فهرست مطالب
وقتی دو نفر همو دوست دارن، چرا باید عقد بخونن؟
پرسش: فرق ازدواج با زنا چیست؟ وقتی دو نفر همدیگه رو دوست دارن و شرایطشون با هم سازگاره، چه لزومی داره که حتما یه نفر براشون عقد بخونه؟
پاسخ: ارزشمندبودن الفاظ
همه عقلا برای الفاظ و کلمات ارزش قائل هستند و در محاورات و امور روزمره روی آن حساب باز میکنند؛ زیرا این خودِ الفاظ نیستند که ارزشمندند؛ بلکه چون الفاظ، گویای مراد و مقصودِ متکلم هستند و غرض و هدف او را ابراز میکنند، معتبر هستند. ازاینرو اگر شخصی در خواب سخنی بگوید، مردم به گفته او اعتنا نمیکنند.
شاهد بر ارزشداشتنِ الفاظ این است که مثلاً اگر شخصی وارد ابزارفروشی شود و بدون اینکه به فروشنده چیزی بگوید، انبردستی را بردارد و برود بیرون، طبیعتاً فروشنده فریاد خواهد کشید که: «آی آقا، اون انبردست رو کجا میبری؟»
اما اگر بگوید: «من این انبردست را از شما میخرم و الآن پولش را برایتان میآورم»، در این حالت فروشنده اعتراضی نخواهد کرد و به او اجازه میدهد که انبردست را ببرد و پولش را بیاورد. در هر دو حالت یک عمل انجام شد، با این تفاوت که در حالت دوم، الفاظ، جلوی اعتراض فروشنده را گرفت.
علاوه بر اینکه لازم نیست عقد رو کسی بخونه، خود زن و مرد نیز اگه احکامش رو بدونن، میتونن بخونن.
چرا باید صیغه به شیوه خاصی خونده بشه؟
پرسش: درست است که الفاظ اعتبار دارند و بیانگر مقصود گوینده هستند؛ اما دو نفر که با یکدیگر رابطه نامشروع دارند نیز با یکدیگر سخن میگویند و رضایت قلبی بر رابطه جنسی دارند!
پاسخ: مهمبودن نوع الفاظ
همانگونه که عقلا برای هر عملی لفظی قرار داده و وضع کردهاند و به همون لفظ پایبند هستند و غیر اون لفظ رو معتبر نمیدونن، شارع مقدس نیز الفاظ خاصی را با شرایط خاصی موجب محرمیت قرار داده است.
مثلاً در همان مثال بالا، اگر به فروشنده بگوید: من این را میخرم؛ ولی انبردست را ببرد و کارش که تمام شد برگرداند و بگوید: منظورم این بود که امانت میگیرم و برمیگردانم! طبیعی است که فروشنده اعتراض خواهد کرد که: بنده خدا، کجای عالم برای امانتگرفتن از واژه خریدن استفاده میکنند؟ تو میبایست میگفتی: امانت میبرم یا عاریه میخواهم یا لااقل میگفتی چند لحظه دیگر برمیگردانم، تا من بدانم که کدام انبردست را به تو بدهم.
اسلام نیز برای ایجاد محرمیت بین مردان و زنان مسلمان روش خاصی قرار داده است؛ چنانچه در سایر ادیان نیز کیفیت خاصی وجود دارد. در کشورهای اروپایی نیز میبینیم که روابط جنسی بین برخی افراد را قانونی دانسته و برای رابطهشان احترام قایل هستند و برخی را غیرقانونی میدانند و رابطهشان را نوعی هرزگی و بیشخصیتی بهحساب میآورند. و در نتیجه، مردانی که از همان روش خاص برای خود همسر گزیدهاند، اگر کسی به همسرشان متعرض شود، غیرتی میشوند و از ناموس خود دفاع میکنند، برخلاف کسانی که رابطهشان غیرقانونی است، که بهمحض مواجهه با مشکل و خطر، دست از یکدیگر کشیده و شانه از بار مسئولیتها خالی میکنند!
ازدواج موقت هم مانند زنا است!
قبول، ازدواج دائم متفاوت است؛ اما ازدواج موقت دقیقاً مانند زنا است! چرا زنا حرام اما صیغه حلال باشد؟ با اینکه صیغهشدن هم نوعی هرزگی است!
اینها سؤالاتی است که ذهن بعضیها رو بهخودش مشغول کرده و چون پاسخ قانعکنندهای براش پیدا نکردن و تفاوت اساسی رابطه مشروع و نامشروع رو متوجه نشدن، بعضی از احکام دین رو مسخره کردن و به راه اشتباه خودشون ادامه دادن!
اگر این سؤال برای یک نفر غیرمسلمان پیش بیاید، یعنی کسی که اصل ازدواج و لزوم جاریشدن صیغه عقد را منکر است، پاسخش را در بالا دادیم و نوشتیم که خواندن صیغه عقد با نخواندن آن چه تفاوتی ایجاد میکند.
اما بیشتر کسانی که این سؤال را میپرسند، مسلمان هستند و عقد دائمی را قبول دارند؛ اما تفکیک ازدواج موقت از زنا برایشان سخت است و این سؤال در گوشه ذهنشان جای گرفته که: چه فرقی دارد؟ هر دو هوسرانی است و باطل! چرا اولی مشروع و دومی نامشروع باشد؟
یا در ذهن برخی برعکس نشسته باشد، یعنی دلمشغولیشان این باشد که: در هر دو، طرفین نیازهای جنسی خود را برطرف میکنند، پس هر دو باید صحیح باشد، چرا دومی غیرقانونی است؟
در جواب به چند مطلب اشاره میکنم که غفلت از اینها باعث این پندار نادرست شده است:
- اولا باید دانست که ازدواج دائم و موقت، هر دو را خداوند برای ایجاد محرمیت بین زن و مرد نامحرم قرار داده است؛
- اما اینکه فلسفه جعل ازدواج موقت چیست و اساساً چرا خداوند ازدواج موقت را قرار داده است، در پست خودش مطرح شده است؛
- تفاوتهای ازدواج دائم و موقت نیز در پست دیگری بهصورت جداگانه بحث شده است؛
- اما چرا برای برخی افراد این ذهنیت ایجاد شده که ازدواج موقت یا همان صیغه و متعه نیز، نوعی شهوترانی و هوسبازی است؟ علتش این است که ایشان با محتوا و شرایط عقد موقت و لوازم آن آشنایی کامل ندارند. ازاینرو در ادامه خیلی خلاصه به برخی نکات اشاره میکنم:
- ازدواج موقت راهکاری بسیار دقیق و مفید برای رفع نیازهای جنسی جامعه است، نه روشی برای ترویج تنوعطلبی و شهوتگرایی! واقعیت این است که برخی از مردان و زنان جامعه به هر دلیل (که در پست فلسفه جعل مطرح شد) از طریق همسر دائمی نمیتوانند نیاز جنسی خود را ارضا کنند، پس طبیعی است که دین کاملِ اسلام، فکری برای این دسته افراد نیز اندیشیده باشد تا این نیاز مهم و ضروریشان برطرف شود؛
- اسلام برای جلوگیری از فحشا و هرزگی برای عقد موقت قوانینی قرار داده، مانند اینکه دختر باکره حتماً باید با اجازه پدر ازدواج کند، بهخلاف زنا که متأسفانه برخی دختران حتی در دوران تحصیل خود بدون اطلاع والدین، و بدون آگاهی از عواقب زیانباری که انتظارشان را میکشد، فریب خورده و تن به روابط نامشروع میدهند؛
- یکی از تفاوتهای اساسی ازدواج موقت با زنا و روابط نامشروع این است: خانمی که به عقد موقت آقایی در میآید، در صورتی که دخول (از جلو یا پشت) صورت بگیرد، پس از نامحرمشدن، میبایست همانند ازدواج دائم عـده نگه دارد؛
- شاید بپرسید: در فرضی که دخول صورت نگیرد و دختر و پسر فقط ملاعبه داشته باشند، عدهنگهداشتن لازم نیست و آن خانم میتواند بلافاصله با مرد دیگری محرم شود! پس چه فرقی با زنا کرد؟
- پاسخ: بعضی از امور تعبدی هستند و ما انسانها بهمقتضای روحیه تسلیم نسبت به دستورات الهی آنها را میپذیریم، این خود بحث مفصلی است که برای آگاهی از ظرافتهایش حتما به اینجا مراجعه کنید… خلاصه مطلب اینکه وقتی من خودم را مسلمان دانستم و فهمیدم که خدای من لذتبردن جنسی را در این فرض حلال و در آن فرض حرام میداند، هنگام رابطه جنسیاش احساس گناه ندارد، بلکه خداوند یک محبت ویژه بین آن دو قرار میدهد تا پس از ارضای جنسی، به آرامش جسمی و روحی برسند، بهخلاف روابط نامشروع که دختر و پسر اگر برای چندمین مرتبه هم مرتکب زنا شوند، بازهم در درون، خود را مجرم میدانند و به آرامش روحی نخواهند رسید؛
- ادامه دارد… سؤالی دارید در دیدگاهها مطرح بفرمایید.
۰ دیدگاه