فهرست مطالب
واژههای مترادف
کبر تکبر استکبار عجب غرور فخر تفاخر تفاوتها بررسی شود@
راه تشخیص متکبر بودن
کبر و تکبر یعنی انسان خود را بالاتر از دیگران ببیند. تفاوت کبر با عجب آن است که در عجب آدمی برای خود تشخصی قائل است، خودپسند است به اعمالش مینازد و خود را صاحب فضایل و مبرا از خطا میداند.
تکبر و خودبزرگبینی
یکی از اوصافی که به دیگران نسبت میدهیم تکبّر است. شاید خودمان نیز از این صفت بینصیب نباشیم و دیگران نیز ما را به این صفت بشناسند. گاهی از واژگانی استفاده میکنیم و از معنای واقعی آنها بیخبر هستیم. شاید معنای واقعی کبر را ندانیم و شاید به طور کامل آن را نشناسیم؛ به همین خاطر بهاشتباه فکر کنیم که دیگری متکبّر است و ما نه! و گاه ما خود را برتر از آن میبینیم که بخواهیم متکبر باشیم و این خود رذیله اخلاقی دیگری است به نام عجب، اما تفاوت این دو با هم چیست؟
تفاوت کبر و عجب
کبر یعنی انسان خود را بالاتر از دیگران ببیند. تفاوت کبر با عجب آن است که در عجب آدمی برای خود تشخصی قائل است، خودپسند است به اعمالش مینازد و خود را صاحب فضایل و مبرا از خطا میداند، اگر چه پای دیگری در میان نباشد؛ امّا در کبر فرد دیگری نیز مدّنظر است.
مذمّت متکبرین
همه واقفیم که تکبر از صفات نکوهیده است.
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) در این باره فرمودند: داخل بهشت نمیشود کسی که بهقدر یک دانه خردل کبر در دل او باشد و هر که خود را بزرگ شمارد و تکبر کند ملاقات خواهد کرد پروردگار را در حالتی که بر او غضبناک باشد.
خداوند عالم فرموده کبریا و بزرگی ردای من است و عظمت و برتری سزاوار من است ، هر که بخواهد در یکی از اینها با من برابری کند، او را به جهنم خواهم افکند. و فرمودند: متکبّرین را در روز قیامت محشور خواهند کرد به صورت مورچههای کوچک که به جهت قدری که در نزد خداوند دارند پایمال همۀ مردم خواهند شد.
حضرت علی (علیهالسلام) نیز در نهج البلاغه بارها انسانها را از این صفت نکوهیده بر حذر داشته از آن جمله میفرمایند: فخرفروشی را کنار بگذار، تکبّر و خودبزرگبینی را رها کن و به یاد مرگ باش. ( نهج البلاغه، حکمت ۳۹۸)
فخرفروشی را واگذار و از مرکب تکبر فرود آی. (همان، خطبه ۱۵۳) و میفرمایند؛ در شگفتم از متکبّری که دیروز نطفهای بیارزش و فردا مرداری گندیده خواهد بود. (همان، حکمت ۱۲۶)
نشانههای تکبّر
برخی اوقات از ما نیز رفتارهای متکبرانه سر میزند و خودمان خبر نداریم؛ بنابراین برای روشنشدن مطلب، به بعضی از علامتهای تکبّر اشاره میکنیم:
۱. هنگام بحث و گفتگو با افراد، اگر طرف مقابل سخن حق گفت و حق با او بود و نتوانستید حق را به او بدهید و به اشتباه خود اعتراف کنید؛ معلوم میشود که شما متکبر هستید؛
۲. در محافل و مجالس، فرد متکبر باید در صدر مجلس بنشیند و بهترین مکان باید به او اختصاص پیدا کند و همچنین هنگام راهرفتن باید پیشقدم باشد و جلو همگان راه برود. چه بسا اگر راهرفتن مقدم بر همه امکان نداشته باشد کمی عقبتر راه میرود تا میان او و باقی افراد فاصله ایجاد شود، این نتیجۀ کبر است؛
۳. در سلامکردن منتظر است دیگران به او سلام کنند پس اگر فرد، از دیگران توقع سلام داشته باشد متکبّر خواهد بود؛
۴. اگر فقیر و بینوایی او را به مهمانی دعوت کند نمیپذیرد و یا اینکه برای رفع حاجت دوستان و خویشاوندان و نیازمندان به کوچه و بازار نخواهد آمد و برای تهیه ضروریات زندگی مثل نان و سبزی و… از اینکه خود به خرید رفته و آن را به خانه آورد ابا دارد؛
۵. کبر، در پوشاک و طرز لباسپوشیدن نیز خود را نشان میدهد. اگر فردی در پوشیدن لباس نفیس و جامههای فاخر، حریص باشد و آن را شرافت و بزرگی بداند متکبّر خواهد بود؛
۶. با کنیزان و غلامان خود در یک سفره غذا نمیخورد و با ایشان همخوراک نمیگردد.
البته نشانههای کبر منحصر به این موارد نیست.
راه معالجه تکبّر
برای معالجه کبر دو راه وجود دارد: یکی معالجه نظری و دیگری معالجه عملی.
حضرت علی (علیهالسلام) برای معالجه میفرمایند: اگر با مقام و قدرتی که داری، دچار تکبر یا خودبزرگبینی شدی به بزرگی حکومت پروردگار که برتر از حکومت تو است بنگر، که تو را از آن سرکشی نجات میدهد و تند روی تو را فرو مینشاند و عقل و اندیشهات را به جایگاه اصلی باز میگرداند. (نهج البلاغه، نامه ۵۳)
حضرت اشاره دارند هر چقدر تو بزرگ و پر منزلت باشی خداوند از تو بزرگتر و منزلتش از تو بیشتر است و تو در برابر آن خوار و ذلیلی، بهاندازهایی که به تصور نیاید.
شپشی خواب و آرام را از تو میگیرد، حرکت موش و سوسکی تو را از جا میکند ، لحظهایی گرسنگی تو را از پای در میآورد و در شب تاریک از سایۀ خود میترسی تو را چه به کبر و غرور؟!
حضرت امیر میفرمایند: فرزند آدم را با فخرفروشی چه کار؟ او که در آغاز نطفهایی گندیده و در پایان مرداری بدبو است، نه میتواند روزی خویش را فراهم کند و نه مرگ را از خود دور نماید. ( نهج البلاغه، حکمت ۱۲۶) انسان با معرفت و شناخت جایگاه خویش و نقص و کمبودهای واقعیاش تکبر را از یاد خواهد برد.
علاوه بر معالجه نظری که از طریق علم و و معرفت میباشد، معالجه عملی نیز نیاز است و آن این است که از کارها و اعمالی که از نشانههای کبر برشمردیم دست کشیده و خلاف آن را انجام دهد و به خاطر خدا شکستگی و فروتنی داشته و به اعمالی که متواضعین به آن متصف هستند عمل شود تا کبر آرام آرام از دل رخت بربندد و جای خود را به تواضع و فروتنی بدهد.
مریم پناهنده / بخش نهج البلاغه تبیان
انسان درحالی مغرور و متکبر و خودخواه است که اگر به درون بدن خود وارد شود از شدت تنفر و تعفن از خلقت خود بیزار میشود. هیچکس حاضر نیست حتی اب دهن خود را در قاشق بریزد و دوباره بنوشد چه رسد برگشت محتویات معده و استفراغ را.