[منبر] محبت اهل‌بیت بالاترین نعمت الهی

یکی از سنت های تغییرناپذیر پروردگار، از اول خلقت تا آخر آن، این مطلب است که در قرآن بیان فرموده است :« وَلَئِن شَکَرتُم لَأزیدَنَّکُم وَ لَئِن کَفَرتُم إنَّ عَذابی لَشَدیدٌ »[۱]

نعمت‌ها (به حب اثری که در زندگی انسان و در تقرب او به خدا دارند) مختلف‌اند، شکر آن‌ها هم به حسب خود آن‌هاست و بنابراین شکر هر نعمتی، با شکر نعمت دیگر متفاوت خواهد بود، در نتیجه اعظم نعم، اعظم شکر را لازم دارد. یعنی وقتی نعمت، بزرگ‌ترین نعمت بود و نعمتی ما فوقش تصور نشد، شکری باید در برابرش انجام شود که بالاتر از آن شکری تصور نشود.

حال بهترین نعمت چیست؟

این نعمت، نعمتی است که خداوند درباره آن می‌فرماید: «ثُمَّ لَتُسئَلُنَّ یَومَئِذ عَنِ النَعیم»[۲] یعنی از تک تک شما بدون استثناء از پیر و جوان، از مرجع تقلید، مجتهد، دکتر، مهندس و بی‌سواد و از هر کسی که مکلف است، راجع به آن سؤال می‌کنند: این نعمتی که به شما دادیم با آن چه کردید؟ در قیامت می‌گویند: «وَ قِفُرهُم إِنَّهُم مَسئولوُنَ»[۳] یعنی نگهشان دارید باید از اینها (راجع به آن نعمت) سؤال شود.

طبرسی رحمةالله‌علیه در مجمع البیان ذیل آیه «ثُمَّ لَتُسئَلُنَّ یَومَئِذٍ عَنِ النَعیم» روایتی نقل می‌کند: وجود مقدس مولانا الصادق سلام‌الله‌علیه از ابی‌حنیفه سؤال فرمودند:

«سأل ابو حنیفه ابا عبدالله علیه السلام عن هذه الایه، فقال له: ما النعیم عندک یا نعمان ؟ قال: القوت من الطعام و الماء البارد. فقال لئن اوقنک الله بین یدیه یوم القیامه حتی بسألک عن کل اکله اکلتها او شربه شربتها لیطولن وقوفک بین یدیه، قال: فما النعیم جعلت فداک ؟ قال: نحن اهل البیت النعیم الذی انعم الله بنا ائتلفو بعد ما کانو مختلفین،و بنا الف الله بین قلوبهم فجعلهم إخوانا بعد أن کانو أعداء و بنا هداهم الله الاسلام و هو النعمه التی لا تنقطع، والله سائلهم عن حق النعیم الذی أنعم به علیهم وهوالنبی صلی الله علیه و آله وسلم و عترته علیم السلام »[۴]

این نعمت نزد تو چیست ای نعمان؟

عرض کرد: غذا و خوردنی‌ها و آب سرد (نوشیدنی‌ها).

حضرت فرمودند: اگر بنا باشد خدا آنقدر تو را در مقابل خود نگه دارد در روز قیامت تا سؤال کند از تو از هر خوردنی و غذایی که خوردی و هر چه نوشیدنی که آشامیدنی ایستادنت نزد خدا خیلی زیاد طول می کشد (اگر بخواهی هر ذره‌ای که خوردی و هر قطره‌ای که نوشیدی حسابش را پس دهی باید خیلی زیاد در محشر معطّل شوی!)

گفت: فدایت شوم پس نعیم چیست؟

فرمودند: ما اهل بیت همان نعمتی هستیم که خدا به بندگان نعمت داد و به وسیله ما، بندگان بعد از اینکه اختلاف کردند، متحد شدند و به وسیله ما خدا بین قلب‌هایشان الفت داد و آنها را برادر قرار داد بعد از اینکه دشمن بودند، و به وسیله ما آنان را به اسلام هدایت کرد، و آن، همان نعمتی است که قطع نمی‌شود و خداوند از حق نعمتی که داده است سؤال (بازخواست) می‌کند و آن نعمت همان نبی اکرم (صلی الله علیه و آله) و عترت ایشان است.»

همچنین پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در رابطه با این نعمت خداوند فرمودند:

« الذی نفسی بیده لا یزول قدم عبد یوم القیامه حتی یسئله الله تبارک و تعالی عن أربع: عن عمره فیم اُفناه و عن جسده فیم أبلاه وعن ماله ممّ اکتسبه و فیم أنفقه و عن حبّنا أهل البیت .

فقال له عمربن الخطّاب: فبما آیه حبّکم من بعدکم ؟

قال: فوضع یده علی رأس علی (علیه السلام) و هو الی جانبه فقال: انّ حبیّ من بعدی حبّ هذا .»[۵]

آن نعمتی که در خور سؤال است و می شود مطرحش کرد و به قول مطلق – یعنی بدون هیچ قیدی – به آن گفت: « نعیم الهی و نعمت پروردگار »، آن نعمتی است که هر چه نعمت، به هرکس در هر شأنی می رسد از سوی این نعمت است. آن نعمتی است که اگر نباشد، هیچ چیز نخواهد بود و چون هست، همه چیز هست. آن نعمت وجود حجّت حق – صلوات الله و سلامه علیه – است که بودنش، نعمت عظمای پروردگار است. یعنی از نفسِ بودن او، مردم باید خدا را شکر کنند .

این آقا هست، حجت پروردگار است، ما امامت این بزرگوار را هم قبول کردیم، حال وجود امام و ولایتش چه نعمتی است ؟

ما مردم وقتی می خوا هیم به حال کسی غبطه بخوریم که خدا به او نعمت داده است به همان نعمتهای مادی غبطه می خوریم. مثلاً خوشا به حال فلان کس چه زندگانی عالی دارد، چه امکانات زیادی، چه فرزندان خوبی و… آیا تا به حال شده به حال کسی غبطه بخوریم که پس از مرگش امام زمان (عج) درباره او می فرمایند: « لا صوَّتَ الناعی بفقدک إنَّهُ یومٌ عَلی آلِ الرَسُولِ عظیمٌ » یعنی خبر دهنده مرگ تو صدایش را بلند نکند که آن روز برای آل رسول روز مصیبت باری خواهد بود. این شعر بر روی قبر شیخ مفید رحمه الله علیه به خط مبارک ولی عصر (عج) نوشته شده است. یا سید طاووس که در اقبال می نویسد: هیچ وقت شب قدر بر من مخفی نمانده است، چون همیشه نزول ملائکه را بر ولی الله احساس کردم. او آنقدر خدمت حضرت ولی عصر (عج) مشرف شده بود که آهنگ صدای حضرت را از پشت دیوار می شناخت. آیا تا به حال شده است که ما به حال او غبطه بخوریم ؟

ابوهریره نقل می کند روزی مردی نزد رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) آمد و عرض کرد: ای رسول خدا فلانی را ندیدید که با سرمایه اندکی از طریق دریا به کشور چین رفت،مکنت ومالش فزونی گرفت و دوستانش بر او حسد بردند و خویشاوندان و نزدیکان و همسایگان او نیز مرفّه و آسوده شدند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: این است و جز این نیست هر قدر مال و منال انسان فزونی گیرد گرفتاری و مشکلات او نیز زیاد می شود. پس به دنیا داران و ثروتمندان رشک نبرید، فقط به حال کسی غبطه بخورید که ثروت خود را در راه خدا صرف می کند. آیا میخواهیدبه شما خبر دهم ازحال کسی که از نظر ثروت و دارایی کمترین در میان یاران شماست ولی به سرعت دارایی اوفزونی یافت ؟!

عرض کردند: آری ای رسول خدا .

رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: به کسی که پیش روی من است نظر افکنید .

ما نگاه کردیم مردی از طایفه انصار در لباس کهنه و مندرسی مقابل رسول خدا نشسته بود .

پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند: این مرد امروز به درجه و جایگاهی از خیرات و بندگی و اطاعت پروردگار رسیده که اگر درجه او بین همه آسمانیان و مردم زمین تقسیم شود، کمترین نصیب یک فرد گناهان او و وجوب دخول او به بهشت برین است .

عرض شد: ای رسول خدا چگونه و در اثر چه عملی که از او سرزده بدین رتبه و مقام رسیده است؟

پیامبر فرمودند: از خود او بپرسید که امروز چه کاری انجام داده است ؟

اصحاب رسول خدا به سوی آن مرد روی آوردند و گفتند: ای مرد گوارا باد بر تو آنچه رسول خدا به او بشارت آن را داد، اینک بازگو که امروز چه عملی انجام داده ای تا چنین چیزی که امروز به تو رسیده بر تو قلم تقدیر رقم زده است ؟

مرد گفت: من کاری انجام ندادم جز آنکه از خانه خود به قصد انجام کاری که به تأخیر افتاده بود و می ترسیدم از دستم بیرون رود خارج شدم. پیش خود گفتم به جای انجام این کار می روم و به چهره علی ابن ابی طالب (علیه السلام) نگاه می کنم که خود از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) شنیدم که فرمودند: نظرکردن و نگاه به سیمای علی ابن ابی طالب (علیه السلام) عبادت است.

پس از گفتار این مرد رسول خدا خطاب به آن مرد فرموند: آری سوگند به خدا عبادت است. و چه عبادتی ای بنده خدا تو امروز از خانه خود بیرون شدی تا برای خانواده ات رزق و روزی فراهم کنی. چنین نکردی و آنرا با نظر کردن به سیمای علی ابن ابی طالب(علیه السلام)عوض کردی. تو دوستدار علی (علیه السلام) هستی و به او اعتقاد داری و این فضیلت برای تو بهتر و برتر است از اینکه مالک یک جهان زر سرخ بودی و همه آن را در راه خدا انفاق می کردی و نیز در ازای هر نفسی که در مسیر خود به سوی علی (علیه السلام) کشیدی می توانی هزار کس را شفاعت کنی و با شفاعت تو خداوندمتعال آنان را از آتش دوزخ می رهاند.[۶]

آیا واقعاً نظر به امیرالمؤمنین (علیه السلام) اینقدر قیمت دارد ؟ سرّ این مطلب چیست ؟

سرّ آنرا خوارزمی سنی حنفی در مناقب خود نقل کرده است .

عن نَبی اکرم (صلی الله علیه و آله) :

« إنَّ اللهَ تبارکَ و تعالی، جعل لِأَخی عَلیِّ ابن ابی طالبٍ فضائِلَ لاتُحصَی کِثرَهً ؛ وَ

مَن ذَکر فَضیلهً من فضائِلِه _ مُقِرّاً بها _ غفر اللهُ تَعالی لَه ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبه و ما تَأخّر ،

وَ مَن کَتَبَ فَضیلهً مِن فَضائِلِه، لَم تَزَل المَلائِکَهُ نَستَقفِرُلَه ما بَقی لِتِلکَ الکِتابه رسمٌ

و َمَن نَظَر اِلی الکِتابَ مِن فَضائله، غفر اللهُ تَعالی لَه الذُنوبَ الّتی اکتسبها با النَظر ،

وَ مَن استمعَ الی فَضیله مِن فَضائِله، غَفَر اللهُ تَعالی لَه الذُنوبَ الّتی اکتسبها با الاستماع .

ثُمّ قال: النظر الی علیِّ بن ابی طالب عباده ٌو ذکرهُ عبادهٌ وَ لا یَقبَلُ اللهُ ایمانَ عبدٍ الاّ بِولایتهِ و البَرائهِ من اعدائِهِ»[۷]

رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند :

« پروردگار به برادرم علی فضائلی مرحمت کرده که شماره ندارد و هر کس یکی از این فضائل را بگوید(به شرطی که خودش هم اقرار داشته باشد نه اینکه در کتاب بنویسد ولی به امامت دیگران معتقد باشد. ) خودش هم قبول داشته باشد و اقرار داشته باشد ( دلش مملو از معرفت امیر _المؤمنین (علیه السلام) و محبت آن حضرت باشد)این حالت یکی از فضائل حضرت را بیان کند خدای متعال همه گناهان او را می آمرزد

اگر فضیلتی از فضائل او را بنویسد، تا زمانی که آن نوشته باقی است ملائکه برای او استغفار می کنند ؛

اگر فضیلت او را بخواند، خدا گناهانی را که به چشم انجام داده است می بخشد؛

اگر فضیلتی از فضائل او را بشنود، خدا گناهانی را که با گوش انجام داده است می آمرزد ؛

سپس پیغمبر خدا فرمودند: نگاه به صورت علی عبادت است و یاد امیر المؤمنین عبادت است و خدا ایمان هیچ بنده ای را قبول نمی کند مگر به ولایت علی و بیزاری از دشمنش .»

××××××

« مَثَلُ عَلی فیکُم _ او قال: _ فی هذه الأُمّهِ کَمَثلِ الکَعبَهِ المَستورهِ، النَّظرُ اِلَیها عِبادهٌ و الحَجَّ فیها الفَریضَهٌ»[۸]

«مَثَل امیر المؤمنین در میان شما مردم مثل کعبه است که همواره پوشیده است و پرده روی آن انداخته اند. نگاه به کعبه عبادت است، نگاه به امیرالمؤمنین هم عبادت است. حج به سوی کعبه فریضه و واجب است، حرکت به سوی امیرالمؤمنین هم فریضه و واجب است .( او قبله دل‌ها و کعبه جان‌هاست.)»

سرّ این مطلب یک کلمه است: اگر شما یک لباس داشته باشید که سرتاسر نجس باشد و بخواهید این لباس را تطهیر کنید چه کار می‌کنید؟ باید این لباس را به یک آب پاک کری وصل کنید اگر فقط یقه لباس را به آب کر وصل کنید، فقط یقه لباس پاک می شود. اگر تمام این لباس را به آب بزنید به نفس اتصال به آب کر و به صرف اتصال به کر همه لباس پاک می شود. امیرالمؤمنین (علیه السلام) چون حقیقت حقه ای در نظام کل است، هر کس به هر مقدار به آن وجودمقدس متصل می شود، طهارت در نظام آفرینش می گیرد. به چه دلیل و از کجا ؟ از حدیث پیغمبر (صلی الله علیه و آله)؛ خوارزمی سنی نقل کرده است، علاّمه مجلسی هم این حدیث را در بحارالانوار آورده است. حدیث عجیبی است که شیعه و سنی نقل کرده‌اند.

اگر این جهت معلوم شد آن وقت اعظم نِعَم و نعمت‌ها به دست می‌آید. و در واقع:

گناهان من در اثر اتصال به منبع ولایت کلی آمرزیده می‌شوند.

دعاهای من در اثر اتصال به این مرکز مستجاب می‌شوند.

اعمال من در اثر اتصال به این مرکز، قبول می‌شود.

خواسته‌های من در اثر اتصال به این مرکز قابل تحصیل و وصول است.

محبّت پروردگار در اثر این اتصال متوجه من می‌شود.

هرچه در این عالم است (که اسم کمال می‌شود به آن اطلاق کرد) نتیجه این اتصال است و همین است که از آغاز تا به امروز و تا آخر دنیا هرکس به مقامی رسیده است، در اثر این نعمت است.

چون خود ائمه علیهم السلام و پیغمبر صلی الله علیه وآله و سلم فرموده اند که خداوند به حضرت آدم پنج تن را معرفی می کند و می فرماید اگر آنها نبودند تو را نمی آفریدم … اگر این پنج تن نبودند، نه بهشت و نه دوزخ را می آفریدم ،نه عرش و نه کرسی ،نه آسمان و زمین را خلق می کردم و نه فرشتگان و نه انس و جن را … این روایت از طریق عامه در کتاب فاطمه الزهراءِ علامه امینی نقل شده است. هر کس در این عالم هست، یعنی از اشیاء تا ملائکه مقربین تا صلحای امم، همه و همه به طفیل این چهارده نور مقدس خلق شده اند،هر کس ،هر چه به دست آورد از برکات آن چهارده نور مقدس است .

آن وقت اگر انسان این را فهمید که بزرگ‌ترین نعمتی که خدا به انبیاء نیز داده است، معرفت این بزرگواران است، تا چه برسد به من، آیا می‌شود برای فانی‌کردن عمرش در مسیر جلب رضایت این بزرگواران کوتاهی کند ؟! این همان شکر نعمتی است که بیان شد ،چون هر نعمتی ما داریم از برکت این بزرگواران می‌باشد یعنی چشم داریم، گوش داریم و … به لطف امام عصر ارواحنا له الفداه است «بِیُمْنِه رُزِقَ الوَری»

(نکته قابل تذکر این است که اکنون این اتفاق برای خیلی از شیعیان که قدر شیعه‌بودن خود را نمی‌دانند و نمی‌دانند، تمام عبادات در اتصال به اهل بیت و چهارده معصوم قبول می‌شود، پیش می‌آید که وقتی در مکه به مسجدالحرام یا در مدینه به مسجدالنبی می‌روند، پیش‌نماز اهل‌سنت (که ولایت ائمه ما را قبول ندارد) چون با صدای قشنگی نماز می‌خواند، جذب او می‌شوند؛ امّا نمازی که خدا قبول نکند چه ارزشی دارد؟)

پس بنابراین هرچه خدا نعمت به ما عنایت می کند، از برکت همین معرفت است و اگر این معرفت باشد، آن وقت ارزش تمام عبادات ما طور دیگری محاسبه خواهد شد و اگر نباشد خیر.

پس وقتی من فهمیدم ذرات وجودم از برکت یک آقایی است که اگر او نبود، مرا خلق نمی‌کردند، من طفیلی او می‌شوم، من موجود تبعی می‌شوم، من موجودی می‌شوم که خودم را برای خودم نخواستند، من را برای او خواستند، اگر او نبود من نبودم.

در این صورت دیگر برای من سخت نخواهد بود که چشم را برای امام زمان وقف کنم، یعنی چه؟ یعنی هرچه او می‌خواهد ببینم و لا غیر.

دلم را برای امام زمان وقف کنم، یعنی فقط محبت او را در دلم جای دهم، نه محبت غیر او را. و همین طور اموالم را در راه او صرف کنم. و عمرم را نیز در راه خدمت به او وقف کنم.

این دیگر طبیعت قضیه خواهد بود و این شکر همان نعمت عظماست. ما به واقع از شکر این نعمت عاجزیم، مگر اینکه خدا تفضّل فرماید.

اَلحَمدُ لِلّه الَّذی هَدانا لِهذا وَ ما کُنّا لِنَهتَدی لَو لا اَن هَدانا الله

اَلحَمدُ لِلّه الّذی جَعَلَنا مِنَ المُتِمَسِّکینَ بِوِلایَهِ أمیرالمُؤمنین و الأئِمّه عَلَیهِمُ السَّلام

محبّت اهل بیت علیهم السلام یعنی چه؟

یکی از تکالیف شرعی برای همه مردم ؛ محبت اهل بیت _صلوات الله علیهم اجمعین_ است.

خدای متعال ما را برای بندگی خلق کرده است، «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ».

بنابراین هرچه که در بندگی ما  (به آن صورت که خدا می‌خواهد) دخالت تامه دارد، بر ما واجب است و ما حق ترکش را نداریم. چون واجب در اصطلاح شریعت، یعنی: آن چیزی که امت حق ترک کردنش را ندارند و باید آن را انجام دهند و از همه راجع به آن در قیامت سؤال خواهد شد. هر چیزی که این چنین باشد واجب است و حق ترک آن نیست. کاری که ما حق ترک آن را داریم و نسبت به انجام آن مختاریم واجب نیست.

طبق فرموده خداوند در قرآن: «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبی»

مزد اجر رسالت پیغمبر مودت و محبت به اهل بیت پیغمبر صلوات‌الله‌علیهم می‌باشد و همه باید این محبت را کسب کنند.

محبت اهل‌بیت صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین چیست و چه کنیم که نسبت به اهل‌بیت محبت داشته باشیم؟!

این بحث از این نظر مطرح می شود که ما خودمان را با این ملاک بسنجیم، برای اینکه مرگ حق است و اگر به راستی محبت اهل‌بیت علیهم‌السلام واجب باشد، بعد از مرگ از آن حتما سؤال خواهد شد، به خصوص اگر مهم‌ترین واجب باشد.

به لطف خدا ثابت خواهیم کرد که محبت اهل بیت نه فقط واجب است؛ بلکه اوجب واجبات است، بنابراین باید در رأس امور قرار گیرد و باید من نسبت به خودم بدانم که محبت اهل بیت (آن که خدا می‌خواهد) دارم یا ندارم؟

اما سخن در این است که اگر محبت به اهل بیت معنایش، شعر گفتن و مجلس گرفتن در رابطه با اهل بیت علیهم السلام باشد، در این صورت کسانی که قائل به امامت اهل بیت نیستند (اهل تسنن) و حتی برخی از یهودیان و نصرانیان به این صورت اظهار محبت و ارادت نسبت به اهل بیت می‌کنند. آیا آنها هم محبّ اهل‌بیت‌اند؟!

اگر محبت پیغمبر و اهل بیت پیغمبر که واجب است، معنایش همین مقدار است؟ ابوحنیفه هم دارد و حال آنکه امام صادق (علیه السلام) ابوحنیفه را لعن کرده‌اند، فرمودند: « لَعَنَ اللَّهُ أَبَا حَنِيفَةَ كَانَ يَقُولُ: قَالَ عَلِيٌّ وَ قُلْتُ» خدا ابوحنیفه را لعنت کند، ( در دین بدعت گذاشت و در عداد علی و پیغمبر خودش را قرار داد) عملاً می‌گفت: علی این طور گفته، من هم این طور می‌گویم.

شافعی اشعار عجیبی درباره حضرت علی (علیه السلام) سروده است :

لو انَّ المُرتضی عبداً محلَّه *** لَخَرّ الناسُ طُرّاً سُجَّداً له

کَفی فی فَضل مَولانا علیٍّ *** وُقوعُ الشکِّ فیه أنَّهُ اللهُ

وَ ماتَ شافِعیُّ و لیس یدری *** عَلیُّ ربُّه أم ربُّه اللهُ

یعنی: اگر امیرالمؤمنین آن طور که بود خودنمایی می‌کرد، همه مردم بر او سجده می‌کردند.

در فضیلت مولای ما امیرالمؤمنین همین بس که برخی شک کرده‌اند او خداست.

و شافعی مُرد درحالی‌که نمی‌دانست علی پروردگار اوست یا خداوند؟

پس مراد از محبتی که واجب است، مرحله‌ای ماورای این است که در جلسات دیگر عرض می‌شود.


[۱]. ابراهیم ۷:۱۴
[۲]. التکاثر ۸:۱۰۲
[۳]. صافّات ۲۴:۳۷
[۴]. بحار الانوار ج ۷، ص ۲۸۵، س ۵ . ح ۲۴ ،ص ۴۹ ،س ۶، تفسیر نورالثقلین ج۸، ص ۳۰۹، ح ۲۸ و البرهان ج ۱۰، ص۴۰۳ ،ح۱۸ و مجمع البیان ج۱۰، ص۴۳۳ و تفسیر صافی ج۷، ص۵۴۷
[۵]. کشف الیقین ص ۲۲۷، بشارهالمصطفی ص ۱۱۷، ج۵۹ بحار الانوار ج۷ ،ص۲۶۱، ح ۱۱ و ج۲۷ ،ص۱۰۳، ج۷۰ وج۲۷، ص۱۳۴، ح۱۳۱
[۶]. حدیث ناظر به مورد خاص است و غرض رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) بیان مقام و منزلت رفیع امیرالمؤمنین است وگرنه اسلام کوشش برای کسب معاش را جزء عبادات می‌داند و تأکید فراوان به کارکردن و نهی از بیکاری دارد. خود امیرالمؤمنین و حضرات معصومین نیز با کارکردن معاش و زندگانی خود را می‌گذراندند. ترجمه بشارة المصطفی لشیعه المرتضی ص۱۲۳، ج۳۸ « نگاه به چهره علی (علیه السلام) عبادت است»
[۷]. مناقب خوارزمی ص۳۲، ج۲ و بناء المقاله الفاطمیّه ص ۳۶۹، س آخر، امالی صدوق ص۲۰۱، ج۱۰ مجلس ۲۸ و مائه المنقبه ص ۱۵۵، منقبـت۱۰۰
[۸]. بحار الانوار ج ۳۸، ص۱۹۹، س ۶ و مناقب آل ابی طالب ج۳ ف ص۲۰۲، س۱۴ و کنایهالطالب باب ۳۴ ص ۱۶۱، س۱۳ و مناقب مغازلی ص۱۳۲، ج۱۴۹ . الغدیر ج۴، ص۶۰ و کشف الیقین ص ۲۶۸

0 نظر

ارسال نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *