوا بِالْقُبُورِ الَّتِي أَلْزَمَكُمُ اللَّهُ حَقَّهَا وَ زِيَارَتَهَا»
علاوه بر اینکه گرچه در برخی تعابیر واژه «لقاء» آمده است، اما در بعضی روایات که لفظ «زیارت» بهکار رفته است، اعمّ است و در زمان وفات امام شامل زیارت قبر ایشان نیز میشود.
و نیز روایات زیادی که دلالت بر این مطلب دارد که زیارت ائمه بعد از وفات، همانند زیارت زمان حیاتشان میباشد.
رابعاً: روایات مستفیضهای که ثابت میکند موقعیت و جایگاه قبور ائمه از کعبه بالاتر است.
اینکه خداوند اول به زوار قبر امام حسین(ع) نگاه میکند و هر قدم زائر ثواب چندین حج و عمره و…
یا در آیه تغییر قبله میفرماید ما قبله را بهسمتی میچرخوانیم که تو خوشت میآید.
«قَدْ نَرى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّماءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضاها»
یا درباره حضرت آدم خداوند مکرر میفرماید برای خود آدم سجده کنید اما نسبت به کعبه نفرموده برای کعبه، بلکه فرموده شطر المسجد الحرام، بهسمت کعبه نماز بخوانید.
هر دو مال خداست؛ اما طبیعی است که ارتباط ولیّ خدا بیشتر از ارتباط کعبه با خداست. لذا حج مقدمه آشناشدن با ولیّ خداست.
بستن مشاهد مشرفه در حالت اضطرار
یکی از بحثهای گسترده فقهی، بحث «لا ضرر» است که در بسیاری از ابواب فقهی جریان دارد؛ مثلاً وقتی وضو یا روزه موجب آسیبرسیدن به انسان شود، وجوبش برداشته میشود! این قاعده فقهی دارای گستره وسیعی است که مختصراً به برخی از ابعاد آن اشاره میکنیم:
وظیفه اولیه عند الاضطرار
در واجبات نظامی وقتی یکی از احکام الهی ضرری شد، وظیفه اولیه حاکم این است که شرایطی فراهم آورد که آن حکم از حالت ضرری خارج شود و ضرری بر انجام آن مترتب نشود تا مکلفین به آن عمل کنند، نه اینکه سریع با تمسک به لاضرر احکام الهی را تعطیل کند! نباید بهگونهای باشد که بهجهت وجود برخی مضرّات، جامعه با احکام ثانویه اداره شود.
نظیر مدیر بحران که باید تدابیری بیاندیشد تا موضوع بحران مرتفع شود، نه اینکه پیدرپی بهجهت بحران بهحکم مناسب با شرایط بحرانی عمل کند!
مخصوصاً درباره احکامی که مانند آبادانی اماکن مقدسه که مورد تأکیدات شدید شارع است! اگر رفتن به مشاهد مشرفه زمینهساز شیوع بیماری شد، وظیفۀ اولیه والی این است که شرایطی فراهم آورد که این اماکن باز بماند اما جلوی ضرر آنها نیز گرفته شود.
اساساً بازگشت قاعدۀ لاضرر لبّاً به قاعده تزاحم است، یعنی وقتی یکی از احکام الهی ضرری شد، باید میزان اهمیت حکم اولیه و ضررِ موجود بررسی شده و در نتیجۀ کسر و انکسار، هر کدام اهمیت بیشتری داشت مقدم شود. پس قاعده لاضرر هر حکمی را نمیتواند بردارد. مثل جهاد و خمس و زکات که ضرر دارد؛ اما چون موجب احیای دین است و قوام دین و مؤمنین منوط به جنگ بدنی و مالی است و اصلاً حکمِ این امور در موضوع ضرر جعل شده و قاعده لاضرر نمیتواند آن را بر نمیدارد.
درباره بستن حرمهای امامان بههیچعنوان ضرر بهگونهای نیست که نتوان آن را مرتفع کرد؛ بلکه با حداقل تدابیر بهداشتی میتوان حرمها را باز نگه داشت.
وظیفه ثانویه عند الاضطرار
برفرض نتوانستیم ضرر را مرتفع کنیم، با توجه به آنچه در بحث قبلی نسبت به میزان اهمیت بازبودن مشاهد مشرفه اشاره کردیم. آبادانی این اماکن دارای آنچنان ملاک قوی و شدیدی است که بر فرض نتوانستیم ضرر را مرتفع کنیم، نمیتوانیم حکم اولیه را تعطیل کنیم.
سؤال: اگر احتمال بدهیم دیگران را مریض میکنیم، آیا باز هم باید برویم؟
جواب: اگر میدانم که به دیگران آسیب میرسانم نباید بروم؛ اما بهصرف احتمالات ضعیف لازم نیست انسان نرود. علاوه بر اینکه ما درباره رفتن یا نرفتنِ شخصی سخن نمیگوییم! بحث درباره وظیفه جمعی و اجتماعی و تعطیلی این اماکن است که توضیحش را دادیم.
علاوه بر اینکه برخی از ادله این مسئله در موضوع ضرر وارد شده است و فرمودند با وجود اینکه ضرر دارد بازهم بروید یا اینکه خودتان را به ضرر بیافکنید و این اماکن را از دشمن بگیرید.
سخن پایانی
پس ثابت شد که بستن حرمهای امامان و مشاهد مشرفه جایز نمیباشد، حال اگر بسته شد نباید ما بیتفاوت بوده و منتظر باشیم که حرمها باز شوند؛ بلکه باید نسبت به «لواذ» و پناهبردن به این حرمها مقیّد باشیم و از پشت فنسها و درهای بسته زیارت کنیم.
چنانچه اگر شخصی در شرایط عادی بهقصد زیارت مرقد مطهر امام رضا(علیهالسلام) حرکت کرد؛ اما بهجهت کثرت زائر، امکان ورود به داخل حرم وجود نداشت، از همان بیرون هم که سلام بدهد، ثواب زیارت قبر به او داده میشود.
از همه این مباحث علمی که بگذریم، این مشاهد مشرفه دار الشفاء هستند و از این هم که بگذریم، این حرمها یکی از بهترین اسباب آرامش مردم است و آرامش روح سیستم ایمنی بدن را بالا برده و ریسک ابتلا به ویروس را کم میکند.
۰ دیدگاه