وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا
سوره فرقان۲۵، آیه۳۰
ترجمه روان: در ضمن، پیامبر اسلام شکایت کرد: «خدایا، قوم من پشت سرِ قرآن بدوبیراه میگویند!»
ترجمه روایی: و پیامبر می گوید: ای پروردگارم! قوم من این قرآن (حضرت علی) را رها کردند.
نور مهجور
یکی از واژههای آشنا دربارۀ قرآن کریم، واژۀ مهجوریت است. همۀ ما از مهجوریت قرآن ناراحتیم و دوست داریم این کتاب الهی را از غربت در آوریم! اما برای این منظور چه کردهایم؟!
آیه ۳۰ سورۀ فرقان (که پیشتر ذکر شد) به مسئلۀ مهجوریت قرآن اشاره کرده است.
معنای مهجوریت قرآن
مفردات راغب: الهَجْر و الهِجران: مفارقة الانسان غیره اما بالبدن أو باللسان أو بالقلب.
اما وقتی ماده «هجر» با مادۀ «أخذ» همراه میشود، معنی دیگری میگیرد که جالب است در زبان فارسی نیز همین ترکیب، گرتهبرداری شده است، یعنی: اینها قرآن را وا ننهادند و رها نکردند؛ بلکه متمسک به قرآن فیزیکی بودند ولی درک صحیحی از آن نداشتند! یعنی قرآن را به مهجوریت گرفتند، مانند تعبیر بهبازیگرفتن.
شبیه این مطلب را در این آیه ۴۱ سورۀ فرقان داریم: «وَ إِذا رَأَوْكَ إِنْ يَتَّخِذُونَكَ إِلاَّ هُزُواً»، وقتی تو را میبینند، فقط به مسخرهات میگیرند!
تفاوت است میان مسخرهکردن و بهمسخرهگرفتن. در هنگام مسخرهکردن، فعل آشکارا انجام میشود؛ ولی در بهمسخرهگرفتن، فعل مخفی است! ممکن است حتی خود فاعل، نسبت به تالیفاسد عملش جاهل باشد و حتی ممکن است بهظاهر برعکس جلوه کند.
مانند شخصی که به میهمانی شخصی بزرگوار برود ولی حواسش به نقشونگار خانۀ او باشد، یا سرش درون گوشیاش باشد و بازی کند! یا مانند مریضی که پیش طبیب برود ولی به نسخه شفابخش او عمل نکند. مهجوریت قرآن هم شبیه اینهاست.
در اینگونه موارد میگویند: آمدند ولی چه آمدنی!
قرآن در نهج البلاغه
«تَعَلَّمُوا الْقُرْآنَ فَإِنَّهُ أَحْسَنُ الْحَدِيثِ وَ تَفَقَّهُوا فِيهِ فَإِنَّهُ رَبِيعُ الْقُلُوبِ»، ص۱۶۴
قرآن را بیاموزید؛ چه اینکه قرآن بهترین گفتارهاست و در آیاتش خوب دقت کنید؛ زیرا بهار دلهاست.
«إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ لَمْ يَعِظْ أَحَداً بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ فَإِنَّهُ حَبْلُ اللَّهِ الْمَتِينُ وَ سَبَبُهُ الْأَمِينُ وَ فِيهِ رَبِيعُ الْقَلْبِ وَ يَنَابِيعُ الْعِلْمِ وَ مَا لِلْقَلْبِ جِلَاءٌ غَيْرُهُ»، ص۲۵۴
«وَ اعْلَمُوا أَنَّ هَذَا الْقُرْآنَ هُوَ النَّاصِحُ الَّذِي لَا يَغُشُ وَ الْهَادِي الَّذِي لَا يُضِلُّ وَ الْمُحَدِّثُ الَّذِي لَا يَكْذِبُ وَ مَا جَالَسَ هَذَا الْقُرْآنَ أَحَدٌ إِلَّا قَامَ عَنْهُ بِزِيَادَةٍ أَوْ نُقْصَانٍ زِيَادَةٍ فِي هُدًى أَوْ نُقْصَانٍ مِنْ عَمًى وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ لَيْسَ عَلَى أَحَدٍ بَعْدَ الْقُرْآنِ مِنْ فَاقَةٍ وَ لَا لِأَحَدٍ قَبْلَ الْقُرْآنِ مِنْ غِنًی»، ص۲۵۲
«وَ إِنَّ الْقُرْآنَ ظَاهِرُهُ أَنِيقٌ وَ بَاطِنُهُ عَمِيقٌ لَا تَفْنَى عَجَائِبُهُ وَ لَا تَنْقَضِي غَرَائِبُهُ»، ص۶۱
بهدرستی که قرآن ظاهرش شگفت و زیباست و باطنش ژرف و عمیق، و عجائب و غرائب آن را پایانی نیست.
«اللَّهَ اللَّهَ فِي الْقُرْآنِ لَا يَسْبِقُكُمْ بِالْعَمَلِ بِهِ غَيْرُكُمْ»، ص۴۲۲
«إِنَّ لِلْوَلَدِ عَلَى الْوَالِدِ حَقّاً وَ إِنَّ لِلْوَالِدِ عَلَى الْوَلَدِ حَقّاً. فَحَقُّ الْوَالِدِ عَلَى الْوَلَدِ: أَنْ يُطِيعَهُ فِي كُلِّ شَيْءٍ إِلَّا فِي مَعْصِيَةِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ، وَ حَقُّ الْوَلَدِ عَلَى الْوَالِدِ أَنْ يُحَسِّنَ اسْمَهُ وَ يُحَسِّنَ أَدَبَهُ وَ يُعَلِّمَهُ الْقُرْآنَ»، ص۵۴۶
فرزند بر پدر حقی دارد و پدر نیز بر فرزند حقی دارد:
- حقّ پدر بر فرزند این است که فرزند در همه چیز (غیر از معصیت) از پدر اطاعت کند
- حقّ فرزند بر پدر این است که:
- برایش نام نیکو انتخاب کند
- به فرزندش ادب بیاموزد
- به او قرآن یاد بدهد
«يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ لَا يَبْقَى فِيهِمْ مِنَ الْقُرْآنِ إِلَّا رَسْمُهُ وَ مِنَ الْإِسْلَامِ إِلَّا اسْمُهُ وَ مَسَاجِدُهُمْ يَوْمَئِذٍ عَامِرَةٌ مِنَ الْبِنَاءِ خَرَابٌ مِنَ الْهُدَی»، ص۵۴۰
حضرت دربارۀ مهجوریت قرآن میفرماید: زمانی میرسد که جز نوشتاری از قرآن و اسمی از اسلام چیزی باقی نمیماند! ساختمان مساجدشان شیک و عالی؛ اما هدایتگری در آنها وجود ندارد.
مهجوریت قرآن در روایات
حضرت رضا عليهالسلام: اگر گفته شود: فلم أمروا بالقراءة في الصلوة؟ گفته ميشود: لئلا يكون القرآن مهجورا مضيعا. و ليكون محفوظا فلا يضمحل و لا يجهل.
امام صادق عليهالسلام: القرآن عهد الله الى خلقه فقد ينبغي للمسلم ان ينظر في عهده و ان يقرأ منه في كل يوم خمسين آية.
امام باقر عليهالسلام: يا سعد تعلّموا القرآن فانّ القرآن يأتى يوم القيامة فى احسن صورة نظر اليها الخلق الى ان قال حتى ينتهى الى ربّ العزّة فيناديه تبارك و تعالى يا حجّتى فى الارض و كلامى الصّادق النّاطق ارفع رأسك و سل تعط و اشفع تشفّع، كيف رأيت عبادى؟
فيقول يا ربّ منهم من صاننى و حافظ علىّ و لم يضيّع شيئا و منهم من ضيّعنى و استخفّ بى و كذّب بىو انّك حجّتك على خلقك؛ فيقول اللّه عزّوجلّ و عزّتى و جلالى و ارتفاع مكانى لأثيبنّ اليوم عليك احسن الثّواب و لأعاقبنّ عليك اليوم اليم العقاب …
پيامبر صلياللهعليهوآله: القرآن هدى من الضلالة، و تبيان من العمى، و استقالة من العثرة، و نور من الظلمة، و ضياء من الأحداث، و عصمة من الهلكة، و رشد من الغواية، و بيان من الفتن، و بلاغ من الدنيا في الآخرة، و فيه كمال دينكم، و ما عدل أحد من القرآن الا الى النار.
سؤال از قرآن و عترت
امام باقر از پيامبر: انا أول وافد على العزيز الجبار يوم القيامة و كتابه و أهل بيتي ثم أمتي، ثم أسألهم ما فعله بكتاب الله و بأهل بيتي.
علل و عوامل مهجوریت قرآن
در طول ۱۴۰۰ سال با این همه پیشرفت علم و صنعت و تکنولوژی چه تحولی در زمینه فهم قرآن صورت گرفته است؟ چرا قرآن این مقدار مهجور مانده است؟
۱. اهتمام بیشتر حوزههای علمیه به فقه و اصول
۲. کوچهبازاری شدنِ تفسیرنویسی و تفسیرگویی. بسیاری از افراد غیرمتخصص با اندک سوادی مشغول تدریس یا نگارش تفسیر میشود.
ضرب المثل: برای تخریب یک شیء، از آن بهصورت غیرکارشناسانه و غیرتخصصی تعریف کن.
همان کاری که دارد روی قرآن، احکام دین، معرفی اسلام، ظهور، شفاعت و… صورت میگیرد! اینها باعث سطحینگری عقیدتی و دینباوری وراثتی و احساساتیبودن بهجای تعقل و تدبر و در نتیجه باعث پدیده دینگریزی.
۳. متناسبنبودن تفاسیر و ترجمهها با نیازهای امروزی جامعه. تفاسیر ما با رشد علمی و فرهنگی جامعه همگام نشدهاند و به ذکر برخی روایات و تاریخ و داستانها بسنده کردهاند! درحالیکه قرآن کتاب هدایتِ همۀ بشر است.
شالودۀ اصلی، همان روایات است؛ اما باید هر چند سال تناسب با فرهنگ فعلی جامعه حفظ شود. باید به زبان اقشار مختلف تحصیلکرده و کمسواد تبیین شود که در بخش مهجوریت تفسیر دربارهاش بیشتر میگوییم.
ابعاد و سطوح مهجوریت قرآن
مهجوریت قرآن سطحها و لایههای متفاوتی دارد که برخی دردناک و برخی دردناکتر هستند! از مهجوریت ظاهری در مسئلۀ تلاوت و حفظ آن گرفته تا عملنشدن و عدم حاکمیت روح قرآن در فرهنگ و اندیشه جوامع اسلامی. وظیفه مسلمانان مهجوریتزدایی از تمام ابعاد قرآن است.
مهجوریت در تلاوت و قرآن
کمخواندن و نخواندن
عدم رعایت آداب تلاوت
آداب تلاوت قرآن
مهجوریت در استماع و گوشدادن
مهجوریت قرآن در حفظ
مهجوریت در تدبر
مهجوریت در تفسیر و ترجمه
مهجوریت در عمل به قرآن
برخی حکایات
مصاديق مهجوريت قرآن (نقل از تفسير نور):
الف: ملا صدرا در مقدّمه تفسير سوره واقعه ميگويد: بسيار به مطالعه كتب حكما پرداختم تا آنجا كه گمان كردم كسى هستم؛ ولى همين كه كمى بصيرتم باز شد، خودم را از علوم واقعى خالى ديدم، در آخر عمر به فكر رفتم كه به سراغ تدبّر در قرآن و روايات محمّد و آل محمّد (عليهمالسلام) بروم. يقين كردم كه كارم بياساس بوده است؛ زيرا در طول عمرم بهجاى نور در سايه ايستاده بودم.
از غصه جانم آتش گرفت و قلبم شعله كشيد، تا رحمت الهى دستم را گرفت و مرا با اسرار قرآن آشنا كرد و شروع به تفسير و تدبّر در قرآن كردم، درِ خانه وحى را كوبيدم، درها باز شد و پردهها كنار رفت و ديدم فرشتگان به من ميگويند: «سَلامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدِينَ».
ب: فيض كاشانى ميگويد: كتابها و رسالهها نوشتم، تحقيقاتى كردم؛ ولى در هيچيك از علوم دوايي براى دردم و آبى براى عطشم نيافتم، بر خود ترسيدم و به سوى خدا فرار و انابه كردم تا خداوند مرا از طريق تعمّق در قرآن و حديث هدايت كرد.
0 نظر