خانه » اعلام‌شناسی » ویژه‌نامه ابلیس و شیطان

ویژه‌نامه ابلیس و شیطان

ابلیس

نام و لقب

نام اصلی‌اش «حارث» و نام‌های دیگرش: ضریس، سرحوب، المتکوّن، المتکوّز و…

به جهت عبادت‌های طولانی‌اش او را «عزازیل» (عزیز خدا) خطاب می‌کردند.

القاب: ابومرّه / ابوقرّه، ابوکردوس، ابولبینی، ابوالحسبان، ابوخلاف، ابودجانه.


واژه‌شناسی ابلیس و شیطان

واژه ابلیس ۱۱ مرتبه در قرآن به‌کار رفته؛ بقره ۲/ ۳۴ ؛ اعراف ۷/ ۱۱ (آیات سوره اعراف، جریان خلقت آدم را با تفصیل بیشتری بیان کرده) ؛ حجر ۱۵/ ۳۱ ؛ اسراء ۱۷/ ۶۱ ؛ کهف ۱۸/ ۵۰ ؛ طه ۲۰/ ۱۱۶ و …

واژه شیطان و شیاطین نیز ۸۸ مرتبه در قرآن به‌کار رفته که در بسیاری از موارد مراد از شیطان، همان ابلیس است.

شیطان، اسم جنس است برای هر موجود شریر و فریب‌کار


ریشه لغوی

برخی آن را بر وزن افعیل از ماده «ب ل س» به معنی یأس، حزن، درماندن، سکوت ناشی از یأس و ترس.

برخی آن را از ماده «بالوس» یعنی آمیخته و غربال‌نشده.


صفات و ویژگی‌های ابلیس

مستکبر: بقره ۲/ ۳۴
کافر: بقره ۲/ ۳۴
کفور (ناسپاس): اسراء ۱۷/ ۲۷
فاسق: کهف ۱۸/ ۵۰
عصیّ (عصیانگر): مریم ۱۹/ ۴۴
ملعون: ص ۳۸/ ۷۸
رجیم (رانده شده): تکویر ۸۱/ ۲۵
منظر (مهلت یافته): اعراف ۷/ ۱۵
و …


حقیقت ابلیس

عده‌ای ابلیس را همان نیروی درونی غرائز انسان می‌دانند که او را به‌سوی شرّ و بدی می‌کشانند؛ ولی قرآن به‌صراحت او را موجودی حقیقی و جدای از نفس اماره معرفی می‌کند.

ابلیس، مخاطبی آشنا برای آدم بود که به او می‌گوید: «فَوَسْوَسَ إِلَیْهِ الشَّیْطانُ قالَ یا آدَمُ هَلْ أَدُلُّکَ عَلى‏ شَجَرَهِ الْخُلْدِ وَ مُلْکٍ لا یَبْلى‏» طه ۲۰/ ۱۲۰ ؛ و ایشان را قسم می‌دهد که: «وَ قاسَمَهُما إِنِّی لَکُما لَمِنَ النَّاصِحین‏» اعراف ۷/ ۲۱ . کما اینکه برای پیامبرانی چون آدم، نوح، ابراهیم و … تمثل یافته و امامان صدای او را شنیده‌اند.

… وَ لَقَدْ سَمِعْتُ رَنَّهَ الشَّیْطَانِ حِینَ نَزَلَ الْوَحْیُ عَلَیْهِ ص فَقُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا هَذِهِ الرَّنَّهُ فَقَالَ هَذَا الشَّیْطَانُ قَدْ أَیِسَ مِنْ عِبَادَتِهِ إِنَّکَ تَسْمَعُ مَا أَسْمَعُ وَ تَرَى مَا أَرَى إِلَّا أَنَّکَ لَسْتَ بِنَبِیٍّ وَ لَکِنَّکَ لَوَزِیرٌ … / نهج البلاغه/ خطبه ۱۹۲/ خطبه القاصعه و هی تتضمن ذم إبلیس لعنه الله، على استکباره و ترکه السجود لآدم علیه السلام، و أنه أول من أظهر العصبیه و تبع الحمیه، و تحذیر الناس من سلوک طریقته‏.


ماهیت ابلیس

قول اول: ابلیس از جن و اجنه است. ابلیس ابوالجنّ و آدم ابوالانس است. دلیل:
۱. « وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَهِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلیسَ کانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَ فَتَتَّخِذُونَهُ وَ ذُرِّیَّتَهُ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونی‏ وَ هُمْ لَکُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمینَ بَدَلاً‏» کهف ۱۸/ ۵۰
۲. طبق آیات، انسان از خاک و جن از آتش و آفرینش ملائکه از نور بوده و ابلیس، جنس خود را از آتش معرفی کرده: «قالَ أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنی‏ مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طین‏» اعراف ۷/ ۱۲ و ص ۳۸/ ۷۶ .
۳. ملائکه معصومند و هرگز سرپیچی نمی کنند: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلیکُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَهُ عَلَیْها مَلائِکَهٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا یَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ یَفْعَلُونَ ما یُؤْمَرُونَ» تحریم ۶۶/ ۶ .
۴. ابلیس ذریه و نسل دارد (کهف ۱۸/ ۵۰) و حال اینکه ملائکه دارای آمیزش و توالد و تناسل نیستند.

جمله «.. فسجدوا الا ابلیس ..» یا استثنای منقطع است و یا استثنای متصل است ولی لفظ ملائکه از باب تغلیب بر ابلیس اطلاق شده؛ یا اینکه: امر، به ملائکه بوده ولی از باب معیّت اجنه با ملائکه، آن امر شامل ابلیس هم می‌شده بطریق اولی.

قول دوم: ابلیس از ملائک است؛ با تمسک به برخی ظواهر قرآن. کان من الجن را نیز به معنی صار من الجن گرفته اند. و قرآن نیز، عصمت را برای برخی از ملائکه بشارت می‌نماید.
ابن‌عباس روایتی نقل که: به طائفه‌ای از ملائکه «الجنّ» می‌گفتند؛ به‌جهت خزانه‌داری جنت یا به‌جهت پنهانی از دیدگان. ابلیس هم از همین طائفه بود که پس از عصیان، مسخ گردید.


علت سرپیچی

ابلیس، علت سرپیچی خود را قیاس خود با آدم و برتری جنسی بر او بیان داشت: «قالَ أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنی‏ مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طین‏ / قالَ فَاخْرُجْ مِنْها فَإِنَّکَ رَجیم» ص ۳۸/ ۷۶-۷۷
ابلیس، بنیان‌گذار قیاس فقهی (=تمثیل منطقی) است.

امام صادق(علیه‌السلام) به ابوحنیفه: شنیده‌ام از قیاس استفاده می‌کنی! عرض کرد: بله
حضرت: قیاس مکن که «اول من قاس ابلیس»، آنجا که گفت: بار خدایا تو مرا از آتش آفریدی و آدم را از گل؛ پس میان آتش و گل قیاس کرد و اگر نورانیت آدم را با روشنایی آتش مقایسه می‌کرد به مزایا و صفا و زلالی یکی بر دیگری پی می‌برد. کافی ۱/ ۵۸ ـ بحار ۶۰/ ۱۹۸


علت رانده‌شدن ابلیس

طبق آیات: سرپیچی از سجده به‌جهت استکبار + حسادت

کبر: ابلیس: من آنی نیستم که بر بشری آفریده‌شده از گلی خشک و بدبو سجده کنم.
«قالَ لَمْ أَکُنْ لِأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُون / قالَ فَاخْرُجْ مِنْها فَإِنَّکَ رَجیم» حجر ۱۵/ ۳۳
زین العابدین علیه‌السلام: نخستین گناهی که صورت گرفت، کبر ابلیس بود.

حسادت: «وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَهِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلیسَ قالَ أَ أَسْجُدُ لِمَنْ خَلَقْتَ طینا / قالَ أَ رَأَیْتَکَ هذَا الَّذی کَرَّمْتَ عَلَیَّ لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلى‏ یَوْمِ الْقِیامَهِ لَأَحْتَنِکَنَّ ذُرِّیَّتَهُ إِلاَّ قَلیلاً» إسراء ۱۷/ ۶۱-۶۲
ترجمه:

ر.ک: نهج‌البلاغه / خ۱۹۲/ خطبه قاصعه (ذم ابلیس … و تحذیر الناس من سلوک طریقته)


کفر ابلیس

اختلاف است که مراد از «وَ کانَ مِنَ الْکافِرین‏» بقره ۲/ ۳۴، کفر عناد است یا کفر جهالت.
قیل: از ابتدا کافر بوده و عباداتش ریایی بوده
قیل: ابتدا مؤمن بوده ولی استعمال صیغه ماضی بدین‌جهت است که در علم خدا در زمرۀ کافرین بوده یا اینکه کان به‌معنی صار است. ر.ک: مجمع‌البیان ۱/ ۱۹۱


فلسفه آفرینش ابلیس

۱. همان‌گونه که انسان از الهام ملک منتفع می‌شود، از وسوسه شیطان نیز بهره می‌برد. چه‌بسا آدمی از عداوت دشمن بیشتر از محبت دوست بهره‌مند گردد؛

امیرالمؤمنین علیه‌السلام: خداوند می‌خواهد کرامتش را بر مؤمنان ظاهر سازد زیرا اگر ابلیس و وسوسه‌هایش نبود، نور معرفت بر دل مؤمن نمی‌تابید و عطر محبت از آن پیدا نمی‌شد.

۲. خیر و شر بودن ابلیس، وابسته به نوع واکنش انسان است؛

۳. به کمال رسیدن انسان، مستلزم اینست که به اختیار خودش خیر را انتخاب نماید؛
«وَ هَدَیْناهُ النَّجْدَیْن‏» بلد ۹۰/ ۱۰ ـ «فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها» شمس ۹۱/ ۸

۴. آفرینش او برای آزمایش و امتحان بندگان است.
«لِیَجْعَلَ ما یُلْقِی الشَّیْطانُ فِتْنَهً لِلَّذینَ فی‏ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْقاسِیَهِ قُلُوبُهُم‏…» حج ۲۲/ ۵۳


فلسفه امهال و مهلت‌دادن به ابلیس

  • برای پاداش عبادت‌های او؛
  • برای اینکه وقت توبه و اعتذار برای او وسیع باشد؛
  • بشارت به انسان‌هاست تا از بخشایش الهی مأیوس نگردند؛ چراکه ابلیس با آن گناه و خطای بزرگ، بازهم از رحمت خدا مأیوس نبود. روض الجنان ۸/ ۱۴۲ .

بنابر نظریه اشاعره، نیازی به پاسخ به این پرسش نیست چراکه: آنچه آن خسرو کند نیکو بود! التفسیر الکبیر ۱۴/ ۳۹


دشمنی ابلیس با انسان و لزوم هوشیاری در برابر او

«فَقُلْنا یا آدَمُ إِنَّ هذا عَدُوٌّ لَکَ وَ لِزَوْجِکَ فَلا یُخْرِجَنَّکُما مِنَ الْجَنَّهِ فَتَشْقى‏» طه ۲۰/ ۱۱۷
«أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یا بَنی‏ آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّیْطانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبین‏» یس ۳۶/ ۶۰


گستره فعالیت شیطان

«… فَقاتِلُوا أَوْلِیاءَ الشَّیْطانِ إِنَّ کَیْدَ الشَّیْطانِ کانَ ضَعیفا» نساء ۴/ ۷۶
«إِنَّ عِبادی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ إِلاَّ مَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْغاوین‏» حجر ۱۵/ ۴۲
«إِنَّ عِبادی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ وَ کَفى‏ بِرَبِّکَ وَکیلا» اسراء ۱۷/ ۶۵

دائره المعارف قرآن کریم، ج۱، واژه ابلیس و…

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *