فدای سرت حسین
بیبی ام البنین به بشیر فرمود: «اَخْبِرْنِی عَنْ اَبِی عَبْدِاللّه! أولادی وَ مَن تَحتَ الخَضراء کُلُّهُم فداءُ لأبی عَبدِاللهِ الحُسین» ای بشیر از (امام من) اباعبدالله الحسین خبر بده! فرزندان من و همه آنچه زیر این آسمان است، همه فدای اباعبدالله باد.
مویم که شد سفید فدای سرت حسین
عباس من فدای علی اکبرت حسین
[آمد خدمت امام حسین(ع) عرض کرد: مادرم سفارش کرده تا زندهایم نگذاریم باد، پر کاهی را بهسمت خیمهها ببرد]
تیر سهشعبه چشم اباالفضل را درید
ماندم چه کرد با گلوی اصغرت حسین
عباس، آخرین نفسش روی پای تو
تو زیر دستوپا نفسِ آخرت حسین
از خواهرت شنیدهام ای شاه بیکفن
مانده سه روز روی زمین پیکرت حسین
از خواهرت شنیدهام غارت شد از تنت
پیراهن و عمامه و انگشترت حسین
زهرا اگر نبود بگرید برای تو
من گریه میکنم عوض مادرت حسین
ببینید: ویژهنامه حضرت امالبنین
ویلی علی شبلی
«وَیْلي عَلَی شِبْلي» که چشمش تیر خورده
از هر طرف هم نیزه هم شمشیر خورده
ویلی علی شبلی دو دستش را بریدند
قدّ رشیدش را به خاک و خون کشیدند
ویلی علی شبلی عمود آهنین خورد
با صورت از مرکب علمدارم زمین خورد
ویلی علی شبلی که فرقش را شکستند
رأس جدایش را به روی نیزه بستند
ویلی علی شبلی وفایش را نشان داد
در پیش دریا بود، اما تشنه جان داد
ویلی علی شبلی که از زینب شنیدم
دارد چه قبر کوچکی سرو رشیدم
کانال رضیع الحسین/ عبدالحسین
ببینید: روضه حضرت امالبنین
0 نظر