آخوند خراسانی؛ م: ۱۳۲۹ق، ۱۲۹۰ش

توسط | اسفند ۱۸, ۱۳۹۱ | اعلام‌شناسی

اشاره

آخوند خراسانی از سلسله حماسه سازان تاریخ ایران است. وی مرجع تقلید، مدرس کم‌نظیر حوزه علمیه نجف و رهبر انقلاب مشروطه بود. تمام تاریخ‌نویسان مشروطه، حتی آنان که دشمن روحانیت و خواستار نابودی اسلام و استیلای فرهنگ غرب در ایران بودند، رهبری او را در نهضت مشروطه پذیرفته‌اند؛ اما شگفت که درباره‌اش کمتر از سایر دست‌اندرکاران نهضت مشروطه سخن به میان آمده است!

تولد

آخوند خراسانی در سال ۱۲۵۵ق در مشهد دیده به جهان گشود. پدرش، ملا حسین هراتی علاوه بر تبلیغ، به تجارت ابریشم نیز مشغول بود. ملا حسین، روحانی وارسته‌ای بود که برای گذران زندگی، هماره در بین راه هرات و مشهد، در رفت و آمد بود. وی در سفرهای تبلیغی‌اش مردم را با احکام اسلامی آشنا می‌ساخت . در یکی از سفرها، در کاشان ازدواج کرد. ثمرۀ این ازدواج، چهار پسر به نام‌های نصرالله، محمدرضا، غلامرضا و محمدکاظم بود. سرانجام مهر پیشوای هشتم او را به مشهد کشاند تا برای همیشه در آنجا ساکن شود.

هجرت و تحصیل

آخوند خراسانی در دوازده سالگی وارد حوزه علمیه مشهد شد. ادبیات عرب، منطق، فقه و اصول را در حوزه مشهد فرا گرفت. در هیجده سالگی ازدواج کرد و در ۲۲ سالگی همراه کاروان زیارتی عتبات عالیات، برای ادامه تحصیل، عازم عراق شد. شوق تحصیل باعث شد که سرپرستی همسر و فرزندش را به پدر بسپارد و آنها را به‌خاطر مشکلات سفر و مشکل مسکن در نجف، همراه خود نبرد.

کاروان زائران به سبزوار رسید. قافله برای استراحت، رحل اقامت افکند تا پس از توقفی کوتاه، به سوی عراق حرکت نمایند. آخوند خراسانی چون آوازه دانش ملا هادی سبزواری را شنیده بود، تصمیم گرفت از کاروان جدا شود و برای بهره‌جستن از دریای علم آن حکیم فرزانه در سبزوار بماند. آخوند، ماه‌های رجب و شعبان و رمضان ۱۲۷۷ق را در حوزه علمیه سبزوار گذراند و از درس فیلسوف بزرگ عصر، ملا هادی سبزواری بهره برد. آنگاه از سبزوار به تهران رفت و حدود سیزده ماه در مدرسه صدر، در درس ملا حسین خویی و میرزا ابوالحسن جلوه شرکت کرد و سرانجام به حوزه علمیه نجف راه یافت و در درس شیخ انصاری و میرزا حسن شیرازی شرکت کرد.

آخوند خراسانی شب و روز در تلاش برای اندوختن دانش و به‌دست‌آوردن تقوا می‌کوشید و در این راه از هیچ مشکلی نهراسید. خودش می‌گوید: تنها خوراک من فکر بود؛ ولی قانع نبودم، هیچ‌گاه نشد که گلایه کنم. شش ساعت بیشتر نمی‌خوابیدم. شب‌ها بیدار بودم. با ستارگان دوست شده بودم. خواب با شکم خالی بسیار مشکل است.

داغ فرزند و همسر

آخوند خراسانی غرق در درس و مطالعه بود که ناگهان نامه‌ای رشته افکارش را از هم گسست و اشک از دیدگانش روان ساخت. فرزند خردسالش دیده از جهان فرو بسته بود. پس نامه‌ای به پدر نوشت و از او درخواست کرد که همسر داغدارش را به نجف بیاورد. ملا حسین همراه عروسش به نجف آمد و خود مدتی در نجف ماند و پس از زیارت اماکن مقدس، به مشهد برگشت.

داغ مرگ فرزند، اندک اندک از ذهن آخوند و همسرش محو می‌شد که مصیبت دیگری رخ داد. فرزند بعدی، قبل از تولد مرد و بچه مرده به دنیا آمد. همسرش نیز پس از مدتی بیماری از دنیا رفت. داغ مرگ همسر، آتش به جانش افکند. مرگ همسر و دو فرزند، کمر طاقتش را در جوانی خم کرد. تنها حرم حضرت علی علیه‌السلام و دامن پرمهر اشک، توانست قامتش را راست کند.

آوازه علمی آخوند

آخوند سال‌ها در درس شیخ انصاری و میرزای شیرازی شرکت کرد و از زبده‌ترین شاگردان آن دو شناخته می‌شد. وی از همان ابتدا با پشت‌کاری کم‌نظیر، راه‌های پیشرفت را می‌پیمود.

او در کنار تحصیل، به عبادت و شب‌زنده‌داری نیز اهمیت فراوان می‌داد. بارها به کربلا رفت و به زیارت امام حسین علیه‌السلام نایل شد. در یکی از این سفرها پس از زیارت، در درس آیهالله آخوند اردکانی (ت ۱۳۰۲ق) شرکت کرد. آخوند اردکانی نظر شیخ انصاری را در مسأله‌ای بیان و سپس بر نظر او چند اشکال کرد. اشکال‌ها درست بود. آخوند پس از برگشت به نجف و شرکت در درس شیخ انصاری، اشکال‌های اردکانی را به استاد بازگو کرد. شیخ انصاری یکی از اشکال‌ها را پذیرفت؛ اما اشکال دوم را رد کرد. آخوند به دفاع از اشکال دوم اردکانی پرداخت و استاد دوباره پاسخ گفت؛ اما آخوند دفاعیه استاد را قانع‌کننده ندانست و بار دیگر اشکال را با بیانی تازه مطرح کرد. گفت و شنود شاگرد و استاد به درازا کشید. صدها طلبه که در درس شیخ انصاری شرکت داشتند، در شگفت بودند که چگونه طلبه‌ای جوان که ۲۵ سال بیش نداشت و کمتر از سه سال بود که به درس شیخ انصاری راه یافته، بی‌محابا با دلیل‌های قوی به استاد اشکال می‌کند. یکی از طلاب، به دیگران گفت: این آخوند (آخوند خراسانی) را ببینید که دارد گفتار آن آخوند (آخوند اردکانی) را تأیید می‌کند. از آن زمان به بعد در همه نجف او را با لقب آخوند صدا می‌کردند.

آخوند از سال ۱۲۷۸ق تا سال ۱۲۹۱ق بیش از سیزده سال در درس خارج استادان برجسته حوزه علمیه نجف شرکت کرد. بیش از دو سال در درس شیخ انصاری شرکت کرد و پس از وفات او (در ۱۲۸۱ق) دو سال به درس آیهالله سید علی شوشتری (ت ۱۲۸۳ق) راه یافت و سال‌ها در درس آیهالله شیخ راضی بن محمد نجفی (ت ۱۲۹۰ق) و آیهالله سید مهدی مجتهد قزوینی ادامه تحصیل داد.

آخوند خراسانی بیش از سیزده سال در کنار درس‌های سایر اساتید، در درس میرزای شیرازی نیز شرکت کرد. میرزای شیرازی در سال ۱۲۹۱ق به سامرا هجرت کرد و بیشتر شاگردانش نیز همراه او به سامرا رفتند. اما آخوند در نجف ماند و به تدریس ادامه داد. او مدتی بود که در کنار تحصیل و شرکت در درس میرزای شیرازی به تدریس نیز مشغول بود البته برخی از نویسندگان نوشته‌اند: آخوند نیز به سامرا رفت ولی پس از مدتی کوتاه به سفارش میرزای شیرازی به نجف برگشت و به تدریس ادامه داد.
روزی آخوند به سامرا رفت و پس از زیارت مرقد امام حسن عسکری علیه‌السلام و امام هادی علیه‌السلام در درس استاد پیشین خود شرکت کرد. آخوند اشکالی به نظریه میرزای شیرازی وارد ساخت و استاد پاسخ گفت. آخوند اشکال را با بیانی دیگر تکرار کرد و استاد دوباره پاسخ داد… پرسش و پاسخ ادامه یافت تا سرانجام آخوند به احترام استاد لب فرو بست. روز بعد میرزای شیرازی پیش از آغاز درس گفت: در بحث دیروز، حق با آخوند بود!

تواضع در اوج

اندک‌اندک آوازه علمی آخوند در حوزه علمیه نجف پیچید و روز به روز به شمار شاگردانش افزوده شد. اینک وی یکی از مجتهدان و مدرسان مشهور نجف و به عنوان یکی از ممتازترین شاگردان میرزای شیرازی، مورد احترام طلاب و علما بود. میرزای شیرازی مقام علمی او را به طلبه‌ها گوشزد می‌کرد و آخوند نیز تا هنگامی که میرزای شیرازی زنده بود به احترام استاد، بالای منبر نمی‌رفت؛ روی زمین نشست و درس می‌گفت.

میرزای شیرازی در سال ۱۳۱۲ق دار فانی را وداع گفت. آخوند مدتی پس از رحلت استاد، به سامرا رفت و بعد از زیارت مرقد امامان به سوی منزل استاد به راه افتاد، کوبه در منزل را بوسید و پیشانی بر آن گذاشت و زار زار گریست.

دیدار با شیخ الاسلام سنی

آوازه علمی آخوند از مرزها گذشت. از این رو شیخ الاسلام امپراتوری عثمانی که در آن زمان به عراق آمده بود، روزی همراه شماری از همراهان در درس آخوند شرکت کرد.
همهمه‌ای بین طلاب بلند شد، به احترام او برخاستند. شیخ الاسلام نزدیک‌تر رفت و آخوند با دیدن وی، درس را به بررسی نظر ابوحنیفه در یکی از مسائل علم اصول کشاند. ابتدا نظر او را بیان کرد و دلیل‌هایش را بر شمرد.
شیخ الاسلام سنی در شگفت بود که چگونه استاد شیعی، نظر پیشوای اهل سنت را پذیرفته است! اما اندکی بعد سخنان آخوند او را متوجه اشتباهش ساخت. آخوند چند اشکال علمی بر نظر ابوحنیفه وارد ساخت و سپس نظر مجتهدان شیعه در آن مساله را بیان کرد. آخوند از شیخ الاسلام خواست تا به منبر بروند و همه از سخنانش استفاده نمایند؛ اما روحانی اهل سنت به احوال‌پرسی با آخوند بسنده کرد. شیخ الاسلام از قدرت علمی و احترام آخوند چنان به وجد آمده بود که تا مدت‌ها بعد هماره از آن دیدار به یاد ماندنی سخن می‌گفت.

عبادت و زهد

آخوند از ابتدای جوانی تا آخر عمرش، هر روز پیش از طلوع آفتاب، به زیارت آفتاب نجف، حرم حضرت علی علیه‌السلام مشرف می‌شد، آنگاه به مسجد هندی می‌رفت و درس می‌گفت. شب‌ها پس از اقامه نماز جماعت در صحن حرم، برای برخی از شاگردان ممتازش در منزل خود درس خصوصی داشت. نمازهای مستحبی‌اش حتی در سنین پیری ترک نشد. در ماه رمضان نیز برای طلبه‌ها سخنرانی می‌کرد.
در اواخر عمر، زیارت را [شاید به‌خاطر پیری] طول نمی‌داد. یکی از مریدانش به وی گفت: شما کمی بیشتر در حرم بمانید تا همه زائران متوجه آداب زیارت شما بشوند. آخوند دست به ریش خود گرفت و گفت: در این آخر عمر، با این ریش سفید به خدا شرک بورزم و خودنمایی کنم؟! یکی از همسایگان آخوند می‌گفت: ناله سوزناک و صدای گریه آخوند در نیمه‌های شب، قلب هر سنگدلی را می‌لرزاند.

آخوند به تمیزی سر و وضع و لباس اهمیت فراوانی می‌داد. همراه سه فرزند که همگی آنها متاهل بودند، در یک خانه زندگی می‌کرد. این چهار خانواده، چهار اتاق داشتند. روزی یکی از پسرانش از تنگی جا به پدر شکایت کرد. پدر گفت: اگر قرار باشد که خانه‌های این شهر را بین نیازمندان بخش کنند، به ما بیش از این نمی‌رسد.

دستگیری نیازمندان

یکی از سخنرانان مذهبی کربلا که از مخالفان مشروطه بود و همه‌جا علیه آخوند صحبت می‌کرد، به علت بدهی تصمیم گرفت خانه‌اش را بفروشد. مشتری خرید خانه را مشروط به امضا و اجازه آخوند قرار داد. گرچه روی دیدن آخوند را نداشت، اما شرمنده و ناچار نزد آخوند رفت و از او خواست تا به این معامله راضی شود. آخوند چند کیسه لیره به او داد و گفت: شما جزو علمایید، من راضی نیستم که در گرفتاری باشید. با این پول، بدهی خود را بدهید و خانه را نفروشید. هرگاه به مشکلی برخوردید نزد من بیایید. واعظ کربلا از رفتار آخوند متنبه گشت و از آن پس، از مریدان او شد.

شاگردان آخوند

آخوند از موفق‌ترین استادان تاریخ حوزه‌های علمیه شیعه است که شمار شاگردانش را تا سه هزار نفر نوشته‌اند و صدها مجتهد در درس او تربیت یافتند که نام برخی از آنها از این قرار است:
سید ابوالحسن اصفهانی، شیخ ابوالقاسم قمی، سید ابوالقاسم کاشانی، میرزا احمد خراسانی، سید محمد تقی خوانساری، سید جمال الدین گلپایگانی، شیخ محمد جواد بلاغی، شهید سید حسن مدرس، حاج آقا حسین قمی، سید صدر الدین صدر، آقا ضیاء الدین عراقی، شیخ عبدالکریم حائری، سید عبدالله بهبهانی، سید عبدالهادی شیرازی، شیخ محمد علی کاظمی، شیخ محمد حسین نائینی، آقا بزرگ تهرانی، حاج آقا حسین بروجردی و سید محمود شاهرودی.

تالیفات

آخوند کتاب‌های زیادی دربارۀ اصول و فقه و فلسفه به نگارش درآورد. آثارش عبارتند از:
۱. حاشیه مختصر بر رسائل، که نخستین اثر اوست؛
۲. حاشیه مفصل بر رسائل، که به نام «درر الفوائد» چندین‌بار چاپ شده است؛
۳. حاشیه بر مکاسب؛
۴. فوائد که در سال ۱۳۱۵ق در تهران به‌چاپ رسیده است؛
۵. حاشیه بر اسفار؛
۶. حاشیه بر منظومه ملا هادی سبزواری؛
۷. رساله‌ای در مشتق؛
۸. رساله‌ای در وقت؛
۹. رساله‌ای در رضاع؛
۱۰. رساله‌ای در دماء ثلاثه؛
۱۱. رساله‌ای در اجاره؛
۱۲. رساله‌ای در طلاق؛
۱۳. رساله‌ای در عدالت؛
۱۴. رساله‌ای در رهن؛ [همۀ رساله‌ها در یک جلد چاپ شده است]
۱۵. القضاء و الشهادات؛
۱۶. روح الحیاه فی تلخیص نجاه العباد، که در سال ۱۳۲۷ق در بغداد به چاپ رسیده است؛
۱۷. تکمله التبصره: در سال ۱۳۲۸ق در تهران چاپ شده است؛
۱۸. ذخیره العباد فی یوم المعاد: رساله عملیه آخوند، به زبان فارسی است که نخست در بمبئی و سپس در سال ۱۳۲۹ق در تهران چاپ شد؛
۱۹. اللمعات النیره فی شرح تکمله التبصره؛
۲۰. کفایه الاصول: مهم‌ترین اثر آخوند، که چندین بار چاپ شده است و هنوز در حوزهای علمیه شیعه تدریس می‌شود. این کتاب از کم‌نظیرترین کتاب‌هایی است که درباره علم اصول نوشته شده است. بیش از صد نفر از مجتهدان شیعه بر این کتاب حاشیه و شرح نوشته‌اند.

تأسیس مدارس

برخی از بانیان خیر، هزینه ساختن مدرسه علمیه‌ای را به آخوند دادند. وی نیز با تمام توان، در تلاش برای ساختن مدرسه بود. سرانجام در سال ۱۳۲۱ق مدرسه علمیه‌ای در محله «حویش» نجف، بنا شد که به نام مدرسه بزرگ آخوند مشهور گردید. کتابخانه مدرسه، دارای نفیس‌ترین کتاب‌های خطی بود. آخوند در سال ۱۳۲۶ق مدرسه دیگری در محله «براق» ساخت که به مدرسه الوسطی آخوند شهرت یافت.
سومین مدرسه‌ای که با همت ایشان، در محله «براق» بنا شد مدرسه کوچک آخوند است که در سال ۱۳۲۸ق کار بنای آن به اتمام رسید.

آخوند در ساختن چندین مدرسه در نجف، کربلا و بغداد مشارکت داشت. در این مدرسه‌ها ادبیات فارسی نیز تدریس می‌شد. او مبلغانی به ایل‌ها، عشایر و روستاهای دورافتاده عراق گسیل داشت، تا آنها را با احکام اسلامی آشنا سازند. مجله‌های اخوت، دره النجف، العلم و نجف اشرف، با پشتیبانی آخوند در عراق منتشر می‌شد.

شرکت اسلامی

صنایع ایران در دوره صفویه از رونق خوبی برخوردار بود. بیش از ۹۰ درصد کالاهای مورد نیاز مردم در داخل کشور تولید می‌شد؛ اما با روی کار آمدن سلسله قاجاریه، صنایع رو به ورشکستگی نهاد. ملک المتکلمین، از روحانیون سرشناس آن دوران، پیشگام آبادی اقتصاد کشور شد. او با بازرگانان و ثروتمندان گفتگو کرد و آنها را به گسترش صنایع تولیدی تشویق نمود. سرانجام پس از ماه‌ها سخنان او به بار نشست. گروهی از بازرگانان با سرمایه یک میلیون تومانی که در آن زمان پول هنگفتی بود، نخستین شرکت ملی را در ایران تأسیس کردند. شرکت اسلامی نخستین شرکت سهامی بود که در ایران تاسیس شد. این شرکت در سال ۱۳۱۶ق در اصفهان آغاز به کار کرد. کارخانه‌های پارچه‌بافی و تولید پوشاک این شرکت در اندک مدتی چنان سودآور شد که روز به روز بر شمار سهام‌داران آن افزوده و صدها دستگاه بافندگی وارد میان تولید گردید و شعبه‌های شرکت در بسیاری از شهرستان‌ها گشایش یافت.

ملک المتکلمین و حاج آقا نورالله اصفهانی و سید جمال واعظ در منابر، مردم را به خرید سهام تشویق می‌کردند. نهصد هزار تومان سهام از سوی مردم خریداری شد. سید جمال واعظ، کتابی به‌نام «لباس التقوی» نوشت و هدف از تاسیس شرکت اسلامی را در آن کتاب بیان نمود.
آخوند خراسانی و هفت نفر از مراجع تقلید نجف تقریظی بر این کتاب نوشته، از شرکت اسلامی پشتیبانی نمودند. آخوند در حمایت از شرکت نوشت: بر مسلمانان لازم است که لباس ذلت «تولید خارج» را از تن بیرون کنند و لباس عزت «ساخت داخل» را بپوشند.

غروب

مرحوم آخوند، صبح روز چهارشنبه ۲۱ ذی‌الحجه ۱۳۲۹ مطابق با ۲۱ آذر ۱۲۹۰ رخت از جهان بربست. و به ادعای برخی، توسط جاسوسان روسی و انگلیسی مسموم شد.


مرتبط:

۰ دیدگاه

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *