داستان احسان به فقیر به‌اندازه میزان معرفت

داستان احسان به فقیر به‌اندازه میزان معرفت

روزی امام حسین(علیه‌السلام) گوشه‌ای از مسجد رسول خدا نشسته بود که مردی عرب نزد ایشان آمد و گفت: یابن رسول الله، من باید یک دیه کامل بپردازم و توان ادای آن را ندارم! با خود گفتم می‌روم و از کریم‌ترین مردم درخواست می‌کنم و کسی را کریم‌تر از اهل‌بیت رسول خدا نمی‌شناسم....

سلمانی نیشابور و طلاشدن سنگ قیچی

سلمانی نیشابور و طلاشدن سنگ قیچی

داستان سلمانی نیشابور هنگامی‌که امام رضا(ع) به سمت مرو می‌آمدند بعد از نیشابور به کاروانسرایی رسیدند و کاروان متوقف شد. بر اساس دستور مأمون، مأموران اجازه ارتباط‌گیری مردم با امام را نمی‌دادند تا اینکه پیرمردی عاشق امام رضا(علیه‌السلام) شغل و هنر خود را بهانه کرد تا...

جود و سخاوت