زید بن علی، متولد سال ۸۰ق در مدینه. شهادت در جمعه ۲ صفر ۱۲۲ق در سن ۴۲ سالگی. بعد از امام باقر علیهالسلام، افضل اولاد حضرت زین العابدین بود. شخصیتی عابد، فقیه، سخی و پرهیزکار. معروف به حلیف القرآن و استوانه مسجد. و هیچ مستند قطعی بر ادعای امامت توسط زید در دست نیست. (+)
فهرست مطالب
روایات در زمینه زید
سه دسته روایت درباره شخصیت زید بن علی وارد شده است:
۱. مادح: در برخی روایات از جناب زید تعریف و تمجید صورت گرفته و وی شیعه اثنیعشری و شهادتش، فوز عظیم بیان شده است.
۲. موهم قدح: برخی روایات، موهم قدح و وجود اختلاف و شکاف بین او و صادقین علیهماالسلام است.
۳. قادح: برخی روایات صراحت در ادعای امامت توسط او دارد و قیام او را بدون اجازه قلمداد میکند.
چند نکته درباره روایات:
۱. سیاست کلی ائمه، مخالفت با حکومت غاصبان بوده است، گرچه روی مصالحی قیام مسلحانه ننموده باشند.
۲. پس از شهادت ابیعبدالله الحسین علیهالسلام زمینه قیام علنی برای ائمه بهوجود نیامد.
۳. قیامی که منجرّ به زیان شیعه نمیشد، مورد منع ائمه نبوده است.
۴. شرائط سخت تقیه گاهی باعث میشده که ائمه احکام فقهی، اعتقادی، سیاسی را مطابق شرایط تقیه بیان کنند.
تقیه اقتضا میکرده ائمه خود را از جریانهای سیاسی دور نشان دهند. اما انگیزهای برای تقیه در روایات مادح شخصیت زید وجود ندارد. اللهم الا ان یدعی الجعل.
سرّ نهی ائمه
شاید از روی دلسوزی بوده باشد، زیرا افقهایی را میدیدند که از دید زید پنهان بوده است.
شاید بهجهت علم به پیمانشکنی کوفیان بوده است.
شاید ارشاد به مناسبنبودن زمان جنگ بوده.
شاید بهجهت رویکارآمدن بنیالعباس در نتیجه اضمحلال بنیامیه بوده است.
مدح زید در کلام امام رضا علیهالسلام
پس از اینکه زید بن موسی بن جعفر در بصره علیه مأمون قیام کرد و خانههای عباسیان را به آتش کشید، او دستگیر کردند و نزد مأمون آوردند.
وی به امام رضا علیهالسلام عرض کرد: اگر برادرشما قیام کرد، قبل از او زید بن علی هم قیام کرد و کشته شد، و اگر بهخاطر شما نبود او را میکشتم.
حضرت: برادرم را با زید بن علی قیاس نکن، «لَا تَقِسْ أَخِی زَیْداً إِلَى زَیْدِ بْنِ عَلِیٍّ فَإِنَّهُ کَانَ مِنْ عُلَمَاءِ آلِ مُحَمَّدٍ غَضِبَ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَجَاهَدَ أَعْدَاءَهُ حَتَّى قُتِلَ فِی سَبِیلِهِ»، پدرم از پدرش امام صادق شنیده است که ایشان فرمود: رَحِمَ اللَّهُ عَمِّی زَیْداً إِنَّهُ دَعَا إِلَى الرِّضَا مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ وَ لَوْ ظَفِرَ لَوَفَى بِمَا دَعَا إِلَیْهِ، وَ لَقَدِ اسْتَشَارَنِی فِی خُرُوجِهِ فَقُلْتُ لَهُ: یَا عَمِّ إِنْ رَضِیتَ أَنْ تَکُونَ الْمَقْتُولَ الْمَصْلُوبَ بِالْکُنَاسَهِ فَشَأْنَکَ فَلَمَّا وَلَّى قَالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ وَیْلٌ لِمَنْ سَمِعَ وَاعِیَتَهُ فَلَمْ یُجِبْهُ.
مأمون عرض کرد: مگر او بدون حقّ ادعای امامت نداشت.
حضرت: خیر، او ادعای امامت نداشت. عیون، ج۱، ص۲۴۸
گریستن امام صادق علیهالسلام در مصائب زید
حمزه بن حمران گوید: خدمت امام صادق (ع) رسیدم، حضرت فرمود: حمزه از کجا آمدى؟ عرض کردم: از کوفه
پس حضرت بهقدری گریست که محاسن شریفش از اشکش تر شد، عرض کردم: یابن رسول اللَّه چرا اینقدر گریستىد؟
فرمود: بهیاد عمویم زید افتادم و آنچه با او کردند و گریستم، عرض کردم: بهیاد چه حالتی از او افتادید؟
فرمود: وضع کشتن او که تیرى به پیشانیاش رسید و پسرش یحیى آمد و خود را بر روى او انداخت و گفت: اى پدر مژده که به رسول خدا و على و فاطمه و حسن و حسین وارد میشوى، زید فرمود: آرى پسر جانم.
پس آهنگرى آوردند و آن تیر را از پیشانیاش بیرون کشید و جانش با آن برآمد، او را آوردند در ته جوى آب بستانى دفن کردند و آب بر آن جوى بستند، ولى یک غلام سندى جاسوس با آنها بود، فردا نزد یوسف بن عمر رفت و او را از مدفن زید باخبر کرد و یوسف بن عمر او را بیرون آورد و در کناسه به دار زد و چهار سال بالاى دار ماند. سپس دستور دادند او را سوزاندند و خاکسترش را به باد دادند. فَلَعَنَ اللَّهُ قَاتِلَهُ وَ خَاذِلَهُ وَ إِلَى اللَّهِ جَلَّ اسْمُهُ أَشْکُو مَا نَزَلَ بِنَا أَهْلَ بَیْتِ نَبِیِّهِ بَعْدَ مَوْتِهِ وَ بِهِ نَسْتَعِینُ عَلَى عَدُوِّنَا وَ هُوَ خَیْرُ مُسْتَعَانٍ.
امالی صدوق، ص۳۹۲؛ بحار، ج۴۶، ص۱۷۲
عوامل زمینهساز قیام زید و کیفیت قیام و شهادت ایشان (+)
منابع: منتهی الآمال، ج۲، ص۱۱۹۰ و…