خانه » داستان » داستان صفوان و کرایه‌دادن شتران به هارون

داستان صفوان و کرایه‌دادن شتران به هارون

داستان

امام کاظم(علیه‌السلام) و صفوان جمال

صفوان‌بن‌مهران گوید وارد بر امام کاظم(ع) شدم، حضرت فرمود: اى صفوان! همه کارهای تو نیکو و زیبنده است مگر یک کار.

گفتم: فدایت شوم، چه چیزی؟!

فرمود: کرایه‌دادن شترانت به این مرد، یعنى هارون، (إِکَرَاءُکَ جِمَالَکَ مِنْ هَذَا الرَّجُلِ)

گفتم: از روى سرخوشى و نعمت‌زدگى، یا براى شکار و کار لهو به او کرایه ندادم، بلکه براى راه مکه، چنین کردم، خود نیز شخصاً این کار را انجام نمى‌دهم بلکه کارکنانم را با او مى‌فرستم.

فرمود: اى صفوان! آیا کرایه به عهده آنان نیست؟

گفتم: چرا، فدایت شوم!

فرمود: آیا باقى‌ماندن ایشان را تا زمان گرفتن کرایه‌ات دوست مى‌دارى؟ گفتم: آرى.

فرمود: هرکس بقاى ایشان (ظالمان) را دوست داشته باشد، از ایشان است، و هرکس از ایشان باشد، اهل دوزخ است.

پس رفتم و تمام شترانم را فروختم، خبر به هارون رسید، مرا خواست و گفت: شنیدم شترانت را فروختی! گفتم: آری، گفت: چرا؟ گفتم: من پیر شده‌ام، غلامان هم کار را به‌درستی انجام نمی‌دهند. هارون گفت: هیهات هیهات، من می‌دانم به‌دستور موسی‌بن‌جعفر این کار را انجام داده‌ای. گفتم: مرا با موسی‌بن‌جعفر چه کار؟ گفت: این حرف‌ها را رها کن، اگر حسن مصاحبت من با تو نبود، تو را می‌کشتم.

معراج السعاده؛ باقرشریف قرشی؛ وسائل الشیعه، ج۱۷، ص۱۸۲

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *