امروز: 1403/02/09
موضوع اصلی: اعلام و مشاهیر
موضوع فرعی: اصحاب ائمه

هشام‌بن‌حکم

شخصیت و کتاب‌های هشام‌بن‌حکم

زندگی‌نامه کوتاه هشام‌بن‌حکم

ابومحمد هشام بن الحکم‌، از موالی کوفه که در شهر واسط بزرگ شد و سپس به بغداد رفت‌. صحابی خاص امام صادق و امام کاظم(علیهماالسلام‌). وی برجسته‌‌ترین متکلم‌ شیعی عصر خود، بلکه سه قرن نخستین تاریخ شیعه بود. وی به سال ۱۷۹ در کوفه درگذشت‌.

مطالب مربوط به شرح حال و گزارش‌ها از عقاید کلامی وی در بسیاری از مآخذ و تک‌نگاری‌های متعدد در زبان‌های مختلف آمده است‌. برای دو تلخیص مفید از این مطالب بنگرید به مدخل‌های مربوط به او در دائره ‌المعارف اسلام‌: ج۳، ص۴۹۶ تا ۴۹۸ (از مادلونگ‌) و Theologie، ج۱، ص۳۴۹ تا ۳۷۹ (از فان اس‌).

او فروشنده کرباس‌ بود، (بیاع الکرابیس). این مطلب با آنچه در محاضرات راغب آمده سازگار است که می‌گوید هشام و شریک اباضی او عبدالله بن یزید «کانا شریکین فی البز». درباره این شریک وی بنگرید به مقدمه مصحح بر کتاب النجاه، احمد بن یحیی الناصر: ۴تا۹. برای شراکت هشام ‌با این شخص بنگرید: البیان و التبیین‌: ج۱، ص۴۶-۴۷؛ مروج الذهب‌: ج۴، ص۲۸؛ کمال الدین‌: ۳۶۳.

مسعودی حکایتی نقل ‌کرده است که ضمن آن‌، شریک اباضی هشام از دختر او برای پسرش خواستگاری می‌کند. دو صورت دیگر از این حکایت در کافی‌: ج۵، ص۳۴۵ و محاضرات راغب‌: ج۳، ص۱۳ آمده است‌.
این که هشام کلا در کار تجارت پوشاک‌ بوده‌، با حکایت دیگری که در کافی‌: ج۵، ص۱۶۰-۱۶۱ آمده و هشام را در جایی در حال فروش لباس شاپوری ‌نشان می‌دهد، تأیید می‌شود. کلمه «حرار» در مروج‌: ج۵، ص۲۱، و «خراز» در مورد دیگر از همین مأخذ و «حزاز» در الوافی بالوفیات می‌تواند تصحیف «بزاز» باشد. دشواری‌های دیگر مربوط به شرح حال وی در دو مدخل پیش‌گفته مورد بحث قرار گرفته است‌.

در فهرست ابن‌ندیم: ۲۲۴ فهرستی طولانی از مؤلفات ‌ابن‌هشام آمده است‌. نجاشی‌: ۴۳۳ دو سه عنوان دیگر را در ابتدا و انتهای فهرست مؤلفات هشام که ‌ابن‌ندیم آورده، افزوده است‌. او در یک مورد توضیح می‌دهد که یکی از عناوین ذکر شده در آن لیست ‌را در واقع یکی از شاگردان هشام از گفته‌های او جمع‌آوری کرده بود. به نظر می‌رسد این مطلب دست‌کم درباره دو مورد دیگر از مؤلفات هشام‌بن‌حکم نیز که در لیست نجاشی آمده‌، و گزارش ‌مناظرات هشام پیرامون توحید و امامت است‌، صادق باشد.

آثار و تألیفات هشام بن حکم

۱. کتاب اصل
دفتر حدیث هشام که راوی مشهور شیعی ابن ابی‌عمیر از او روایت کرده است (رساله ابی‌غالب‌: ص۱۷۷، نجاشی‌: ص۴۳۳، فهرست طوسی‌: ص۱۷۵).
ابن ابی‌عمیر در آغاز از شاگردان و اصحاب هشام بود (امالی ‌صدوق‌: ص۷۳۱-۷۳۲؛ و…)، بعدا به‌خاطر اختلاف‌نظرهای عقیدتی‌، هشام را ترک کرد (کافی‌: ج۱، ص۴۱۰). بیشتر روایات نقل‌شده از هشام در کتاب‌های شیعه، از طریق همین ابن ابی‌عمیر روایت شده است‌. نمونه‌ها: کافی‌: ج۱، ص۱۳-۲۰ و ۶۹ و ۱۲۸ و…

۲. کتاب علل التحریم و الفرائض
نجاشی‌: ۴۳۳ «علل التحریم» و «فرائض» را، ظاهرا به‌خطا، به‌صورت دو کتاب مختلف ذکر می‌کند.

۳. کتاب الامامه‌

۴. کتاب الوصیه و الرد علی من أنکرها
ظاهرا این دو اثر، عمده تألیفات هشام در بحث امامت بوده است‌.

۵. کتاب التدبیر

۶. کتاب المجالس فی الامامه‌

۷. کتاب المجالس فی التوحید
به‌گفته نجاشی‌: ۴۳۳ نخستین این سه اثر، کتابی است درباره امامت که شاگرد هشام‌، علی بن منصور، از سخنان هشام گردآوری کرده بود. ولی در مدخل علی‌بن‌منصور در نجاشی‌: ۲۵۰ عنوان این اثر،کتاب التدبیر فی التوحید و الامامه‌ است‌. پس این می‌تواند همان دو کتابی باشد که نجاشی با عناوین کتاب ‌المجالس فی التوحید و کتاب المجالس فی الامامه‌ در پایان فهرست آثار هشام که اصل آن توسط ابن‌ندیم ‌تدوین شده است افزوده و به روشنی مجموعه مناظراتی است که هشام با معاصران خود در این موضوعات داشته و احتمالا به‌وسیله یک یا چند تن از شاگردانش گردآوری شده است‌. گزارش مناظره‌ هشام با یک زندیق مصری در کافی‌: ۷۲.۱ توسط همین شاگرد او (علی‌بن‌منصور) روایت شده است‌.
مناظرات متعدد دیگر میان هشام و معاصرانش درباره توحید (برای نمونه‌: عیون الاخبار ابن‌قتیبه‌: ۱۵۳.۲، کافی‌: ۸۰.۱ و ۱۲۸) و نیز امامت (برای نمونه‌: عیون الاخبار: ۱۵۰.۲، کافی‌: ۱۶۹.۱، مروج الذهب‌: ۲۲.۵) در منابع آمده است که به احتمال می‌تواند از همین آثار مورد سخن، گرفته شده باشد.

۸. کتاب الدلاله علی حَدَث‌ِ الاجسام
عنوان کتاب در نجاشی چنین است‌؛ اما در فهرست ابن‌ندیم و فهرست طوسی‌، کتاب الدلالات علی حدث/ حدوث الاشیاء آمده است‌.

۹. کتاب الرد علی الزنادقه‌
این می‌تواند همان متن طولانی باشد که در احتجاج‌: ۱۹۷.۲ به صورت پرسش و پاسخ میان یک زندیق و امام صادق (ع‌) آمده و هشام آن را روایت کرده است (همان مأخذ:۱۹۷.۲). بخش‌هایی از این متن در کافی‌: ۸۰.۱ و ۱۰۸ و ۱۶۸ نیز از هشام نقل شده است‌.

۱۰. کتاب الرد علی اصحاب الاثنین
مطالبی از هشام در زمینه موضوع این کتاب‌، در برخی از منابع آمده است‌. از آن جمله دو مورد در کافی‌: ۸۰.۱ و ۱۲۸.

۱۱. کتاب التوحید

۱۲. کتاب الرد علی اصحاب الطبایع‌

۱۳. کتاب الرد علی ارسطاطالیس فی التوحید

۱۴. کتاب الشیخ و الغلام‌
موضوع کتاب اخیر در فهرست ابن‌ندیم بیان نشده‌؛ اما نجاشی گفته است که آن درباره توحید می‌باشد. نقل‌های متعددی از هشام در این موضوع آمده که گاهی به نقل از امام صادق (ع‌) است (برای نمونه: توحید: ۱۳۴، ۱۳۷، ۲۵۰) ولی بیشتر به صورت نقل از خود هشام‌، به‌طوری که نشان می‌دهد از کتاب‌های ‌او گرفته شده است‌.

۱۵. کتاب الرد علی هشام الجوالیقی‌
این کتاب ردیه‌ای است علیه متکلم شیعی معاصر مؤلف‌، هشام‌بن‌سالم جوالیقی‌، طبعا در مسأله ‌صورت و جسم الهی که مورد اصلی اختلاف میان آن دو بود. (بنگرید: کافی‌: ۱۰۵.۱ و رجال کشی‌: ۲۷۹). اختلاف این دو چنان جدی بود که رؤسای شیعه مناظره‌ای ‌میان آنان ترتیب دادند تا اختلافاتشان را حل کنند (رجال کشی‌: ۲۷۹). با این همه‌، هشام جوالیقی ‌ستایش‌گر دانش هشام بن حکم بوده است (به ویژه بنگرید: توحید: ۲۸۹، نیز رجال کشی‌: ۲۷۵).

۱۶. کتاب علی شیطان الطاق‌
این اثر کتابی است علیه یک معاصر دیگر هشام‌، مؤمن الطاق‌، که از متکلمان شیعه آن عصر بود و آراء کلامی متفاوتی با هشام در بسیاری از مسائل کلامی داشت (برای نمونه بنگرید: مقالات الاسلامیین‌: ۱۱۱.۱ و ۲۹۱ و ۳۸.۲. نام‌گذاری این اثر بی‌‌تردید، از نویسندگان فهارس است نه هشام، که گفته‌اند خود، نخستین ‌کسی بود که این دانشمند را مؤمن الطاق خواند ( لسان المیزان‌: ۳۷۸.۶).

۱۷. کتاب المیزان‌
از قطعات اندک برجای مانده از این کتاب چنین بر می‌آید که موضوع این کتاب‌، یا یکی از موضوعات آن‌، بحث از اختلاف نظرهای موجود میان شیعیان در زمان مؤلف بوده است‌. ابن‌حزم دو قطعه از این ‌کتاب را در فصل‌ نقل می‌کند یکی درباره نظر حسن بن ‌صالح بن حی در این که: آیا هر قرشی می‌تواند به امامت برسد یا این حق ویژه ذریه پیامبر است‌؛ و دیگری درباره آراء کسفیه یعنی پیروان ابومنصور عجلی‌، یکی از فرقه‌های متقدم غالی‌.
در فهرست ابن‌ندیم‌ بعد از عنوان این کتاب‌، عنوانی دیگر به شکل کتاب المیدان است که می‌تواند تصحیف کتاب المیزان‌ در یکی از منابع ابن‌ندیم و یا نسخه بدلی در نسخه اصلی خود آن کتاب باشد.

۱۸. اختلاف الناس فی الامامه‌
به احتمال زیاد، این همان متن مفصلی است که در کمال الدین‌: ۳۶۲ تا ۳۶۸ در قالب گزارش آخرین ‌مناظره هشام با رؤسای مکاتب کلامی عصر او در خانه وزیر یحیی‌بن‌خالد برمکی نقل شده است‌. این متن با وصف نشست‌های هفتگی مناظرات کلامی در خانۀ وزیر، در روزهای یکشنبه آغاز شده و با گزارش این مناظره خاص و پیامدهای آن‌، که سبب خشم هارون الرشید شده و او دستور دستگیری هشام را صادر کرد پایان می‌پذیرد. پس از این واقعه‌، هشام به کوفه گریخت و پنهان‌ گردید و اندکی بعد درگذشت‌.
در آغاز مناظره‌، وزیر از هشام و شریک اباضی او می‌خواهد که درباره ‌امامت به بحث بپردازند (فیما اختلفتم فیه من الامامه‌). نام کتاب ظاهرا از این عبارت گرفته شده است.
ویلفرد مادلونگ‌ حدس می‌زند که این کتاب هشام‌، منبع مشترک دو کتابی باشد که حسن‌بن‌‌موسی نوبختی و سعدبن‌عبدالله اشعری درباره فرقه‌های متقدم اسلامی نگاشته‌اند. طبعا اگر بنا بود اثری از هشام در مسائل ملل و نحل مورد استفاده قرار گیرد کتاب المیزان‌ او نامزد بهتری برای آن کار بود. با این همه‌، اشاراتی که در دو کتاب نوبختی و اشعری به امامیه به عنوان «رافضه‌» آمده (فرق الشیعه‌: ص۷۶) و بی‌‌تفاوتی در ارائه برخی از افکار غیر شیعی مانند این که ابوطالب کافر درگذشته است (فرق الشیعه‌: ص۶۰) نشان از آن دارد که منبع مشترک آنها یک کتاب سنی بوده است‌. از طرف دیگر، هیچ کدام از نقل‌های بالا از کتاب المیزان در این دو کتاب نیامده است‌، پس ظاهراً کتاب المیزان‌ نیز منبع اساس آن دو کتاب نیست‌.

۱۹. کتاب فی الجبر و القدر

۲۰. کتاب القدر

۲۱. کتاب الاستطاعه‌
نقل‌هایی از هشام درباره موضوعات این آثار در کتاب‌های بعدی آمده که از آن جمله است‌: مقالات ‌الاسلامیین‌: ۱۱۰.۱؛ رجال کشی‌: ۲۶۷
بشر بن المعتمر، متکلم معتزلی (م ۲۱۰) ردیه‌ای ‌بر کتاب اخیر نوشته که ابن‌ندیم در فهرست‌: ۲۰۵ تحت عنوان کتاب الاستطاعه علی هشام بن الحکم یاد کرده است‌.

۲۲. کتاب [فی] الحکمین‌
شیخ صدوق قطعه‌ای از این کتاب را در من لایحضر: ۵۲۲.۳ آورده است با عنوان «فصل لهشام بن الحکم مع بعض المخالفین فی الحکمین بصفین عمرو بن العاص و ابی‌موسی الاشعری‌»

۲۳. کتاب الرد علی المعتزله فی طلحه و زبیر

۲۴. کتاب آخر علی المعتزله‌
به‌نظر می‌رسد که کتاب اخیر همان کتابی است که ابن‌راوندی در فضیحه المعتزله به‌طور مکرر از آن نقل ‌می‌کند.

۲۵. کتاب الالفاظ‌
عنوان این کتاب سبب شده است که برخی از علمای متأخر شیعه آن را یکی از قدیمی‌ترین کتاب‌ها در بحث اصول فقه بپندارند (برای نمونه‌: تأسیس الشیعه‌: ۳۱۰؛ دروس فی الاصول سید محمد باقر صدر: ۵۱.۱)؛ اما در فهرست طوسی‌، نام آن کتاب الالطاف آمده است که یک مفهوم معروف کلامی و عنوان ‌مناسبی است برای کتاب کسی که درگیر مناظرات کلامی شدیدی با معتزله بوده است‌. بلکه حتی اگر نام آن، همان کتاب الالفاظ باشد، اثر متکلمی چون هشام در این مسأله می‌بایست به حسب قاعده مربوط به شناخت ریشه‌های وجود شناسی الفاظ باشد نه جنبه‌های لفظی آن. هیچ‌کدام از مؤلفان متقدم ‌شیعی در اصول فقه نیز کم‌‌ترین اشاره‌ای به این کتاب ندارند، چه رسد به آن که از آن نقل کرده باشند.

۲۶. کتاب المعرفه‌
این موضوع در آثار کلامی‌، یکی از موضوعات معروف و مطرح می‌باشد؛ اما ممکن است که این عنوان اشاره به یک کتاب درباره موضوع معرفت نباشد، بلکه همان نقل طولانی باشد که کلینی در کافی‌: ۱۳.۱ تا ۲۰ آورده و آن، نصایح امام کاظم (ع‌) به هشام است که با بحث معرفت خداوند آغاز می‌شود.

۲۷. کتاب الثمانیه ابواب
این اثر می‌تواند همان متن طولانی باشد که در امالی صدوق‌: ۲۷۹ تا ۲۸۳ از هشام نقل شده و مشتمل بر وصف بهشت و ابواب آن است‌؛ گرچه در متن برجای‌مانده، تنها وصف شش در از هشت در آن آمده ‌است.

۲۸. کتاب الاخبار [و کیف تصح]
نقلی که در الانتصار: ۱۵۷ از هشام‌بن‌حکم درباره حجیت خبر متواتر آمده است‌، با عنوان این ‌کتاب مناسبت دارد.

۲۹. کتاب بریه النصرانی‌
در رساله ابی‌غالب‌: ۱۷۶ و فهرست‌ طوسی‌: ۴۰ از این کتاب یاد شده و متن کامل آن در توحید: ۲۷۰ تا ۲۷۵ آمده است‌. این متن به شکل یک گزارش از مناظره‌ای فرضی میان هشام و پیشوای مسیحیان عراق نوشته شده است.

۳۰. کتاب فی الجسم و الرؤیه‌
عبدالجبار در طبقات المعتزله‌: ص۱۵۲ از کتابی از ابوعلی جبائی معتزلی در رد «کتاب فی الجسم و الرؤیه» هشام بن ‌حکم یاد کرده است‌.

منبع: میراث مکتوب شیعه

0 نظر

ارسال نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

۱۸

شوّال

۱۲۳۴۵۶۷
۸۹۱۰۱۱۱۲۱۳۱۴
۱۵۱۶۱۷۱۸۱۹۲۰۲۱
۲۲۲۳۲۴۲۵۲۶۲۷۲۸
۲۹۳۰