فهرست مطالب
انتقال تجارب منبر و سخنرانی و تبلیغ
من در جایگاهی نیستم که خدمت شما نکته عرض کنم یا تجربه ای را نقل کنم یک سری مطالبی را می دانم این ها را عرض می کنم از باب درس پس دادن ممکن است برای جوان ترها ـ به هر حال ـ تجربه ای محسوب بشود. شاید امسال سی امین سال تبلیغی بنده باشد. بنده از ۱۳۶۳ رسماً تبلیغ را شروع کردم بعد از دو سه سال تقریباً طلبگی و امسال ۹۳ است حدود ۳۰ سال تبلیغ آن هم در زمینه های مختلف عرصه های مختلف که لا اقل نیمی از این سی سال را در جلسات سنگین بوده ولو نیمه اول گاهی در شهرستان ها و جلسات مختصرتر اما از ۷۴ و ۷۵ به این طرف غالباً جلسات از حرم های ائمه(ع) از بیوت مراجع عظام و جاهای دیگر به هر حال مجالسی که پرجمعیت بوده بخشی هم خوب طبیعتاً مرهون تبلیغ صدا و سیما و چهره شدن بعضی از عزیزان و از جمله بنده حقیر است که خوب کمک به این روند طبیعتاً داشته است.
ببینید آقایان عزیز سروران معظم من اولاً یک تعریفی از تبلیغ پیش خودم به شما بدهم.
به نظر بنده خوب کتاب در زمینه تبلیغ خیلی نوشته اند آقای نظری منفرد (حفظه الله) که درس نامه است برخی در دفتر تبلیغات درس نامه نوشته جزوه نوشته اند آقای سبزه واری، آقای رهبر، آقای بابازده خیلی راجب تبلغ کتاب نوشته شده کتاب عربی و فارسی مکرر چاپ شده؛ ولی من در یک سطر تبلیغ را تعریف می کنم. تبلیغ فرایندی است که در آن مبلغ به تعلیم و تذکر به مخاطب می پردازد. برای این چیز را گفتم اجازه بدهید یک بار دیگر کامل تر من تعریف کنم تبلیغ فرایندی است که طی آن مبلغ به تعلیم و تذکر مخاطب به منظور اصلاح ـ خوب دقت کنید دَرِش نکته است ـ و ارتقاء سطح و محتوای مخاطب.
این تعریف را برای آن کردم که کسی تصور نکند که تبلیغ صرفاً تذکر است صرفاً یادآوری است یعنی همه شب بیست و یکم بگوییم توبه خوب است توبه چنین است توبه فلان است… این ها تذکر است این را همه می دانند غیبت بد است فشار قبر بد است این ها همه تذکر است یک بخشی از تبلیغ تعلیم لااقل بیست درصد سی درصد یعنی باید وسط امر تبلیغ یک شبهه ای از مخاطب حل بشود یک ارتقای علمی مخاطب پیدا کند یک در واقع راهکار در واقع راه راه نسبت به مسائل اعتقادی ایجاد بشود ممکن است مستقیم هم نباشد نه شما دارید بحثتان را مطرح می کنید اما در ضمن تبلیغ این ارتقاء باید باشد من یک مثالی برایتان می زنم من منبر خیلی گوش می دهم از بچه گی هم منبر را دوست داشتم پای منبرها بزرگ شده ام پای منبر آقای بهلول گاهی آن قدیم آقای برقعه ای و دیگران نمی دانم چرا از بچه گی منبر را دوست می داشتم نه از موقعی که طلبه شدم من از ۴ یا ۵ سالگی پای منبر می رفتم این را می خواهم عرض بکنم الآن هم توی ماشینم پر از سی دی منبر همه آقایان است. آقایان انصاریان، پناهیان، عالی همه را گوش می دهم. می خواهم ببینم، چی می گویم یک نمونه خدمتتان عرض می کنم آقای عالی یک سخنرانی می کردند در یک جایی راجب قصه حضرت موسی(ع) و حضرت خضر(ع) این قصه را همه بلد هستند خیلی شنیده اند حضرت موسی(ع) آمدند پیش حضرت خضر(ع) گفتند که خلاصه خدا می فرماید برو آموزش ببین آن وقت سه تا آموزش به هر حال سه تا کار انجام داد که برای موسی(ع) عجیب بود. همه شما این قصه را بلدید یک، دو، سه این قصه را برایش تعریف می کرد کار اول توی آن کشتی را مثلاً سوراخ کرد، امّا السفینه کار دوم آن غلام (بچه) را کشت کار سوم هم آنکه دیواری در آن روستا بود که آن دیوار را اصلاح کرد وسط قصه یک مرتبه ایشان گفت روزی هزار نفر ده هزار نفر دارد عزراییل ولی خدا دارد به اذن خدا جانشان را می گیرد زن، مرد، بچه، جوان، پیر، عروس، داماد است احدی هم اعتراض نمی کند. اینها را عزارییل به اذن خدا ولی خداست جان اینها را گرفت خوب جان یک غلامی را هم خضر(ع) به اذن خدا گرفت یعنی یک شبهه را جواب داد شبهه کشتن غلامی توسط حضرت خضر(ع) این قابل تعمیم نیست نمی توانیم ما بگوییم بچه های کافر را بکشیم چون مثلاً خدا این غلام را کشت. نه این اذن، خدا، یُحْیِی وَ یُمِیت ؟ بلی. جان را خدا می گیرد؟ بلی. چه جوری جان را می گیرد گاهی از طریق فرشته ها گاهی از طریق عزراییل گاهی هم به طور مستقیم یک مورد هم توی این عالم توسط خضر(ع) گرفت اشکالی ندارد این می شود پاسخ گویی به شبهه یعنی شما ورود به شبهه، در منبر صلاح نیست من الان بحثم من فقط تعریف را خواستم متوجه بشوید ما گاهی خدمت مقام معظم رهبری گاهی بزرگان منبر هستیم من یک نمونه دیگر خدمتتان عرض می کنم ما نمی دانم امسال بود یا سال گذشته بود من یک بحثی را مطرح کردم یک آیه ای را خواندم و گفتم این آیه را ابی عبدالله (ع) شب عاشورا خواندند و تطبیق دادند این آیه را بر خودشان خوب مخاطب بنده متوجه می شوند که من دارم چی می گویم. یک آیه ای را خواندم مثل اینکه شما الان بگویید: بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ وَ ما أَنا عَلَیْکُمْ بِحَفیظ[۲] این آیه را بخوانید برای مردم راجب امام زمان (عج) صحبت بکنید خوب عیبی هم ندارد این آیه را دارید تعلیم می کنید ولی من به اندازه سه دقیقه وسط حرفهایم گفتم البته این تفسیر آیه نیست تعبیر است ظاهر آیه راجب موضوع دیگری است ولی قرآن یک ظاهری دارد یک باطنی دارد ما نمی توانیم به بطن ورود پیدا بکنم (لَا یَعْلَمُ تَأْوِیل،) اهل بیت (ع) که برای ما تعبیر را گفته اند، این را گفته اند یعنی به اندازه چهار دقیقه یک مطلب را به قول یکی از دوستان این منبر یک مقداریش هم به درد مخاطب خاص هم بخورد یک نکته و آموزشی در آن باشد دانشجویی هست علوم قرآنی هست، استاد دانشگاهی پای منبر است. پس تعلیم و تذکر اگر این شد آقایان عزیز سروران معظم من فکر می کنم در منبر باید چهار عنصر اساسی توش باید بحث بشود من تجربه هایم را در این قالب برای شما می گویم عنوان بحث هم تجربۀ تبلیغی است باید راه اینکه چرا مردم جذب می شوند به منبر و یا رانده می شوند از منبر حالا من خودم را مبلغ موفقی نمی دانم همۀ عزیزان من موفق هستند هیچ کسی را هم نمی توان به یک روشی وادار کرد منبرهایی هم که الان ما داریم مختلف است بعضی ها از طریق عرفان بعضی ها از طریق اشعار بعضی ها از طریق تمثیل است بعضی ها صرفا با واژگان خودشان منبر را اداره می کنند بعضی ها متن محور است مثل بنده متن محور است که هم مقام معظم رهبری به بنده فرمودند و هم آیت الله العظمی سیستانی به بنده فرمودند که منبر باید متن محور باشد که من حالا متن محوری را توضیح می دهم که چیست این دو بزرگوار هر دو به من تأکید کردند مقام معظم رهبری به بنده دو مرتبه فرمودند و به محضر آیت الله سیستانی هم که رسیدیم راجب بحث تبلیغ سال گذشته ایشان هم تأکید کردند که حالا من توضیح می دهم این روش بنده است من نمی خواهم این روش را به کسی القا بکنم ممکن است شما بگویید اصلاً این روش شما را ما قبول نداریم روش آقای نقویان درست است از شعر و حافظ و سعدی باید وارد شد و مردم را جذب کرد و یک آیه هم کنارش خواند. نه اصلاً روش آقای رنجبر درست است از تمثیلات باید وارد شد. نه اصلاً روش آقای عالی درست است باید از داستان و عرفان باید وارد شد. نه اصلاً روش آقای فلان درست است ممکن است همۀ روش ها مختلف است من اسم می برم عذر می خواهم توهین نمی کنم صرفا دارم تبیین می کنم توصیف می کنم شیوه ها متفاوت است الان دوستان ما که به قول معروف منبریهای به نام کشوری هستند شما اگر سی دی هایشان را گوش بکنید هر کدام با یک روشی خیلی هم ما دور هم نشسته ایم همه هم به همدیگر علاقه داریم دوست داریم و دور هم هفته ای یک بار دو هفته ای یک بار ولی تا حالا نتوانستیم در روی شیوه های هم دیگر تأثیر بگذاریم یعنی این شیوه ایشان است این شیوه آن اقا است. شما ببینید ذوق شما من همیشه می گویم مردم و مخاطب ها همیشه سلیقه های متفاوتی را می خواهند و نمی شود به یک سلیقه هم القاء کرد و بالاخره میان سلایق مسلم یک احسنی وجود دارد میان روش های قرآن می گویند روش قرآن به قرآن بالاخره این روش بهتر را باید از مخاطب به دست بیاورید که حالا توضیح می دهم.
قبل از ورود به بحث به چند خصوصیت سخن اشاره میکنم قرآن کریم برای سخن و گفتار ویژگیهایی ذکر کرده که بنده ۱۰ الی ۱۵ تا را نوشتهام که همهاش را نمیگویم.
عنوان الآن بحثم ویژگیهای سخن از منظر قرآن کریم است به طور خلاصه این را میگویم بعد وارد آن دو عنصر که گفتم میشود.
یک سخنران، خطیب، منبری برای اینکه بتواند در تبلیغش موفق باشد ابتدا از قرآن بگویم که سخنش چه ویژگی باید داشته باشد:
۱. سخن، آگاهانه باشد
قرآن میفرماید: «لا تَقْفُ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ»[۲] چیزی که علم، دانایی و آگاهی نداری از آن پیروی نکن چه برسد که مردم را بخواهی به پیروی دعوت کنی و بخواهی برای مردم بیان کنی حدیث هم داریم «لَا تَقُلْ مَا لَا تَعْلَمُ»[۳] چیزی را که نمیدانی برای خودت حل نشده است دَرَش ورود پیدا نکن. چرا؟ «فَتُتَّهَمَ فِی إِخْبَارِکَ بِمَا تَعْلَمُ»[۴] آنها را هم که بلدی زیر سؤال میرود متهم میشوی.
من مشهد مقدس بودم پای سخنرانی یکی از عزیزان بودم آدم مشهوری است و جمعیت میلیونی هم بودند ایشان روضهای را خواندند از زنان که آمدند بدن امام رضا را به خاک سپردند و بعد هم الآن هم رسم است این زنان میآیند گل بر دست میگیردند روز شهادت امام رضا(ع). آمدند پایین. گفتم: حاج آقا سند این کجا است من در هیچ کتابی این را پیدا نکردم تا حالا هم نخواندم که زنان نوقان گفتند که مَهرمان را میبخشیم و میآییم، حالا اگر دوستان جایی دیدهاند بفرمایند. (من روی صغرای مسئله کاری ندارم بحثم روی کبرای مسئله است) ایشان گفت ما یک رفیقی داشتیم ۴۰ سال بود منبر میرفت. بارها و بارها این را خوانده بود من از ایشان شنیدهام. این نمیشود سند و مدرک. همین بزرگوار در یک روز دیگری که یک جمعیت بسیار زیادی در مشهد بود به نظرم روز شهادت امام رضا(ع) بود و تمام صحنها پُر بود. فرمودند: یک میلیون پانصد هزار نفر در تشیع جنازه موسی بن جعفر (ع) شرکت کردند. وقتی آمدند من خدمتشان عرض کردم یک میلیون پانصد هزار نفر، خیلی آدم است. بغداد اینقدر جمعیت نداشته، شهر تازه تأسیس است این شهر را منصور داونیقی ساخته یک میلیون پانصد هزار نفر، آخر در تشیع جنازه امام راحل ما از همه جا آمده بودند خود تهران یکی دو میلیون جمعیت میشده یعنی جمعیت کل قم. گفت من دیدم در یک جایی هزاران نفر اصلاً هزاران نفر، دهها هزار نفر حتی صدها هزار نفر آخر یک چیزی!!! همان وقت قصهای هم گفتم که ایشان ناراحت هم شد گفتم عبیدالله بن زبیر خطیب بود در بصره، امام جمعه و فرماندار بود یک روز داشت داستان حضرت صالح پیغمبر را میگفت. گفت: بلی. مردم از حضرت صالح خواستند شتری از کوه بیرون بیاورد ایشان هم اجابت کرد و به اذن خداوند شتر از کوه بیرون آمد. هر چه هم سفارش کرد کارش نداشته باشید معجزه و ناقهالله است خیلی هم قشنگ میگفت داستان را. مردم، عوام توجه نکردند و ریختند این شتر ۵۰۰ درهمی را کشتند بعد عذاب آمد و همه را عذاب گرفت «فعقروها فدم دم علیهم» آمد پایین گفتند چه کسی گفته این شتر ۵۰۰ درهم بوده چه کسی؟ اصلاً آن زمان قیمت گذاشت همین یک کلمه از دهنش در رفت (۵۰۰ درهم) یکی از همان پایین منبرش داد زد (مُقَوَّمٌ ناقه؛ شتر قیمت گذار) آمد برود خانه یکی از پشت سرش گفت مقوم ناقه رفت به محل کارش دید یک کاغذ روی میزش گذاشتهاند و نوشتهاند مقوم ناقه توی شهر پیچید بطوری که بهش میگفتند مقوم ناقه به پدرش نامه نوشت من را از اینجا بردار من دیگر نمیتوانم اینجا خطبه جمعه بخوانم همهشهر من را مسخره میکنند میگویند مقوم ناقه یعنی یک کلمه باعث شد از یک شهر خوب شما همین الآن بعضی از دوستان ما به خاطر یک بلوتوث محروم شدهاند از سخنرانیشان در سیما، صدا، در همه جا چرا هواست را جمع نمی کنی چرا انسان دقت نکند وقتی آدم یک چیزی را نمیداند مخصوصاً این مهم است بعضی از عزیزان میشناسم خود من گاهی وقتها جایی که میخواهم بروم صحبت بکنم به آن مسئول مربوطه مثلاً خانه جوان یا یک وقتی با آقای ناظمی اردکانی رئیس ثبت احوال گفتم آمار طلاق چقدر است به من بگویید در قم، در تهران، آمار اهل سنت، شیعه، زاد و ولد، انسان هوایی یک چیزی را بپراند.
لا تَقْفُ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ ببینید آقایان عزیز سروران معزم منبر عرصه علم و آگاهی و آگاهی دادن است عرصه اقرار به جهل نیست عرصه این نیست که افراد اصلاً گاهی مقایسه میکنند میگویند آقا مدرس و منبری است میخواهند تحقیق بکنند میگویند حرف منبری است این نیست منبر؛ مرحوم فلسفی منبر میرفتند آیتالله العظمی وحید منبر میرفتند بزرگان ما لذا یک منبری باید آگاهی کامل داشته باشد اگر واقعاً قضا و قدر برای خودتان حل نشده واردش نشوید اگر کنه بحث علم امام را نمیدانید وارد نشوید.
اگر میتوانیداثبات بکند شبههای را که در توسل است وارد نشوید رو به منابر اخلاقی بیاورید چرا که منابر اخلاقی بارش کمتر است. منابر کلامی و اعتقادی سختتر است.
خدا رحمت کند آیت الله فاضل را به من میگفت آقای رفیعی برای منبر مطالعه نکن همهجوانب را مطالعه بکن، نگو، من میخواهم برای ۵۰ نفر حرف بزنم یک آیه کافی است همه تفسیرها را ولو ۲۰ درصدش را برای مردم بگویی ببین این آگاهانه سخن گفتن خیلی مهم است.
۲. مستدل سخن بگویید
قرآن میفرماید مستدل سخن بگویید « قولاً سدیداً » سدید از سد میآید. علامه طباطبایی نوشته قول سدید قولی است که پشتوانه دارد و محکم است. آنهم نه پشتوانه ضعیف و دم دستی یک آقای بزرگواری که مقتل نوشته و بنده برایش خیلی ارادت دارم به خودشان هم عرض کردم مؤمن، متدین، خوش قلم، دهها جلد کتاب دارند یک وقت در حرم شاه عبدالعظیم حسنی دیدم اظهار محبت کردم گفتم این مقتلی که شما دادهاید بیرون خوب شذوذاتی تو این دارید مثلاً نوشتهاید سر علیاصغر(ع) را از بدن جدا کردند بالای نیزه کردند خوب مردم گریه میکنند ولی بینی و بین الله این را کجا نوشته از کجا در میآوری شما نوشتهاید وقتی به مداح میگویم چرا میخوانی میگوید کتاب فلان آیت الله فلان نوشته گفتند آخر اینها خیلی خبیث هستند از این غلطها میکنند. آخه این که نشد سند.
مداح محترم روضه خواند متأسفانه پخش هم میشد و جمعیت زیادی هم بود من این روضه را خودم پیش مقام معظم رهبری خواندهام منتها من این طور نخواندم گفت که در مجلس ابن زیاد، رباب بلند شد سر علی اصغر(ع) را به سینه چسبانید گریه کرد اشک ریخت من بعدش به مداح زنگ زدم گفتم قربان جدت این روضه را خوشبختانه بعد از من هم خواندی ۲ شب قبل من در بیت رهبری خوانده بودم خوارزمی نقل کرده منابع معتبر دیگر نوشتهاند دانشنامه امام حسین(ع) آمده که رباب در مجلس ابن زیاد بلند شد سر ابی عبدالله(ع) را برداشت به سینه چسبانید «یا قُرَّهُ عَیْنِی وَ ثَمَرَهُ فُؤَادِی» بعد هم رو کرد گفت نزن من نبودم ولی شنیدهام پیامبر این لبها را میبوسیده این را پیش آقا خواندیم کتابها هم نوشته کجا نوشته سر علی اصغر(ع) تو از چی دو تا دروغ درست کردی اول باید سر جدا شده باشد و بعد… اینها که میشود خوب بالاخره مردم هم امروز متوجه هستند مستدل به معنای مراجعه به منابع کهن و قابل اعتماد من امروز خدمت آقای ری شهری عرض کردم گفتم مجموعه شما خیلی زحمت کشیده مرتب دارند حدیثها را درست میکند و چاپ میکنند ولی یک کار را درش کوتاهی کردیم و شما هم باید درش کوتاهی کردیم و شما هم باید درش سرمایهگذاری بکنید ایشان گفت کی جرأت میکند این کار را بکند گفتم یکی باید این جرأت را بکند بالاخره بدون تردید منابع روایی ما مشتمل بر بعضی اخبار فاقد اعتبار است.
حالا در کافی تعدادش خیلی کم اما در منابع تفسیری مطالبی است منابع تاریخی خوب کسی باید جرأت کند حداقل برای جمعهای خصوصی به ایشان عرض کردم نمیگویم الموضوعات[۵] بنویسیم مثل ابن جوزی، سلسله احادیث ضعیفه[۶] ۲۰ جلد مثل البانی که مال اهل سنت است.
ولی بالأخره مجلسی جرأت کرده در مرآت العقول[۷]، کافی را آنجایی که لازم بوده نظراتش را گفته.
چرا ما اجازه میدهیم هر کسی حدیث را بخواند هر کسی آیه را بگوید هر کس بدون اطلاع از مبانی کار بدون اطلاع از پیشینههای کار. شوخی نیست منبر.
شما وقتی میآیید روی منبر یک آیهای را تأویلش را میگویید بدون اینکه با تفسیرش آشنا باشید بدون اینکه مقدمات علم رجال، درایه، فقه الحدیث ـ چرا در حوزههای ما فقه الحدیث کار نمیشود ـ معلوم است ادبیاتش را هم که درست بخوانی که گاهی بعضی غلط میخوانند تبیین حدیث تبیین نادرست میشود. نمیشود به هر کتاب تاریخی اعتماد کرد.
کتاب تاریخی سلمان رشدی قصهاش را از کجا درآورد از تاریخ طبری درآورد سلمان رشدی مگر غیر از قصه غرانیق یا قرانیق[۸] طبری این قصه را ساخت.
۳ـ عادلانه سخن بگویید
قرآن کریم میفرماید: « وَ إِذا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا؛[۹] سخن عادلانه باشد.
جبههگیری دَرَش نباشد اگر توی عرصه سیاسی وارد میشود توی عرصه مذهبی وارد میشوی قرآن کریم راجب اهل کتاب آنجاهایی که لازم است تأیید می کند « قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ تَعالَوْا إِلى کَلِمَهٍ سَواءٍ؛[۱۰] یک جاهایی میگوید این کار درست است، این کار مثلاً فرض بفرمایید نقد میکند. نمیشود علی الاطلاق نقد بکنیم، کار وهابیت را، کار مذاهب دیگر و جناحهای مخالفمان را این ضرورت دارد که سخت عادلانه باشد.
۴ـ نیکو سخن بگویید.
قرآن کریم میفرماید: «وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً؛[۱۱] نیکو سخن بگویید. بار ادبی قرآن را ببینید چه قدر از الفاظ زیبا و از کلمات حساب شده استفاده میکند برای تبیین مطالب همین تعبیر در قرآن آمده « وَ هُدُوا إِلَى الطَّیِّبِ مِنَ الْقَوْلِ وَ هُدُوا إِلى صِراطِ الْحَمید؛[۱۲] پاکیزه. سخنان پاکیزه استفاده شود.
چهار عنصر اساسی به نظر من در بحث منبر است یکی از آنها را امشب می گویم و بقیه اش را هفته های آینده توضیح خواهم داد.
- موضوع شناسی؛
- مخاطب شناسی؛
- محتواسازی؛
- القای خوب.
منبر رسانه بی بدیلی است من این را خدمت مقام معظم رهبری (مد ظله) عرض کردم ایشان هم تأیید کردند با عده ای از دوستان که به محضرش رفته بودیم عرض کردم علی رغم گسترش شیوه های تبلیغ رسانه، تئاتر، چت، اینترنت، وایبر، واتساپ، شبکه های اجتماعی و روش های دیگر اما هنوز منبر بی بدیل است. بالاخره این جمعیت ها در شب احیا برای منبر آمده اند هنوز حرف اول را لااقل در تبلیغ شیعه منبر می زند.
موضوعشناسی
مخاطبشناسی
دوستان عزیز اولین نکته ای که رمز موفقیت یک مبلغ است و من اگر احساس می کنم تبلیغ من توانسته یک خلعی را پر بکند این بخشش خیلی قوی است بحث مخاطب شناسی است.
مخاطب شناسی یعنی چه؟ اگر مخاطب شناس شدید به دنبالش نیازسنجی هم می آید مخاطب را بشناسی بعد نیازش را بدانی.
من مخاطب را اینطور دستهبندی میکنم:
- مخاطب تشنه: مخاطبی که خودش آمده و علاقه دارد حرفهای ما را گوش بدهد؛
- مخاطب بیتفاوت: مثل مخاطبی که آمده مجلس ختم لَم داده ببینه آقا چه چیزی میگوید این را اگر گرفتیش گوش میدهد وگرنه گوش نمیدهد؛
- مخاطب تنوعطلب: پای منبری میرود که از توش چیزی در میآید وگرنه اگر بَلَد باشد بلند میشود و میرود؛
- مخاطب داوطلب؛
- مخاطب مجبور: مثلاً پیشنماز بین دو نماز گروگان گرفته، میخواهد ۱۰ دقیقه صحبت بکند؛
- مخاطب بدبین: توی دانشگاه رفتی غالباً از آخوند بدشان میآید، از ورودی دانشگاه معلوم است؛
- مخاطب خوشبین: بچه حزباللهیها، بچههای سپاه همه عاشق روحانی است و هم تیپ خودتان هستند. اصلاً از هیئت خودت هستند ـ توی هیئت خودت منبر رفتن که هنر نیست تا بگویی حسین داد می زنند تا بگوی حسن فریاد می زنند تا بگوی آه می گویند آهُ وا ویلا تا اشاره کنی گریه می کند این مخاطب مرید تو است هر کجا بروی دنبال تو می آید. مثل بعضی از این مداح ها که مجلس گرم کن دارند بعضی ها اصلاً می گویند مال این هیئت است. به قول آقای قرائتی مثل توت است یک لقد بزنی پایین می ریزه، مخاطب اعلایی نیست بخواهی یکی یکی بکنی مخاطب نارگیلی نیست بخواهی بکنی مخاطب توتی است به قول ایشان می ریزه.
خوب ببینید من چند تا مثال از مخاطب شناسی برایتان از قرآن و روایات بزنم:
مثال اول: حضرت لقمان می خواهد پسرش را نصیحت بکند ـ لابد بچه اش هم ۱۵ یا ۱۶ ساله بوده ـ نمی دانم چند سالش است در تفسیر نخوانده ام ولی بچه که مال ندارد ثروت ندارد شما توی قرآن هر چه می خوانید الَّذینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاهَ وَ آتَوُا الزَّکاهَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ وَ لِلَّهِ عاقِبَهُ الْأُمُور [۳] ـ الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاهَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاهَ وَ هُمْ بِالْآخِرَهِ هُمْ یُوقِنُون [۴] اما ایشان وقتی می خواهد بچه اش را نصیحت بکند می فرماید یا بُنَیَّ أَقِمِ الصَّلاهَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ اصْبِرْ عَلى ما أَصابَکَ إِنَّ ذلِکَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُور [۵] اصلاً زکات را مطرح نمی کند. چرا؟ چون اصلاً بحث بچه که بحث مادی ندارد که خمس را بخواهی بگویی ـ گورشان کجا بود که کفنشان کجا باشد اینها (بچه ها) خمس ندارند که بدهند یک بچه اول دانشگاهی آمده اینجا حلال، جرام، زکات، مال دنیا و… نه اصلاً زکات را مطرح نکرد.
مثال دوم: در روایات داریم به زنان سوره نور را یاد بدهید. چرا؟ در روایت داریم وَ عَلِّمُوهُنَ سُورَهَ النُّورِ [۶] چرا؟ چون عفاف توش است، حجاب و غیرت درش است حساسیت روی مسائل روابط جنسی. یعنی سوره نور، سوره حجاب و عفاف، سوره زندگی با عفت است.
مثال سوم: در روایت داریم لَا تُحَدِّثُوا الْجُهَّالَ بِالْحِکْمَهِ [۷] در مجلس جهال حکمت نگویید آقا بلند شده آمده اینجا من زیاد گفته ام روزهای مختلف گفت ۵ شب آقای فرحزاد تعریف می کرد می گفت یک کسی رفته بوده در جایی راجب بداء صحبت می کرده بعد از ۵ جلسه یکی آمده و گفته بود که راجب خوب ها کی صحبت می کنید چه می دانند بداء چیست بداء یک مسئله اعتقادی سنگین همچین وارد بحث قضا و قدر شدی برای مخاطب ـ لَا تُحَدِّثُوا الْجُهَّالَ بِالْحِکْمَهِ ـ این ها مخاطب شناسی است من خیلی از این نمونه ها دارم ببینید پیغمبر گرامی اسلام(ص) کاروان را فرستاد به حبشه تا وارد شدند جناب نجاشی گفت که قرآن بخوانید همچین گفت قرآن بخوانید چه سوره ای را بخوان یک سوره اینها مخاطب شناسی است برای نجاشی که نمی آیند الزَّانِیَهُ وَ الزَّانی فَاجْلِدُوا کُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَهَ جَلْدَهٍ وَ لا تَأْخُذْکُمْ بِهِما رَأْفَهٌ فی دینِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ لْیَشْهَدْ عَذابَهُما طائِفَهٌ مِنَ الْمُؤْمِنین [۸] نمی آیند که وَ السَّارِقُ وَ السَّارِقَهُ فَاقْطَعُوا أَیْدِیَهُما جَزاءً بِما کَسَبا نَکالاً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَزیزٌ حَکیم [۹] نه گفت ذِکْرُ رَحْمَتِ رَبِّکَ عَبْدَهُ زَکَرِیَّ [۱۰] عجب قشنگ است چه زیبا عیسی بن مریم (ع) را این قرآن توصیف می کند این مخاطب شناسی است فهمید چی را کجا بخواند عرض کنم که و همین طور به قول آقای قرائتی ختم پیر مرد ۹۰ ساله روضه علی اصغر را می خواند بابا اینجا روضه علی اصغر را نمی خوانند اینجا روضه حبیب را می خوانند روضه پیر غلام ابی عبدالله الحسین را می خوانند. این مخاطب شناسی حرف اول و آخر را در تبلیغ می زند من تجربه های خودم را می گویم حالا بگذارید نمونه های این را بگویم (نحوه بیان) در یک جلسه ای بودم یک جا یک آقایی رفته بود منبر ختم یک عالمی می خواهم بی دقتی را بیان کنم علما همه نشسته اند این آقا شروع به صحبت کرد. گفت: علم به انسان ارزش می دهد. علم به انسان مقام می دهد. … یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ الَّذینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ … [۱۱] او می گفت ببینید شما سگ قابل خرید و فروش نیست سگ نجس است سگ مطرود است؛ اما سگ معلَّم قابل خرید و فروش می شود همه سرها پایین چه کار کردی آخر ذوق هم خوب است سلیقه هم خوب است آخر این حرف بود تو زدی حرف قشنگ است حرف اشتباه نیست ولی می شود مثلاً در دبیرستانی جایی بین بچه ها گفت: بچه ها ببینید که علم چقدر خوب است سگ اگر آموزش ببیند قیمت پیدا می کند ولی در این جلسه ختم. این در واقع نوع انتخاب در مخاطب است البته مخاطب اگر یک دست باشد خیلی راحت است دبیرستان باشد دانشگاه باشد؛ اما مخاطب مختلط فوق العاده سخت است.
اینجا برای شما صحبت کردن راحت است شما یک دست هستید؛ ولی الان توی حرم بودم و تفسیر سوره علق را داشتم اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذی خَلَقَ * خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ * اقْرَأْ وَ رَبُّکَ الْأَکْرَمُ * الَّذی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ [۱۲] من می خواستم وجوه مختلفی را راجب علق بگویم می خواستم راجب علم بالقلم صحبت بکنم چه چیزی برای مردم بگویم که مردم درک کنند خیلی باید رقیقش کنم خیلی باید سبک را بیاورم پایین تا بتوانم عَلَّمَ بِالْقَلَمِ را توضیح بدهم لذا مخاطب شناسی است که حرف نخست را می زند.
امام صادق (ع) می فرماید: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَضَعَ الْإِیمَانَ عَلَى سَبْعَهِ أَسْهُمٍ عَلَى الْبِرِّ وَ الصِّدْقِ وَ الْیَقِینِ وَ الرِّضَا وَ الْوَفَاءِ وَ الْعِلْمِ وَ الْحِلْمِ ثُمَّ قَسَمَ ذَلِکَ بَیْنَ النَّاسِ فَمَنْ جَعَلَ فِیهِ هَذِهِ السَّبْعَهَ الْأَسْهُمِ فَهُوَ کَامِلٌ مُحْتَمِلٌ وَ قَسَمَ لِبَعْضِ النَّاسِ السَّهْمَ وَ لِبَعْضٍ السَّهْمَیْنِ وَ لِبَعْضٍ الثَّلَاثَهَ حَتَّى انْتَهَوْا إِلَى السَّبْعَهِ ثُمَّ قَالَ لَا تَحْمِلُوا عَلَى صَاحِبِ السَّهْمِ سَهْمَیْنِ وَ لَا عَلَى صَاحِبِ السَّهْمَیْنِ ثَلَاثَهً فَتَبْهَضُوهُمْ ثُمَّ قَالَ کَذَلِکَ حَتَّى یَنْتَهِیَ إِلَى السَّبْعَهِ .[۱۳] ایمان ۷ درجه است اگر یکی درجه اول را داشته باشد از درجه دوم برایش بگویی ظلم می شود صاحب ایمان دو را یک بگویی ظلم کردی بعضی وقت ها نمی کشد بعضی وقت ها اصلاً مخاطب، انسان می بیند کاملاً امام با مخاطب دو جور برخورد دارد ـ یک سؤال را مرحوم شیخ طوسی اعلی الله مقامه شریف استبصار می کرد و همین است. تعارضات را حل کند. ـ یکی از راه های حل تعارض همین است که امام مخاطبش را نگاه می کرد به یک مخاطب می گفت آری به دیگری نه. مخاطب، همان شاگردش گفت خدا را می خواهم، تخم مرغ را نگاه کن اُنظر هذا البیض. همین قدر برایش کافی است.
همین جا عرض می کنم که آقایان عزیز و سروران معظم نکته اول رعایت سطح مخاطب بود که مثال زدم برایتان یا بُنَیَّ أَقِمِ الصَّلاهَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ… نکته دوم شناخت نیاز مخاطب است از کجا نیاز مخاطب را بشناسیم بحث من امشب صرفاً راجب مخاطب شناسی است اگر بنده همه بحث ها را امشب بیان بکنم بحث ذبح می شود. محتوا سازی را هفته دیگر بیان می کنیم اگر تمام نشد هماهنگ می کنیم در هفته های دیگر بیایم. آدم یک چیزی را قشنگ بگوید بهتر است از اینکه ناقص رد بشود.
چگونه نیاز مخاطب را بشناسیم؟
راههای شناسایی نیاز مخاطب:
یکی منطقه شناسی است. در خارج از کشور دبی رفته بودم منبر شب اول رفتم منبر شب دوم یک آقایی آمد گفت آقا این حرف ها را اینجا نزدن اینجا زنا می کنند شراب می خورند دوست دختر و دوست پسر دارند در اینجا نماز شب و … را بگذار کنار اینجا بگویید شراب بخوری مسجد نیاید. ما ارومیه منبر می رفتیم یک شبهه ای را مطرح کردیم آمدیم پایین گفتند آقا این شبهه، شبهه این منطقه نیست، اصلاً اینجا مطرح نیست گفتم تهران این شبهه است گفت اینجا بِکر و یکدست اند خبر از این شبهه ها ندارند و لذا یک آقایی رفته بود کرج و می گفت عصر در خیابان قدم می زدم برای تبلیغ ببینم نیاز مردم این منطقه چیست.
گاهی منطقه، گاهی از طریق سن، گاهی خودت نگاه می کنی، سؤال می کنی سال قبل کی اینجا منبر می رفته و چی گفته مطالب چی بوده در چه زمینه ای صحبت شده سن مخاطب و اینکه این ها دبیرستان است من یک مثال بزنم از تجربیات خودم من رفتم دانشگاه سخنرانی، اعضاء هیئت علمی دانشگاه بودند همه دکتر و مهندس وقت هم کم بود حدود ۱۵ دقیقه گفتم بسم الله الرحمن الرحیم شما خردمندید هیئت علمی هستید استاد دانشگاه هستید بالاخره دارای مدرک و مدارج علمی هستید نمی خواهید بدانید قرآن درباره دارنده این مدارک اولی الباب خردمندان چه می گوید از نظر قرآن آن هیئت علمی کی است، استاد کی است، خردمند کی است ذهن را گرفتم دست خودم پیغمبر اکرم (ص) گاهی با سؤال شروع می کرد قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: أَلَا أُخْبِرُکُمْ …؟ [۱۴] بگویم براینان، بگو، بگو، یک راه دست گرفتن مخاطب، از راه سؤال است خود خدا در قرآن مطرح می کند این را قُلْ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُکُمْ غَوْراً فَمَنْ یَأْتیکُمْ بِماءٍ مَعین [۱۵] یا موارد دیگر گفتم سوره رعد آیه ۱۱ خداوند ۸ ویژگی آورده برای خردمندان ۸ تا را شمردم گفتم یکی ۵/۲ بدهید ببینید چند می شود خیلی آدمهای مغروری بودند ۸ تا را شمردم ببینید این ۸ تا را ۸ تا منبر هم می شود رفت ببینید بعضی از دوستان ما می گویند اینها را یکجا نگویید ذبح می شود من در بحث محتواسازی می گویم. نه. نترسید یک بحث را بسط بدهید و جمعش هم بکنید یعنی گاهی ۸ تا را یک جلسه بگوید گاهی ۸ شب صحبت بکنید اینجا من باید ۸ تا را می گفتم اینقدر استقبال کردند که همشان گفتند همه جلسه یک طرف این سخنرانی هم یک طرف.
نکته سوم: برای تشخیص مخاطب مناسبت زمان و مکان است من بارها این را گفته ام ما یک سالی بالای قبر حجر بن عدی بودیم، یک کاروانی آمده بود، من دیدم روحانی کاروان از احکام شکیات می گوید می خواهد اینجا ببیند حجر چه کسی است. می شود من شب شهادت امام حسن عسگری(ع) اصلاً هیچ اشاره ای نکنم و رد بشوم. مناسبت زمان و مکان لازم است اینجا کجاست چه زمانی است.
یکی از مثال های برای نیاز مخاطب خود یوسف است توی زندان تا دید دارند آزاد می شوند آن دو نفر گفت یا صاحِبَیِ السِّجْنِ أَ أَرْبابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَیْرٌ أَمِ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّار [۱۶] اینجا موقعه اش است.
امام کاظم (ع) در یک قبرستان داشتند مرده ای را دفن می کردند گفت: صبر کنید من کارتان دارم جنازه را بگذارید زمین کنار قبر مردم را جمع کرد گاهی توی بیمارستان، توی قبرستان، در مجلس ختم، می شود تل انگورهای خوبی زد همه را جمع کرد فرمود: دنیایی که آخرتش این است آخرتی که اولش این است چرا بعضی زُهد نمی ورزند.
البته یک از راه های شناسایی این است که با یکی دو تا از مخاطب ها ارتباط برقرار کنی خدا رحمت کند مرحوم فلسفی آمد سمنان منبر رفت. شب اول یک آقایی سؤال داشت ایشان خوب، مسلط بود بسم الله الرحمن الرحیم بحثی در نظر گرفته بودم ولی آقایی سؤالی داده من همین سؤال را جواب می دهم. شب اول، شب دوم… ده شب ایشان ده تا سؤال یک مخاطب را جواب داد گاهی می شود از خود مخاطب من بارها گفته ام یکی از راههای شناسایی مخاطب این است که از خود مخاطب سؤال شود که چه نیازی است چه بحثی بشود.
نکته سوم: که حالا من روی این عنایت دارم و بحثم را جمع می کنم توی بحث مخاطب شناسی بعضی از دوستان بنده ـ تعریض به کسی ندارم و کلاً عرض می کنم بعضی از ما من خودم را می گویم مخاطب را لوس می کنیم یعنی آن قدر دین، قرآن و معارف دینی را سبک جلوه می دهیم که این مخاطب فکر کند بهشت رفتن مثل خونه عمه و خاله رفتن است این کار غلطی است اینکه من در بعضی از کلیپ ها و… دیده ام گاهی متأسفانه حوزه متولی هم ندارد برای این امور که جلوی این تبلیغات را بگیرد این کار درستی نیست بالاخره یا أَیُّهَا الْمُدَّثِّر * قُمْ فَأَنْذِر [۱۷] لا یَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَکْبَرُ وَ تَتَلَقَّاهُمُ الْمَلائِکَهُ هذا یَوْمُکُمُ الَّذی کُنْتُمْ تُوعَدُون [۱۸] بالاخره امیرالمؤمنین (ع) می فرماید: یَا أَشْبَاهَ الرِّجَالِ… [۱۹] ما سخت مان است گاهی به مخاطب بگوییم، تشر بزنیم، تندی بکنیم آیات عقاب را بخوانیم. اینکه دائماً آقا یک گریه برای ابا عبدالله الحسین(ع) بکن هر کار دلت می خواهد انجام بده. یک اشک امشب بگیر همه گناهان… .
این در نهج البلاغه است حضرت (ع) می فرماید: وَ قَالَ (ع) الْفَقِیهُ کُلُ الْفَقِیهِ … [۲۰] فقیه به معنای عالم کسی است که نه مأیوس کند و نه امید بیش از حد در بین مردم ایجاد بکند مخاطب را هم باید تکریم کرد و هم توبیخ هم باید بشارت داد و هم انذار و به تعبیر آیت ا… جوادی آملی انذار مقدم است یا أَیُّهَا الْمُدَّثِّر [۲۱] إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا سَواءٌ عَلَیْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا یُؤْمِنُونَ [۲۲] وَ سَواءٌ عَلَیْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا یُؤْمِنُون [۲۳] حالا یک بحث دارد که ممکن است شما قبول نداشته باشید و بگویید نه بشارت مقدم است ولی آنچه که مسلم است بشارت محض برای مخاطب خطرناک است باید بدانند مردم چه اشکالی دارد ما در این کشور اعلام شد برای یارانه ها ثبت نام نکنند یک عده ای خوب چند درصد نمی دانم ۵ یا ۱۰ درصد ولی یک آمار مثلاً حدود ۸۵ درصد یا ۹۰ درصد که یقیناً ۳۰ تا ۴۰ درصدش دروغ محض است یعنی یقین بدارید بنده خودم لااقل صدها موردش را می شناسم که حقوق های بالای ۷ الی ۸ میلیون دارند پزشک، مهندس هیئت علمی حقوق های بالا با اینکه مراجع وارد صحنه شدند نظام وارد شد همه چیز هزینه شد یک دروغ به این بزرگی به نظام ـ من کاری به دولت ندارم ـ یک دروغ بزرگ قاطبه جمعیت ما مردم ما حقوق یکی دو میلیونی کاری ندارم اما حقوق های بالا و خیلی هم راحت یک نفر هم جرأت نکرد سخخنرانی بکند که آقا این دروغ بزرگ بود این دروغ ربعین را برجسته می کنیم ۲۰ میلیون خیلی خوب، عالی از آن طرف راهپیمایی را برجسته می کنیم از این طرف وقتی خطاهای کشوری خطاهای کلیدی صورت می گیرد سختتان است وارد بشویم نه بدحجابی معظلی است در جامعه یکی از بزرگان چند روز پیش زنگ زده بودند به من گفتند یک جایی از نخبگان محصل دعوت کرده بودند. می گفتند این ها دانش آموزان نخبه و تیزهوش هستند گفت بعد از معلمشان سؤال کردم بینی و بین الله بالای ۵۰ درصد نماز می خوانند یا زیر ۵۰ درصد گفت زیر ۵۰ درصد خوب اینها مثلاً بچه های درس نخوان و غیره… نبودند خوب این یک واقعیتی است.
طلاق در کشور ما در استان خراسان سه به یک است من در روزنامه قدس خواندم ایام شهادت امام رضا(ع) یعنی تقریباً روزنامه اول ربیع می توانید نگاه کنید.
یکی دو روز پیش خواندم خیلی شرمنده شدم یک جایی نوشته بود یک به یک که خیلی خطرناک است که در روزنامه یک دو روز پیش خواندم انشاءالله که دروغ باشد ولی سه به یک را خودم در روزنامه از رئیس ثبت احوال دیدم که این یک فاجعه است. به هر حال باید گفت. یعنی ورود مخاطب را ببینید.
به هر حال نهج البلاغه کلمات تشر دارد خود قرآن تشر دارد وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَهٍ لُمَزَه [۲۴] وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفین [۲۵] تا مخاطب را نشناسید نمی توانید موضوع خوب پیدا کنید و محتوای خوب بسازید و نمی توانید القای خوب داشته باشید اگر مخاطب شناخته شد سه تا بحث بعدی به دنبالش می آید نحوه انتخاب موضوع که من در انتخاب موضوع معتقد هستم که موضوع چند قسم است یعنی ورود به موضوع و نحوه محتواسازی و شیوه القاء.
در آخر مهمترین تجربه بنده در این ۳۰ سال تبلیغ سعی بنده این بوده که مخاطبم را بشناسم ببینم که مخاطبم میخواهد بلند بشود، میخواهد گوش بدهد، مخاطب متنبه است یا داوطلب است در کل نوع مخاطب را ببینم و بعد وارد عرصه صحبت بشوم.
محتواسازی
دوستان عزیزم قبل از اینکه سؤالات شما بیاید برای تهیه یک منبر خوب ببینید ۲ جور میشود محتوا آماده کرد:
۱. متن محور
۲. موضوع محور
اگر این ۲ تا را اول آماده کردیم بعد شیوه آماده کردن محتوا را میگویم من مثال میزنم دیروز جلسهای داشتیم با دوستان هیئت رزمندگان که دعای ندبه را صبحهای جمعه پخش میکنند احساس کردم برنامه یک کم اُفت کرده است. به جمکران هم این را گفتم شب چهارشنبه من را دعوت میکنند من هر چه بلدم را میگویم هفته دیگر هم یکی دیگه میآید همین را میگوید هفته دیگر… .
تکرار در تکرارصبحهای جمعه برنامه سیاست تدوین شدهای درش نیست شما به خطیب موضوع نمیدهید، فقط جمعیت برایتان مهم است بیایید موضوع بدهیم. گفتند بسم الله شما بدهید گفتم: باشه. امسال میگویم ۳۸ تا أین در دعای ندبه است آدرس و کد است امام زمان (عج) برای چه میآید وقتی کسی آدرس بیمارستان را میپرسد معلوم است میخواهد برود دکتر. وقتی میگوید نانوایی کجاست؟ نان میخواهد. شما میگویید أَیْنَ مُبِیدُ أَهْلِ الْفُسُوقِ وَ الْعِصْیَانِ وَ الطُّغْیَانِ، أَیْنَ مُعِزُّ الْأَوْلِیَاءِ وَ مُذِلُّ الْأَعْدَاءِ، أَیْنَ مُحْیِی مَعَالِمِ الدِّینِ، آقا بحث ما تبیین أینهای دعای ندبه است. ۳۸ تا است برای ۳۸ هفته بَسْ است.
یک هفته این را بحث میکنیم: أَیْنَ مُحْیِی مَعَالِمِ الدِّینِ، مَعَالِمِ الدِّینِ چیست؟ چه چیزی را امام زمان (عج) میخواهد زنده بکند ما چه کنیم کمک به احیای معالم الدین وقتی در دعای ندبه میگویی أَیْنَ مُعِزُّ الْأَوْلِیَاءِ، چه کنیم اولیای خدا عزیز شوند. مُذِلُّ الْأَعْدَاءِ، چه کنیم دشمن خوار شود. این را میگویند متن محور.
الآن ماه رمضان در پیش است شما خطبه متقین را میخواهید بحث بکنید خیلی هم عالی است ۱۱۰ تا صفت امیر المؤمنین(ع) در باره متقین گفته: بسم الله الرحمن الرحیم. المتقون چنین چنان مَلْبَسُهُمُ الِاقْتِصَادُ،[۱۳] راجب میانهروی صحبت میکنید. «وَ مَشْیُهُمُ التَّوَاضُعُ؛ راجب تواضع صحبت میکنید». «مَنْطِقُهُمُ الصَّوَابُ؛ متنوع و در عین حال متن محور.
مقام معظم رهبری به خود من فرمودند من منبرهای متن محور را دوست دارم.
آقا مشخص است این آقا این ماه رمضان بحثش خطبه متقین، نامه ۳۱ نهج البلاغه است که بیش از ۱۰۰ توصیه به امام حسن(ع) دارد تفسیر سوره حجرات. من الآن نمیگویم چگونه محتوا درست کنید دارم موضوع میگویم.
لا تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ؛[۱۴] یک روز بحث
لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً؛[۱۵] یک روز بحث
اجْتَنِبُوا کَثیراً مِنَ الظَّنِّ؛[۱۶] یک روز بحث؛ اینها را میگویم منبرهای متن محور کم له من نظیر سوره مبارکه حدید هر سورهای از قرآن متنهای حدیثی رساله حقوقی امام سجاد (ع) خودم یک ماه رمضان دعای جوشن کبیر را شرح کردم متن دعاهایی که هست متن دعای کمیل.
دوم: موضوع محور
موضوع را دو جور برایش محتوا میسازیم کوتاه و بلند ما بنا داریم امسال ماه رمضات راجب فرض بفرمایید رشد و ترقی صحیت بکنید یا راههای کسب آرامش که در صدا و سیما شروع کردیم بحثش را و ۵۰ هفته قرار است ادامه داشته باشد.
مثال میزنم: امسال ماه رمضان یک مقدمهای، بسم الله الرحمن الرحیم یکی از نعمتهای خدای آرامش و امنیت، اطمینان سکینه است مردم خیلی اظهار ناآرامی میکنند با اینکه وضعشان هم خوب است. آسایش هم فراوان است افسردگی، اضطراب مراجعه به مشاروه چه کنیم آرام باشیم بیشترین فروش کتابها مربوط به همین موضوع آرامش موفقیت کاهش استرس. ما میخواهیم از قرآن و روایات برای شما یک ماه راجب ایت موضوع صحبت بکنیم این شد موضوع. موضوع شما شد آرامش.
حالا محتوایش را چگونه درست بکنم عرض میکنم پس اولین نکتهای که باید در تبلیغ دقت بکنیم موضوع است.
بنده مثلاً آمدهام ویژگیهای اصحاب اباعبدالله را یک دهه محرم بحث کردهام این میشود موضوع محور، متن محور نیست یک جا آمدهام خطبه شب عاشورا را بحث کردهام این میشود متن محور سال گذشته در مدرسه آیتالله العظمی گلپایگانی شرح دعای امام زمان اللَّهُمَّ ارْزُقْنَا تَوْفِیقَ الطَّاعَهِ، یک روز ـ بُعْدَ الْمَعْصِیَهِ، یک روز ـ عِرْفَانَ الْحُرْمَهِ، یک روز این میشود متن محور. شرح سخنان پیغمبر به اباذر، عبدالله بن مسعود، شرح خطبه ۸۷ نهج البلاغه اینها را بنده گفتهام سوره لقمان و حجرات.
موضوع محور: سال گذشته بنده سبک زندگی امام حسین (ع) را گفتهام یک سال ویژگیهای یاران امام حسین(ع).
امّا نحوه ساختن محتوا من خودم روش خودم را میگویم شاید بعضیها این روش را نپسندند (ما روی منبر مینشینم و هر چه یادمان آمد میگوییم) شیوه من برای هر منبری وقتی موضوع مشخص شدن مثلاً آرامش است میخواهم یک جلسه صحبت بکنم یا یک ماه من برای یک ماه برنامهریزی میکنم امکان دارد چکیدهاش را یک شب، یک جلسه هم بگوی. اول میروم، میگردم واژههای معادل آرامش در عربی چیست؟ یکی: سکینه، یکی: اطمینان، یکی: امنیت، بعد میروم ببینم در قرآن راجب اینها چه چیزی آمده معجم، مفهرس را باز میکنم أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها[۱۷] ازدواج باعث آرامش؛ شب: سَکَنَتْ (باعث آرامش) اطمینان: أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب[۱۸]؛ امنیت: أَ لَمْ تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ اللَّهُ[۱۹] قریهای که آمن: مطمئنه أُولئِکَ لَهُمُ الْأَمْنُ[۲۰] آیاتش را نوشتیم برویم توی روایات شما یک سیدی جامعالاحادیث داشته باشید یک جستجو بزنید، میآید من الآن امشب در حرم میخواهم تفسیر سوره القارعه را بگویم بسم الله الرحمن الرحیم الْقارِعَهُ * مَا الْقارِعَهُ[۲۱] چند تا تفسیر دیدهام المیزان، مجمع البیان، تبیان، نمونه بحثم را هم نوشتهام و آماده است. رسیدم به اینجا که فَأَمَّا مَنْ ثَقُلَتْ مَوازینُهُ * فَهُوَ فی عیشَهٍ راضِیَهٍ[۲۲] من برای مردم باید یک جوری صحبت بکنم که مردم استفاده عمومی ببرند تفسیر برای خواص گفتن که کاری ندارد مردم سخت است فکر کردم گفتم چه چیزهایی پرونده ما را روز قیامت سنگین میکند أَثْقَلُ شَیْءٍ فِی الْمِیزَانِ چیست؟ چه چیزهایی پرونده ما را سبک میکند؟ «فَأَمَّا مَنْ ثَقُلَتْ مَوازینُهُ * فَهُوَ فی عیشَهٍ راضِیَهٍ * وَ أَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوازینُهُ * فَأُمُّهُ هاوِیَهٌ»[۲۳] رفتم جامع الاحادیث فقط بحار الأنوار را دیدم زدم کلمه أثقل ۷ ـ ۸ تا روایت پیدا کردم نمیخواهم بخوانم وقت نیست مثلاً روایت پیدا کردم «مَا فِی الْمِیزَانِ شَیْءٌ أَثْقَلَ مِنَ الصَّلَاهِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ»[۲۴]؛ «مَا مِنْ شَیْءٍ أَثْقَلَ فِی الْمِیزَانِ مِنْ خُلُقٍ حَسَنٍ»[۲۵] یکی: درود بر پیامبر. یکی: خوش اخلاقی. خوب این دستهبندیها را از روایت میگردم و درست میکنم مَنْ کَانَ ظَاهِرُهُ أَرْجَحَ مِنْ بَاطِنِهِ خَفَ مِیزَانُهُ وَ مَنْ کَانَ بَاطِنُهُ أَرْجَحَ مِنْ ظَاهِرِهِ ثَقُلَ مِیزَانُهُ[۲۶] عوامل خفت میزان، عوامل ثقل میزان را پیدا کردهام تنظیم کردهام امشب برای مردم میخوانم. پس شما: ۱ـ آیات ۲ـ روایات را تنظیم میکنید برف انبار کردن آیات و روایات در منبر خوب نیست. من پشت سر هم آیه بخوانم آن برای تفسیر آیتالله جوادی است و خوب هم هست باید هم همینطور بگوید؛ ولی روی منبر مردم نمیکشند آنقدر گوشت بریزید توی این قابلمه که نپزد یک دو تا آیه یک آیه، یک روایت کافی است بیا بگرد برای این تاریخ پیدا کن یعنی محتوای منبر شما آیه روایت تاریخ حداکثر ۶۰ درصد ۴۰ درصد هم تبیین و بیان خودت که چگونه اینها را با همدیگر تنظیم و ارائه بدهی یک جلد تفسیر بلیغ ما زیر چاپ خواهد رفت و قبل از ماه رمضان بیرون میآید که این تفسیر بلیغ با آقای قرائتی هم عرض کردم و خیلی استقبال کرد با تمام تفاسیر متفاوت است همین تفسیری که محرم گفتیمجلد یک را نوشتیم نحوه استفاده نکات تبلیغی از تفسیر قرآن یعنی ما گفتهایم چه جور میشود از عَمَّ یتسائلون نکات تبلیغی را گفت غیر از تفسیر نور است آقای قرائتی در نور نکته، نکته، گفته رد شده؛ ولی من در این تفسیر داستان، حدیث، نکات، یعنی هر آیهای آوردهام تفسیر هم کردیم ولی بعد نکات تبلیغیاش را هم گفتهام که تفسیرهای دیگر ندارد.
ساخت محتوا
محتوایی که میسازیم اگر، چه متن محور و چه موضوع محور باشد شیوه ساختن، روش ریخت شناسی (به قول امروزیها در پایاننامه) این است یک آقایی به من میگفت منبرهای شما مثلِ تدوین رساله است. گفتم: بلی. من اعتقادم این است ممکن است همین سؤال را از آقای زید بپرسید بگوید این روش نه از آقای دیگری بپرسید بگوید: نه. من روش خودم را برای شما عرض میکنم، روشی که جواب داده است. نتیجه گرفتهایم جاهای مختلفی هم فقط لیبل بحث را بالا پایین کردیم اگر بیت بوده یک مقدار فیتیلهاش را آوردیم بالا اگر دانشگاه بوده علمی کردیم اگر در جمع معمولی بوده سطحش را آوردیم پایین.
این بحث باید قابلیت انبساط و انقباض داشته باشد این روش محتواسازی است که ابتدا موضوع را می نویسیم یا متن را فرق نمیکند ذیلش آیات و روایات و تفاسیر البته اگر مبتدی هستید و کار را سوار نیستید یک مدتی خودتان آثار را ببینید به عنوان مثال پایاننامههای موضوعی در همین حوزه صدها پایان نامه دارد خاک میخورد آقا پایاننامه گرفته توفیق در قرآن و روایت یک راهنما هم بالای سرش بوده فصلبندی کرده عوامل توفیق، موانع توفیق اقسام توفیق این پایاننامه را بگیرید موادش را بیاورید بیرون با تاریخ قاطیش کنید میشود منبر. «عمل صالح در قرآن و حدیث» «تبیین خطبه فدک حضرت زهرا (س)» «تبیین معارف دعای عرفه» یکی هم کتابهای دستهبندی شده مثل آثار آیتالله مکارم «اخلاق در قرآن» «اخلاق در نهج البلاغه» و افرادی که کتاب را با رویکردی قرآنی و حدیثی نوشتهاند البته تاریخ ندارد باید خودتان بیامیزید این شیوه میشود که میشود یک منبر خوب را ارائه داد.
بخش سوم که تاریخ گفتم این خیلی مهم است در تاریخ تبحر میخواهد بگردی تاریخ منطبق با این موضوع را پیدا بکنی یعنی وقتی شما در اول ماه رمضان این آیه را میخوانید بسم الله الرحمن الرحیم یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَمیعٌ عَلیم[۲۷] میخواهید این آیه را توضیح بدهید این آیه میگوید از خدا و پیغمبر جلو نیفتید گفتم آن ۴۰ درصد را خودتان قاطی کنید اگر از خدا و پیغمبر جلو افتادید خطر آفرین است. اگر از خدا و پیغمبر جلو افتادید دچار اضمحلال میشوید چه جوری آدم از پیغمبر و خدا جلو میافتد ۳ جور:
۱ـ در رفتار: خدا و پیغمبر گفتند یک رفتاری را نکنید من بگویم نه؛ انجام بدهید. میگوید بابا وسواس نورز، شما وسواس به خرج بده. میگوید با ۷۵۰ گرم وضو بگیر شما میخواهید با ۳ کیلوگرم وضو بگیرید.
۲ـ در احکام: یک حکمی از خودت میگذاری که خدا و پیغمبر بیان نکرده، سلیقهای از خودت میگذاری.
۳ـ در اعتقادات و باورها
گاهی تقدم رفتاری، سلیقهای، اعتقادی است.
این داستان میخواهد بلافاصله رسول خدا رفت برای فتح مکه ماه رمضان بود چون مسافر بود روزهاش را باز کرد عدهای گفتند ما این کار را نمیکنیم روزیمان حیف است فَسَمَّاهُمْ رَسُولُ اللَّهِ (ص) الْعُصَاهَ[۲۸] به اینها گفت عُصَاهَ اینها از پیغمبر جلو افتادند لشکر اسامه را آماده کرد عدهای نرفتند امیر المؤمنین (ع)را جانشین کرد عدهای نپذیرفتند اینها میشود تقدم از خدا و پیغمبر یعنی تا این قصهها و داستانها نباشد بحث جا نمیافتد و گشتن و یافتن داستان مطابق با موضوع هنر میخواند بنده گاهی همه را آماده میکنم ولی برای تاریخ ۲ ساعت معطل میشوم نداریم کتابهایی که موضوعی کار کردهاند آنقدر باید بگردی تا یکی را پیدا بکنی که به بحث شما بخورد البته اگر وقت داشته باشید تاریخ را در دفترهایتان بنویسید و در زیرش محلهای استفادهاش را هم ذکر بکنید.
مثلاً یک داستان را بنویسید و در ذیلش بنویسید که در ۴ جا میشود استفاده کرد مثلاً به درد صبر، امانتداری و … اگر اینچنین دفتری داشتید وقتی موضوع آماده میکنید روزد می توانید منطبق بکنید موضوع را با محتوا.
نحوه ارائه
خیلی از دوستان مواد خوبی دارند و آش هم خوب میپزند ولی در عین حال مخاطبشان جذب نمیشود محتواسازی امورز سخت نیست چون کتاب، پاپاننامه منبرهای مکتوب (گرچه من با مراجعه به منبرهای مکتوب مخالف هستم) ما این گفتار رفیع را که نوشتهایم برای همین نوشتیم که شیوه محتواسازی به دوستان یاد بدهیم ولی ۱۰ برابر این مجموعه سخنرانیهای ما را که آقای حسینی نوشته چاپ شده و فروش رفته یعنی این کتاب گفتار رفیع ۲ تا چاپ خورد ولی مجموعه سخنرانیها ۱۰ تا چاپ خورد معلوم میشود که منبر آماده را بیشتر دوستان دنبالش هستند.
من خدمت مقام معظم رهبر هم آن دو جلد گفتار را بردم و به ایشان عرض کردم که به این منظور نوشتهام که طلبهها و دوستان که منبر میخواهند بروند شیوه ساختن منبر را بلد باشند نه منبر از اول تا آخر آماده را چون اگر آدم در منبر مقلد باشد فایده ندارد پیشرفت نمیکند در جا میزند.
نکته آخر
نکته آخر این است که ارائه محتوا را باید با نگاه به مخاطب درست کنی، ببینی مخاطب چقدر زمینه پذیرش درش است گاهی اصلاً خطبه نباید خواند ۱۰ دقیقه وقت دادهاند در دانشگاه یا در دبیرسان جوانها ایستادهاند حوصله هم ندارند بسم الله الرحمن الرحیم (گاهی وقتها پیغمبر خدا اینطور میکرد) ألا أخبرکم بأشبهکم بی؟[۲۹] سؤالی شروع میکرد. بگویم کی به من خیلی شباهت دارد؟ آقای سید حسین تقوی کتابی نوشته به نامه خطابههای پیامبر که هم از شیعه و هم از سنی جمع کرده خطبه جمعهاش را ببینید. خطبه مسجد خیف[۳۰] را ببینید خطبه منا و عرفات، خطبه غدیر را ببینید. نگاه میکرد در مسجد خیف خطبهاش ۴ خط است، در نماز جمعه اولش خطبهاش یک صفحه است در مجمعالبیان ذیل سوره جمعه آمده. خطبه غدیر مفصل است. سخن پیغمبر به مخاطب گاهی ۵ ـ ۱۰ صفحه است عبدالله بن مسعود پیغمبر باهاش ۵ صفحه صحبت کرد اما گاهی فرموده احْفَظْ لِسَانَکَ[۳۱] همین لَا تَغْضَبْ[۳۲].
سیره تبلیغی پیامبر از ما زیر چاپ است این را بنده ۵ ـ ۶ سال است که مشغولم ولی امسال تمام شد. جامعه المصطفی چاپ میکند. من در آنجا روش تبلیغی پیامبر را آوردهام که چی بود، چه توصیههایی میکرد به مبلغینش میفرمود کوتاه صبحت بکنید (یَسِّر: آسان بگیرید) (لا تعسر: سخت نگیرید) (بَشِّر: بشارت بدهید) (لا تنفر)[۳۳] همه اینها را من آوردهام در جلد ۱۶ بحار الأنوار مرحوم مجلسی آورده است. علامه طباطبایی در سنن النبی آورده است.
نگاه به مخاطبتان بکنید گاهی باید با یک شعر گاهی با یک آیه گاهی با یک تاریخ نحوه ارائه مطلب، بله، شب ۲۱ رمضان در مشهد مقدس جمعیت زیادی هم برای منبر آمده تکان هم نمیخورد و میخواهد تا ساعت ۲ نیمه شب هم اینجا باشد در اینجا باید: بسم الله الرحمن الرحیم خطبه بخوان، آیه بخوان، مقدمه بگو، ترسیم موضع بکن اصلاً کار شما همین است ماه رمضان است و مسجد. جمعیت هم ظهر آمده، شب احیاء هم هست مسجد اما یک وقت مدرسه، دانشگاه بین دو نماز است این اشکال کار است که خیلیها توجه به این نکته ندارند که متن صحبت به گونهای ارائه بشود ولو اینکه شما متن مفصلی تهیه کردهاید ولی به گونهای ارائه بشود که مخاطب را اغنا بکند ۲۰ روز پیش تهران جلسهای دعوت کردند من متن سخنرانی آماده کردم، رفتم بعد فهمیدم جمع نانواهای تهران است کارگران نانوایی. دیدم این متن که من تهیه کردهام به درد اینها نمیخورد جواب نمیدهد (یک ربع منبر بود) هی فکر کردم، فکر کردم یک مرتبه حدیثی از رسول خدا یادم آمد گفتم شخصی آمد پیش پیغمبر خدا عرض کرد جَاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِیِّ ص فَقَالَ عَلِّمْنِی عَمَلًا یُحِبُّنِی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ یُحِبُّنِی الْمَخْلُوقُونَ وَ یُثْرِی اللَّهُ مَالِی وَ یُصِحُّ بَدَنِی وَ یُطِیلُ عُمُرِی وَ یَحْشُرُنِی مَعَکَ[۳۴] یک کاری به من یاد بده که ۶ تا اثر داشته باشد ۱ـ خدا دوستم داشته باشد. ۲ـ مردم دوستم داشته باشند. ۳ـ مالم زیاد شود. ۴ـ عمرم طولانی شود. ۵ـ بدنم سالم باشد. ۶ـ بهشت هم با شما محشور شوم و با شما همسایه باشم. همه توجّها جلی شد که (عجب آدم زرنگی بوده) گفتم از اینها بیشتر سراغ دارید هم خدا، مردم دوستتان دارند هم پول زیاد شود هم عمرت زیاد شود و هم بدن سالم و هم بهشت همسایه رسول الله باشید گفتم رسول خدا از آن زرنگتر بود یک نگاهی کرد گفت نمیشود یک عمل با ۶ اثر نمیشود «هَذِهِ سِتُ خِصَالٍ تَحْتَاجُ إِلَى سِتِ خِصَالٍ» حضرت فرمودند: اینها ۶ تا احتیاج است ۶ تا کار لازم دارد ۶ چیز میخواهی ۶ تا کار باید انجام بدهی.
من یک عملی سراغ ندارم که بگویم انجام بدهی که این ۶ تا نتیجه را داشته باشد یک مقدار فکر کرد گفت آقا عیب ندارد قبول است. خوب، مخاطب خوب آمد در مُشت من. گفتم: حالا گوش بدهید فرمود: « إِذَا أَرَدْتَ أَنْ یُحِبَّکَ اللَّهُ فَخَفْهُ وَ اتَّقِهِ» میخواهی دوستت داشته باشد تقوا داشته باش. بابا، معلم کدام بچه، شاگرد را دوست دارد به حرفش گوش بدهد شما نانواها کدام کارگر را دوست داریت برایش بگویی ۶ صبح بیا، ۶ صبح میآید. میگویی ۷ بیا، میآید. میگویی نان خوب بپز، خوب میپزد. اینها را دیگر باید از خودت بیان بکنی. خدا میداند من این منبر را قبلاً رویش فکر نکردهام حدیثش را بلد بودم گفتم: « إِذَا أَرَدْتَ أَنْ یُحِبَّکَ الْمَخْلُوقُونَ فَأَحْسِنْ إِلَیْهِمْ وَ ارْفُضْ مَا فِی أَیْدِیهِمْ» فرمود میخواهی مردم دوست داشته باشند دو تا کار بکن (حالا شما این حدیث را ۶ شب میتوانی منبر بروی عیب ندارد من در یک شب گفتم چون یک جلسه بود) به مردم احسان بکن، پشت سر مردم هم صفحه نگذار به خدا همه مردم دوستان دارند میخواهد برود مسافرت اُوه! با این برویم هم خوش اخلاق است، هم دست به جیب است و هم پشت سر ما حرف نمیزند. اما بعضیها بگویید برویم با خانواده میگوید آه! این هم بد اخلاق است و هم پول خرج نمیکند هم بعداًپشت سر ما حرف میزند، من با این نمیآیم. ببینید اینها ملموس است به ذهن مردم.
ما را دعوت کردند برای پارک بانهای قم صحبت بکنیم. مأمورهای شهرداری که کوچهها را جارو میکنند ۲ ـ ۳ هزار نفر در ورزشگاه حیدریات ببینید من نمیتوانم مخاطبم را الآن با یک بحث فرض بفرمایید تئوری صرف اداره بکنم رفتم کتاب آیتالله جوادی را نگاه کردم (مفاتیح الحیاه) روایاتی را که در ثواب از سر راه مردم خار برداشتن گفتم رسول خدا (ص) فرمود: اگر کسی یک کلوخی را از سر راه مردم بردارد معادل قرائت ۴۰۰ تا آیه است گفتم امام سجاد (ع) سوار مرکب بود پیاده شد یک کلوخ سر راه مردم بود پیاده شد برداشت به گوشهای انداخت فرمود به همین ندازه شاید ما بهشتی بشویم گفتم، گفتم بعد هم شهردار زنگ زد از من گرفت گفت در شهر نصب بکنیم بعد هم مثال زدهم شماها توفیق دارید نصف شب کوچه جارو بزنید خوب، ماه رجب هم که هست وضو داشته باش همینطور که جارو میزی سوره توحید را هم بخوان اگر شهردار اجازه میدهد شهردار از لای جمعیت گفت که شرعاً من اجازه میدهم به اندازه ۱۰ دقیقه در یک گوشه تمیز نماز شبت را هم بخوان اگر اجازه نمیدهد در همان حال جارو کردن نمازت را بخوان ببینید برای پارکبان باید این را گفت در جمع آن نانواها آن را گفت پس این خیلی مهم است که ما مخاطب را در نظر بگیریم ما گاهی دعوت میشویم دانشگاه، شریف، بهشتی، دو هفته، سه هفتهای یک بار اصلاً پذیرش نیست ما را میشناسند یک مقدار گوش میدهند اگر آخوند ناشناس باشد هنوز بیایند پای سخنرانیش خوب حال جمع شدند با آن استادهایی که گاهاً بدبینی در ذهنها ایجاد کردهاند اینجا کاملاً فضای بحث باید علمی بشود یعنی بداند که این آخوند هم میتواند در این فضا وارد بشود. علمی بحث بکند اینها نکاتی است که بنده راجب تبلیغ به ذهنم رسید یک مبلغ خوب ۱ـ موضوع خوب دارد ۲ـ مخاطب شناس خوبی است ۳ـ محتوای خوب آماده میکند ۴ـ محتوای خوب را خوب ارائه میدهد. برای مقتل و روضه هم بحث مستقلی میخواهد که نمیرسیم بنده به همین میزان اکتفا میکنم.
منبع: حجتالاسلام رفیعی و…
روش نوشتن فیش منبر
روش فیشنویسی
برای فیشنویسی سخنرانی بسته به سلیقۀ سخنران و اقتضای جلسه باید یک سری نکات را مدّنظر داشت:
- خطبه
- شعر
- حکم شرعی
- مقدمه بحث
- متن اصلی بحث
- نتیجهگیری از بحث.
در ادامه یک نمونه فیش منبر برای سخنرانی کوتاهمدت با موضوع انفاق قرار دارد سپس به نکاتی اشاره میشود.
نکات فیشنویسی
نکاتی که شایسته است در فیش منبر و سخنرانی رعایت شود.
- فیش منبر را بهصورت خلاصه در یک یا دو برگه بنویسید؛
- فیش سخنرانی را بهصورت یکرو بنویسید، نه دو طرف برگه؛
- فیش را بسیار خوشخطّ و خوانا بنویسید؛ چون هنگام سخنرانی دید انسان ضعیف میشود؛
- فیش را بهشکل چکیدهنویسی و نمایهزنی بنویسید، نه بهصورت خلاصهنویسی؛
- فیش منبر را هنگام سخنرانی همراه داشته باشید، گرچه نمیخواهید از روی آن صحبت کنید؛
- و…
برای دانلود فایل PDF فیش منبر خام در قطع A5 روی لینک زیر کلیک کنید.