داستان صفوان و کرایه‌دادن شتران به هارون

توسط | اردیبهشت ۲۸, ۱۳۹۴ | داستان

امام کاظم(علیه‌السلام) و صفوان جمال

صفوان‌بن‌مهران گوید وارد بر امام کاظم(ع) شدم، حضرت فرمود: اى صفوان! همه کارهای تو نیکو و زیبنده است مگر یک کار.

گفتم: فدایت شوم، چه چیزی؟!

فرمود: کرایه‌دادن شترانت به این مرد، یعنى هارون، (إِکَرَاءُکَ جِمَالَکَ مِنْ هَذَا الرَّجُلِ)

گفتم: از روى سرخوشى و نعمت‌زدگى، یا براى شکار و کار لهو به او کرایه ندادم، بلکه براى راه مکه، چنین کردم، خود نیز شخصاً این کار را انجام نمى‌دهم بلکه کارکنانم را با او مى‌فرستم.

فرمود: اى صفوان! آیا کرایه به عهده آنان نیست؟

گفتم: چرا، فدایت شوم!

فرمود: آیا باقى‌ماندن ایشان را تا زمان گرفتن کرایه‌ات دوست مى‌دارى؟ گفتم: آرى.

فرمود: هرکس بقاى ایشان (ظالمان) را دوست داشته باشد، از ایشان است، و هرکس از ایشان باشد، اهل دوزخ است.

پس رفتم و تمام شترانم را فروختم، خبر به هارون رسید، مرا خواست و گفت: شنیدم شترانت را فروختی! گفتم: آری، گفت: چرا؟ گفتم: من پیر شده‌ام، غلامان هم کار را به‌درستی انجام نمی‌دهند. هارون گفت: هیهات هیهات، من می‌دانم به‌دستور موسی‌بن‌جعفر این کار را انجام داده‌ای. گفتم: مرا با موسی‌بن‌جعفر چه کار؟ گفت: این حرف‌ها را رها کن، اگر حسن مصاحبت من با تو نبود، تو را می‌کشتم.

معراج السعاده؛ باقرشریف قرشی؛ وسائل الشیعه، ج۱۷، ص۱۸۲

۰ دیدگاه

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *