خطبه ۷۹ (صبحی صالح) یا ۷۸ (فیض الاسلام) نهج البلاغه دربارۀ علم نجوم و سخنانی از سنخ علوم غریبه و نجوم احکامی است.
برخی این خطبه را ردّ بر نجوم احکامی دانستهاند که در ادامه صحت و سقم این برداشت را بررسی میکنیم.
«أَيُّهَا النَّاسُ إِيَّاكُمْ وَ تَعَلُّمَ النُّجُومِ إِلَّا مَا يُهْتَدَى بِهِ فِي بَرٍّ أَوْ بَحْرٍ فَإِنَّهَا تَدْعُو إِلَى الْكَهَانَةِ وَ الْمُنَجِّمُ كَالْكَاهِنِ وَ الْكَاهِنُ كَالسَّاحِرِ وَ السَّاحِرُ كَالْكَافِرِ وَ الْكَافِرُ فِي النَّارِ سِيرُوا عَلَى اسْمِ اللهِ»
وقتی امیرالمؤمنین(علیهالسلام) تصمیم گرفتند به جنگ نهروان بروند سه نفر آمدند و خواستند حضرت را از جنگ منصرف کنند.
فهرست مطالب
پاسخ حضرت به نفر اول: ابناحمر
إنّ ابن احمر قال له: لا تسر في هذه الساعة! قال(ع): و لِمَ؟ قال: لأن القمر في العقرب. فقال عليه السّلام: قمرنا أو قمرهم؟
مشخص است که اطلاعات ابناحمر از علم نجوم بسیار کم بوده است؛ ازاینرو مکالمه او با امام بهزودی پایان پذیرفت و حضرت در حدّ فهم او به پرسشی کوتاه و سربسته اکتفا کردند.
او گفت: در این زمان راهی جنگ نشوید؛ چون قمر در عقرب است. حضرت به او گفتند: قمر ما یا قمر آنها؟
یعنی یک قمر که بیشتر در آسمان وجود ندارد، اینکه قمر در برج عقرب است برای ما بد تمام میشود یا برای دشمنان ما؟
پاسخ حضرت به نفر دوم: سرسفیل
سرسفیل از نجوم بیشتر میدانست؛ لذا حضرت با او بحث علمی کردند و مطالبی فرمودند که برای اساتید علوم غریبه باب العلم میتواند باشد.
قیسبنسعد میگوید وقتی بهسمت نهروان حرکت کردیم عدهای از کدخدایان مدائن خدمت حضرت آمدند و هدایایی آوردند و حضرت قبول کردند. یکی از کدخدایان، سرسفیل بود که ایرانیان او را در بحثهای نجومی خبره میدانستند و به دیدگاههای او عمل میکردند.
او به حضرت عرض کرد: «لِتَرْجِعْ عَمَّا قَصَدْتَ» شما باید از تصمیمتان دست بردارید.
حضرت فرمود: چرا؟ گفت: «يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ، تَنَاحَسَتِ النُّجُومُ الطَّوَالِعُ، فَنَحُسَ أَصْحَابُ السُّعُودِ وَ سَعَدَ أَصْحَابُ النُّحُوسِ، وَ لَزِمَ الْحَكِيمُ فِي مِثْلِ هَذَا الْيَوْمِ الِاسْتِخْفَاءَ وَ الْجُلُوسَ وَ إِنَّ يَوْمَكَ هَذَا يَوْمٌ مُمِيتٌ قَدِ اقْتَرَنَ فِيهِ كَوْكَبَانِ قَتَّالانِ وَ شَرُفَ فِيهِ بَهْرَامُ فِي بُرْجِ الْمِيزَانِ وَ اتَّقَدَتْ مِنْ بُرْجِكَ النِّيرَانُ وَ لَيْسَ الْحَرْبُ لَكَ بِمَكَانٍ».
من طالعهای متعددی را بررسی کردهام نحس است.
اصحاب سعود وضعیتشان نحس است و اصحاب نحوس وضعیتشان سعد است. یعنی شرایط فعلی برای آدم خوبها بد است و برای آدم بدها خوب تمام میشود! انسان حکیم در اینگونه موارد مینشیند و حرکت نمیکند.
امروز، روز مرگآوری است؛ زیرا دو ستاره کشنده (زحل و مریخ) با هم قرین شده است و بهرام (مریخ) در برج میزان است و خورشید و ماه به برج شما شعله میکشد و جنگ بهنفع شما نیست.
حضرت لبخندی زدند و فرمودند: خب، دیروز در میزان چه اتفاقی افتاد؟ کدام ستاره در سرطان حلول کرد؟ (اشاره به اینکه تقارن زحل و مریخ در برج میزان، این شرف است برای میزان و خوب است و هبوطش در سرطان است، پس جنگی است به نفع ما).
منجم اسطرلابی از آستین در آورد که محاسبه کند. حضرت فرمود: آیا تو ستارهها را سیاره میگردانی؟ (از ثوابت هم استفاده میکنی؟) گفت: نه. فرمود: تو بر ثوابت حکمفرمایی؟ گفت: نه.
فرمود: از طول برج اسد و درویش از مطالع و مراجع برایم بگو. زهره چه نسبتی دارد با توابع و جوامع؟ گفت: من نمیدانم! فرمود: میان سراری و دراری و میان ساعات تا معجرات چیست و پرتو مدارات چه اندازه است؟ و سپیده دم در بامدادان چه اندازه حاصل میشود؟ گفت: نمیدانم.
فرمود: ای دهقان میدانی که امروز پادشاهی چین از خاندانی به خاندانی دیگر منتقل شد و برج ماجین وارو شد و خانههایی در زنج سوخت و چاه سراندیب جوشید و دژ اندلس ویران شد و مورچه شیح به هیجان آمد و مراق هندی گریزان شد و پیشوای یهود در ایله مفقود شد و سردار روم در رومیه نابود شد و راعب عموریه کور شد و کنگرههای قسطنطنیه فرو ریخت؟ تو این حوادث را میدانی و اینکه چه چیز آنها را پدید آورده شرقی یا غربی فلک؟ گفت من اینها را نمیدانم.
فرمود: به کدام اختر بالای قطب قضاوت میکنی؟ و آنچه نحس شده بهسبب کدام نحس شود؟ گفت: من آن را نمیدانم.
فرمود: میدانی امروز ۷۲ عالَم خوش شدند که در هر عالمی هفتاد عالم است؟! برخی در خشکی و برخی در دریا و بعضی در کوهها و بعضی در بیشهها و بعضی در آبادیها و اینکه چه چیزی سبب سعد و خوشی آنها شد؟ گفت: من آن را ندانم.
فرمود: ای دهقان به گمانم با قران مشتری و زحل قضاوت کردی که در آغاز شب برایت روشن شدند و درخشانی مریخ و شرقیبودنش در سحر بر تو پدید شد و سیر کرد و جرمش به جرم تربیع ماه پیوست و این دلیل است که امروز یک میلیون آدمی زادند و مانند آنها بمیرند.
در اینجا حضرت با دستش به جاسوس معاویه که در لشکر او بود اشاره کرد و فرمود: این هم میمیرد؛ زیرا از همانهاست. تا این را فرمود: آن مرد گمان کرد حضرت اشاره کرده که او را بگیرید! پس قلبش گرفت و نفسش در سینهاش بند آمد و همان لحظه جان داد.
امام فرمود: ای دهقان دوست داری نمونههای تقدیر را بهشکلی کامل برایت بگویم؟ (آیا این محاسبات را خوب برایت به تصویر کشیدم؟) گفت: بله یا امیرالمؤمنین.
فرمود: ای دهقان، اینکه گفتی نیّران شعله کشیدهاند و در طالع من بودهاند (پس در عقرب نبودهاند؛ زیرا عقرب طالع نیست)، خیر، نورش آنجا بود، و این دقیقاً بهنفع من است.
حضرت در ادامه مطلبی بیان کردند که مؤید نجوم احکامی است. فرمود: ای دهبان این قضیهای عجیب و دشوار است «فَاحْسُبْهَا وَ وَلِّدْهَا إِنْ كُنْتَ عَالِماً بِالْأَكْوَارِ وَ الْأَدْوَارِ» آن را حساب کن و اگر اکوار و ادوار را یاد داری و اهلش هستی، از آن تولید علم کن و نتیجه بگیر! سپس فرمود: اگر این را بدانی میدانم که بندهای نی این نیزار را شماره توانی.
پس امیرالمؤمنین(ع) حرکت کرد و خوارج نهروان را شکست داد و با غنیمت و پیروزی برگشت و دهقان گفت: این دانشی نیست که در دست مردم زمان ما است، این دانش مایهاش از آسمان است.
پاسخ حضرت به نفر سوم: عفیفبنقیس
عفیفبنقیس (برادر اشعثبنقیس) هم آمد به حضرت عرض کرد: الآن وقت خوبی نیست شما به جنگ بروید! میترسم به مراد و مطلوب خود نرسی.
خطبه ۷۹ در واقع در پاسخ به ایراد عفیفبنقیس مطرح شده است؛ زیرا وی را متکهن میدانست.
حضرت فرمود: تو فکر میکنی ساعات خوب و بد را میفهمی؟ گمان میکنی ساعاتی که سود و زیان به مردم میرساند را بلدی؟
«فَمَنْ صَدَّقَكَ بِهَذَا فَقَدْ كَذَّبَ الْقُرْآنَ وَ اسْتَغْنَى عَنِ الِاسْتِعَانَةِ بِاللَّهِ فِي نَيْلِ الْمَحْبُوبِ وَ دَفْعِ الْمَكْرُوهِ» اگر کسی این حرفهای تو را تصدیق کند، قرآن را تکذیب کرده است! و دیگر در رسیدن به خواستههایش از خدا کمک نمیگیرد.
قرآن برای جنگ دستور دارد، اینطور نیست که تو بهصرف اینکه قمر در عقرب است بگویی پس جنگ خوب نیست، اقدام نکنید! باید نسبت به جنگ، فهم عمیق داشته باشی، چرا میجنگیم، فنون جنگ چیست، یاریخواستن از خدا و دیگر عواملی که همه و همه در پیروزی تأثیر دارد.
پس به او فرمود: تو این دکان را برای خودت راه انداختهای تا مردم بهجای پروردگار، تو را بستایند که به خوبیها و بدیها راهنماییشان میکنی!
سپس به مردم رو کرد و فرمود:
«أَيُّهَا النَّاسُ إِيَّاكُمْ وَ تَعَلُّمَ النُّجُومِ إِلَّا مَا يُهْتَدَى بِهِ فِي بَرٍّ أَوْ بَحْرٍ فَإِنَّهَا تَدْعُو إِلَى الْكَهَانَةِ وَ الْمُنَجِّمُ كَالْكَاهِنِ وَ الْكَاهِنُ كَالسَّاحِرِ وَ السَّاحِرُ كَالْكَافِرِ وَ الْكَافِرُ فِي النَّارِ سِيرُوا عَلَى اسْمِ اللهِ»
ای مردم، از آموزش نجوم بپرهیزید، مگر آن مقداری که شما را در بیابان و دریا (برای شناخت شرق و غرب) راهنمایی میکند.
پس حضرت «نجوم راهیابی» را تأیید کرده است؛ اما میتوان جواز «نجوم احکامی» را نیز برداشت کرد؛ زیرا در ادامه علتی بیان فرموده است و العلة تعمّم و تخصّص.
حضرت فرموده است: چون نجومتان به کهانت منجرّ میشود! پس اگر به کهانت کشیده نشود و به دام کهانت نیافتد اشکالی ندارد و نهی حضرت شاملش نمیشود.
کهانت چیست؟
علوم غریبه بر دو قسم است: نظری و عملی. نجوم و رمل و جفر جزو بخش نظری آن است. بحث اذکار و اوراد جزو دسته عملی است.
علوم غریبه نظری یک قسم حرام دارد که از آن به کهانت تعبیر میشود و علوم غریبه عملی یک نوعِ حرام دارد که به آن سحر گفته میشود.
کاهن محاسبات ندارد، بلکه یا خودهیپنوتیزم است که صرفاً برای دورکردن تلقینهای منفی و ایجاد بیحسّی موضعی و… ارزش دارد؛ اما روشنبینیاش باطل است.
یا اینکه دستورات شیطانی انجام داده و با شیاطین در ارتباط است که البته طبق صریح قرآن شیاطین از واقعیات اطلاع ندارند. پس منجمی که بی حساب بگوید، مانند کاهن است.
و کاهن هم مانند ساحر است؛ زیرا هر دو با جنّ سروکار دارند. در بخش نظریاش کهانت و در بخش عملیاش (ایجاد اختلاف و مریضی و…) سحر است. و ساحر هم مانند کافر است.
پس فرمود: با نام خدا بهسمت جنگ بروید.
صد کلمه بطلمیوس
بهترین کتابی که در زمینه نجوم احکامی نوشته شده است، «صد کلمه بطلمیوس» است که خواجه نصیر بر آن را شرح نوشته است.
در کلمۀ هفتم میگوید: نجوم که جبرآور نیست! منجم اگر منجم باشد میتواند از آن درست و برای دفع ضرر استفاده کند.
در کلمۀ هشتم میگوید: زمان تا یک حدّی ارزش دارد. شما باید معدّلگیری کنید و مجموع عوامل سعد و نحس را با هم محاسبه کنید. مثلاً ممکن است از نظر زمانی برای ازدواج خوب باشد؛ ولی به این معنا نیست که آن زن هم زن خوبی است!
در کلمه نهم مینویسد: باید علاوه بر نجوم در بحث مربوطه نیز متخصص باشد! یعنی منجّمِ طبیب، خوب طبابت میکند، منجّمی که حرفهاش کشاورزی باشد، خوب کشاورزی میکند، منجّمی که فنون فرماندهی بلد باشد، خوب لشکر را فرماندهی میکند.
پس در بحث نجوم احکامی اگر شخصی متخصص نباشد و فتوا بدهد، میشود همین فرمایش امیرالمؤمنین(ع) که به عفیف فرمود: اگر کسی حرفهای تو را تأیید کند، قرآن را تکذیب کرده است.
نجوم احکامی چه زمانی فایده دارد؟
۳۵:۲۵
الوافی، ج۲۶، ص۵۲۲؛ بحار الانوار، ج۵۵، ص۲۲۹؛ شرح میرزا مهدی صادقی
سلام
تشکر
خیلی عالی
من هم اینها را نمیدانستم!