معرفی امام زمان در دوران کودکی

توسط | آذر ۶, ۱۳۹۶ | معارف اهل‌بیت

معرفی امام زمان به احمدبن‌اسحاق

در اثر اختناق سیاسی که از سوی حکمرانان عباسی اعمال می‌شد، موضوع جانشینی بعد از حضرت عسکری(علیه‌السلام) در هاله‌ای از ابهام قرار داشت و غیر از دوستان مورد اعتماد، کسی از آن آگاه نبود.

شیعیان در این باره از احمدبن‌اسحاق که نماینده حضرت بود، سؤالاتی کردند و او برای اینکه اطلاعات بیشتری به‌دست آورد و جانشین حضرت را با چشم خود ببیند، عزم سفر کرد و در شهر سامرا به محضر حضرت عسکری(علیه‌السلام) شرفیاب شد.

اما پیش از اینکه لب به سخن بگشاید و درباره جانشین ایشان سؤال کند، امام حسن عسکری(علیه‌السلام) فرمود:

«إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لَمْ یُخَلِّ الْأَرْضَ مُنْذُ خَلَقَ آدَمَ علیه السلام وَ لَا یُخَلِّیهَا إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَهُ مِنْ حُجَّهٍ لِلَّهِ عَلَى خَلْقِهِ بِهِ یَدْفَعُ الْبَلَاءَ عَنْ أَهْلِ الْأَرْضِ وَ بِهِ یُنَزِّلُ الْغَیْثَ وَ بِهِ یُخْرِجُ بَرَکَاتِ الْأَرْضِ»

ای احمدبن‌اسحاق، خداوند متعال از اول خلقت حضرت آدم تا امروز زمین را خالی از حجت قرار نداده است و تا قیامت هم خالی نخواهد گذاشت. حجتی که به واسطه او گرفتاری‌ها را از اهل زمین دفع می‌کند و به سبب او باران نازل می‌شود و به میمنت و برکت وجود وی، برکات نهفته در دل زمین را آشکار می‌سازد.

احمد پرسید: یا ابن رسول اللّه، حجت خدا بعد از شما کیست؟

حضرت سریع به درون خانه رفت و لحظه‌ای بعد کودکی سه ساله که رخسارش همچون ماه شب چهارده می‌درخشید را در آغوش گرفته، بیرون آورد و فرمود:

ای احمدبن‌اسحاق، اگر نزد خداوند متعال و ائمه اطهار(علیهم‌السلام) مقامی والا نداشتی، فرزندم را به تو نشان نمی‌دادم. این کودک، هم‌نام و هم‌کنیه رسول خدا است و همین کودک است که زمین را بعد از آنکه از ظلم پر شد، پر از عدل خواهد کرد.

ای احمدبن‌اسحاق، فرزندم همانند خضر و ذوالقرنین است. «وَ اللَّهِ لَیَغِیبَنَّ غَیْبَهً لَا یَنْجُو فِیهَا مِنَ الْهَلَکَهِ إِلَّا مَنْ ثَبَّتَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى الْقَوْلِ بِإِمَامَتِهِ وَ وَفَّقَهُ فِیهَا لِلدُّعَاءِ بِتَعْجِیلِ فَرَجِهِ» به خدا سوگند او غیبتی خواهد داشت و در زمان غیبت، غیر از شیعیانِ ثابت‌قدم و دعاکنندگان برای تعجیل فرجش، کسی اهل نجات نخواهد بود.

احمد از امام پرسید: سرورم، آیا نشانه‌ای هست که دلم اطمینان پیدا کند و آرام شود؟

در این هنگام کودک لب به سخن گشود و گفت: «أَنَا بَقِیَّهُ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ وَ الْمُنْتَقِمُ مِنْ أَعْدَائِهِ فَلَا تَطْلُبْ أَثَراً بَعْدَ عَیْنٍ یَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ» من آخرین حجت خدا بر روی زمین هستم و از دشمنان او انتقام خواهم گرفت. ای احمد، وقتی حقیقت را با چشم خود دیدی، دیگر نشانه‌ای مخواه».

فَقَالَ أَحْمَدُ بْنُ إِسْحَاقَ فَخَرَجْتُ مَسْرُوراً فَرِحاً فَلَمَّا کَانَ مِنَ الْغَدِ عُدْتُ إِلَیْهِ، فَقُلْتُ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لَقَدْ عَظُمَ سُرُورِی بِمَا مَنَنْتَ بِهِ عَلَیَّ فَمَا السُّنَّهُ الْجَارِیَهُ فِیهِ مِنَ الْخَضِرِ وَ ذِی الْقَرْنَیْنِ فَقَالَ طُولُ الْغَیْبَهِ یَا أَحْمَدُ قُلْتُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَ إِنَّ غَیْبَتَهُ لَتَطُولُ قَالَ إِی وَ رَبِّی حَتَّى یَرْجِعَ عَنْ هَذَا الْأَمْرِ أَکْثَرُ الْقَائِلِینَ بِهِ وَ لَا یَبْقَى إِلَّا مَنْ أَخَذَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَهْدَهُ لِوَلَایَتِنَا وَ کَتَبَ فِی قَلْبِهِ الْإِیمَانَ وَ أَیَّدَهُ بِرُوحٍ مِنْهُ یَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ هَذَا أَمْرٌ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ وَ سِرٌّ مِنْ سِرِّ اللَّهِ وَ غَیْبٌ مِنْ غَیْبِ اللَّهِ فَخُذْ ما آتَیْتُکَ وَ اکْتُمْهُ وَ کُنْ مِنَ الشَّاکِرِینَ تَکُنْ مَعَنَا غَداً فِی عِلِّیِّینَ.


مرتبط: تشرف‌یافتگان

۰ دیدگاه

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *