جریان نفاق و منافقین صدر اسلام

توسط | بهمن ۵, ۱۳۹۸ | عصر معصومین

یکی از ضرورتی‌ترین مسائل تاریخ صدر اسلام، جریان‌شناسی نفاق و منافقین است؛ زیرا می‌دانیم که عده‌ای به‌ظاهر تسلیمِ قدرت اسلام شده و کفر خود را پنهان کرده و مترصّد فرصتی بودند تا خیانت و نفاق خود را آشکار کنند.

ماده «ن.ف.ق» به‌معنای «نقب» و حفره است. به تونل‌های جاده‌ها «نَفَق» گفته می‌شود.

قرآن: «فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَبْتَغِيَ نَفَقاً فِي‏ الْأَرْضِ» اگر می‌توانی زمین را حفر کنی و به عمق زمین بروی.

«نافِقاء الیربوع» یعنی لانه موش صحرایی. یربوع یعنی موشی که برای خود چهار راه باز می‌کند.

ازاین‌رو در ترجمه نفاق می‌گوییم: دورویی! و به شخصی می‌گوییم منافق که برای حفظ و دوام منافع خود، در ظاهر طوری وانمود می‌کند که خلاف باورهای درونی او است.

هشدار قرآن درباره منافقین

قرآن دربارۀ منافقین اطراف مسلمانان، به رسول خدا می‌فرماید: «وَ مِمَّنْ حَوْلَكُمْ مِنَ الْأَعْرابِ مُنافِقُونَ وَ مِنْ أَهْلِ الْمَدينَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفاقِ لا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ، سَنُعَذِّبُهُمْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ يُرَدُّونَ إِلى‏ عَذابٍ عَظيمٍ» توبه۹، آیه۱۰۱ عده‌ای از ساکنان اطراف مدینه منافق‌اند و بخشی از مردم مدینه هم در نفاق و دورویی حرفه‌ای شده‌اند! به‌خودی‌خود نمی‌شناسی‌شان، ولی ما خوب می‌شناسیمشان. دو بار (یک بار در دنیا و یک بار در برزخ) عذابشان خواهیم کرد، تازه بعد از آن به طرف عذاب بزرگ قیامت برده می‌شوند!

اینان همانند کفار، بلکه بدتر از آنان بودند! حقایق را نمی‌دیدند، نمی‌شنیدند، نمی‌فهمیدند! «وَ مَثَلُ الَّذينَ كَفَرُوا كَمَثَلِ الَّذي يَنْعِقُ بِما لا يَسْمَعُ إِلاَّ دُعاءً وَ نِداءً، صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لا يَعْقِلُونَ» بقره۲، آیه۱۷۱ حالِ تو در دعوت سرانِ بی‌دین، مثل حال کسی است که یاسین به گوش خر می‌خواند! این‌ها کر و لال و کورند و برای همین، عقلشان را به‌کار نمی‌اندازند.

منافقین روزبه‌روز خطرناک‌تر

خطر نفوذی‌های منافق در پیکرۀ اسلام به‌حدّی رسیده بود که در سال نهم وقتی پیامبر عازم جنگ تبوک شد، علی(ع) را در مدینه جانشین خود قرار داد تا جلوی شورش‌ها و کودتاهای احتمالی را بگیرد.

خطر منافقین روزبه‌روز بیشتر می‌شد، تا جایی که وقتی فرمان ابلاغ ولایت به رسول الله رسید، حضرت نگران بود که مبادا این منافقین زحمت بیست‌وسه ساله را بر باد دهند! پیامبری که تاکنون در راه اجرای هیچ دستوری تردید و دودلی به دل راه نداده، از انجام این مأموریّت بزرگ، سخت در هراس است.

تا آنجا که خداوند به او اطمینان داد و فرمود: «وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ» مائده۵، آیه۶۷ خدا از شرّ مردم منافق و موذی حفظت می‌کند.

منافقین در زمان زندگی رسول خدا فرصت ضربه‌زدن به اسلام را به‌دست نیاوردند، پس ناگزیر باید تا پایان عمر شریف ایشان صبر می‌کردند؛ البته به‌شرطی که خود تا آن زمان زنده بمانند! لذا از طرفی از هر جنگ و صحنۀ خطرساز فرار کرده و جان خود را از گزند حوادث حفظ می‌کردند و از طرفی سعی در ازبین‌بردن رسول خدا داشتند!

پس این نفاق را در دل پنهان و آنچنان وانمود می‌کردند که گویا مطیع محض اسلام‌اند و انگارنه‌انگار که طمعی در به‌تاراج‌بردن خلافت دارند.

رابطه منافقین با مسلمین

رابطه‌شان با علی‌بن‌ابی‌طالب هم خیلی بد نبود، حتی گاهی روایاتی که از پیامبر در فضیلت او برایشان بیان کرده بود را برای دیگران نقل می‌کردند تا صداقتشان بهتر و بیشتر هویدا شود. البته احادیثی را که همگان بارها و بارها از پیامبر شنیده بودند، به بیانی دیگر و ترکیبی نوین برای مردم بازگو می‌کردند تا هنگامۀ دروغ‌پردازی نیز مردم دروغشان را بپذیرند.

فضایل و مناقب علی(ع) را نقل می‌کردند تا وقتی حقّ او را غصب کردند، بگویند ما همانی هستیم که آن همه فضیلت را گفته‌ایم و اقرار کرده‌ایم؛ اما خلافت یک امر سیاسی است و صلاح جامعه اسلامی گاهی اقتضا می‌کند افراد برتر خانه‌نشین شوند!

رسول الله(ص) پیاپی امت خود را از منافقین بیم می‌داد و در وصفشان فرمود: «إِنِّي لَا أَخَافُ عَلَى أُمَّتِي مُؤْمِناً وَ لَا مُشْرِكاً، أَمَّا الْمُؤْمِنُ فَيَمْنَعُهُ اللَّهُ بِإِيمَانِهِ وَ أَمَّا الْمُشْرِكُ فَيَقْمَعُهُ اللَّهُ بِشِرْكِهِ، وَ لَكِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ كُلَّ مُنَافِقِ الْجَنَانِ عَالِمِ اللِّسَانِ، يَقُولُ مَا تَعْرِفُونَ وَ يَفْعَلُ مَا تُنْكِرُونَ»، من بر امّت خودم از مؤمن و مشرک نمی‌ترسم؛ چراکه ایمانِ مؤمن او را از بدی باز می‌دارد و کافر را خدا به‌خاطر شرکش نابود می‌کند؛ لکن از خطر منافق می‌هراسم! آن‌ها که در دل نفاقِ پنهان دارند و در زبان دانا و گویا هستند، سخنانی می‌گوید دل‌پسند؛ ولی رفتاری دارند زشت و ناپسند. شرح حدیدی، ج۱۵، ص۱۷۰

این همان نفاقی است که حضرت صدیقه(س) تعبیر می‌کند: «فَلَمَّا اخْتَارَ اللَّهُ لِنَبِيِّهِ دَارَ أَنْبِيَائِهِ، وَ مَأْوَى أَصْفِيَائِهِ، ظَهَرَ فِيكُمْ حَسِيكَةُ [حَسَكَةُ] النِّفَاقِ…»، روزی که خدا خانۀ انبیائش را برای پیامبرش برگزید و او را در آرامگاهِ برگزیدگانِ خود منزل داد، خار و خاشاکِ نفاق و دورویی در شما ظاهر شده و جامۀ دین کهنه و سردستۀ گمراهان به سخن درآمد و گمنامانِ بی‌سروپا، سالار شده و یاوه‌گویان در پی گرمی بازار خویش در آمدند. بحار الانوار، ج۲۹، ص۲۲۵

۱ دیدگاه

  1. فارس الحجاز

    واقعا لذت بردم
    و ناراحت شدم از ظلمی که کردن
    و ناراحت شدم از اینکه مسلمانان چراااااا هوشیار نبودند و نیستند
    زیرا که همین الانشم راه سعادت رو نشون دادند ولیکن کو عمل کنند
    دعا برای فرج گشیایش برای گرفتاری های کنونی مسلمانان است‌
    اما دریغا …..

    پاسخ

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *