یکی از برچسبهایی که به منتقدین سیاستهای غربگونه میخورد، برچسب توهم توطئه است! وقتی نقدی کلان صورت میگیرد و برخی مشهورات مورد نقد و انتقاد قرار میگیرد، برخی که شنیدن این نقدها برایشان سنگین است، ناقد را متهم به توهم توطئه کرده و میگویند: بدبین نباش، روی زیبای سکه را نگاه کن!
فهرست مطالب
توهم توطئه
سادهلوح نباشیم!
یکی از حالات نفس انسان، ظنّ و گمان است، ما انسانها خیلی وقتها نسبت به افراد و محیط اطرافمان سُوءظن یا حُسنظن پیدا میکنیم و این پنداشتها و گمانهزنیها گاهی سازنده و گاهی بازدارنده است، گاهی انسان را از افتادن به دام باز میدارد و گاهی از حرکت در مسیر رشد و سعادت و موفقیت.
این را قبول دارم و موضوع بحث من این نیست که نباید به مؤمن سوءظن داشت، گرچه نتیجۀ حسنظن به همه این میشود که کلاه سرمان میرود؛ برود، خدا جای حقّ نشسته و چون بر اساس دستور خودِ او عمل کردهام، قطعاً جبران میکند.
سخن من در این پست این است که گاهی باید بدگمان بود و نباید گول ظاهر افراد را خورد؛ اما چه زمانی؟
امیرالمؤمنین(علیهالسلام): «إِذَا اسْتَوْلَى الصَّلَاحُ عَلَى الزَّمَانِ وَ أَهْلِهِ ثُمَّ أَسَاءَ رَجُلٌ الظَّنَّ بِرَجُلٍ لَمْ تَظْهَرْ مِنْهُ حَوْبَهٌ فَقَدْ ظَلَمَ وَ إِذَا اسْتَوْلَى الْفَسَادُ عَلَى الزَّمَانِ وَ أَهْلِهِ فَأَحْسَنَ رَجُلٌ الظَّنَّ بِرَجُلٍ فَقَدْ غَرَّر»
در دوره زمانی که درستی حاکم بود، اگر فردی بیدلیل به کسی سوءظنّ پیدا کند به او ستم کرده است؛ اما اگر فساد استیلا پیدا کرد، پس اگر شخصی خوشگمان باشد فریب خورده است!
امام کاظم(علیهالسلام): «إِذَا کَانَ الْجَوْرُ أَغْلَبَ مِنَ الْحَقِّ لَمْ یَحِلَّ لِأَحَدٍ أَنْ یَظُنَّ بِأَحَدٍ خَیْراً حَتَّى یَعْرِفَ ذَلِکَ مِنْهُ»
وه که چه لطیف فرق بین ظنّ خوب و بد را بیان فرمودند و چه ظریف بصیرتافزایی کردهاند. آری زمانی که حقّ و درستی غلبه داشت، بدگمانی ظلم است و خطا؛ اما در دورانی که فساد و تباهی و بدیها غلبه دارد، حسنظنّ ممنوع است و نباید انسان زودباور باشد، وگرنه خودش را فریب داده است.
ابتدا یک مثال عادی در سطح بسیار پایین میزنم. میرویم یک ماشین لباسشویی بخریم، فروشنده ظاهر الصلاح است و محاسن زیبایی دارد و خیلی مذهبی سخن میگوید، یک تابلو «اللهم عجل لولیک الفرج» و «خدا را فراموش نکن» پشت سر و روبرویش نصب کرده، آیا اینها دلیل بر این میشود که راست میگوید و مارک اصل کره را دارد میدهد و قیمت را منصفانه حساب میکند؟
اگر در عصر صداقت زندگی میکردیم، آری؛ اما در این زمان که دروغ از همه جای جامعه سرازیر است، خیر. اگر گول همین ظواهر را خوردم و بعد فهمیدم کلاه بزرگی سرم رفته است، باید خودم را ملامت کنم.
مثال دیگر: در مسجد خانمی بهظاهر متدین جلو میآید و بچۀ شیرخواری در بقل، ادعا میکند بچهاش یتیم است و پولی برای تهیۀ غذای او ندارد، یا فردی میگوید مسافر است و پولش را دزدیدهاند و پول برگشت به شهرش را ندارد؛ در اینگونه موارد نیز برخی افراد احساساتی عمل کرده و مبلغ درخواستیاش را پرداخت میکنند که این اشتباه است.
[البته اینکه در اینگونه موارد وظیفۀ انسان چیست و باید چه کند، بحث دیگری است که از موضوع این پست خارج هست]
در سطح کلان هم یکی از سیاستهای غرب و یهود، ایجاد اصطلاح «توهم توطئه» است. برایش داستانسراییها کردند (مانند دُن کیشوت) و نمونههای زیادی برایش ساختند تا ثابت کنند «ای مردم، خیلی هم بدبین نباشید؛ چه اینکه خیلی از گمانهای شما باطل است و واقعیت چیز دیگری است، شما توهم توطئه دارید! سیاست پیچیدهتر از آن است که شما تجزیهتحلیلش کنید، ما کارمان را درست انجام میدهیم، به ما اعتماد کنید!»
عمق توطئهها را ما تشخیص نمیدهیم، بلکه اگر خیلی دقیق و زیرک باشیم، بر اساس برخی حرکتهای مرموز فقط به گوشههایی از نقشههای پلید آنها پی برده و کمی محتاطانه گام برمیداریم.
نبی اکرم(ص) میفرمایند: «الْمُؤْمِنُ کَیِّسٌ فَطِنٌ حَذِرٌ»، مؤمن باهوش و زیرک و محتاط است و با احتیاط قدم برمیدارد.
[ادامۀ مطلب را بر اساس سوءظنّ یا توهم توطئه نوشتهام، شما میتوانید نخوانید یا باور نکنید؛ اما اگر خواندید با دقت و بدون تعصب بخوانید. اگر اسم رشته یا گروهی را بردهام منظورم گردانندگان آن رشته است، و لزوماً افراد شاغل در آن طیف مدّنظر نیستند.]
برخی از اهداف دشمنان خارجی و داخلی
نسلکُشی
هدف نظام سلطه این است که قدرت فقط در اختیار افراد معدودی باشد و سایر افراد مانند بردگانی همیشه در اختیار آنان باشند! لذا در یک طرح کلان به این نتیجه رسیدند که جمعیت کره زمین زیاد است و باید به نصف (یعنی ۳.۵میلیارد) تقلیل یابد.
برای این منظور چند طرح راهاندازی و عملی شد:
- یکی ترویج بحث کنترل جمعیت
- دوم جنگ فیزیکی و تولید بمبهای کشتار جمعی وسیع
- سوم جنگ نرم و خاموش با رواج بیماریهای کشنده بشر (بیوتروریسم)
در برههای از زمان انواع وسایل جلوگیری از بارداری را ترویج کرده و مفید جلوه دادند و مقالهها در فواید فراوان جلوگیری و ضررهای بارداری و آسیبهای سزارین نگاشتند! و بهرایگان در اختیار مردم قرار دادند و بهراحتی مجوز قتل نفس و سقط جنین صادر کردند و فریادهای مخالفت بود که در گلوها خشکید و بدین وسیله لطمهای به کشور زدند که تا سالیان سال جبرانناپذیر است.
عجیب است که از زمانی که مسئولین سلامت جامعه در جهت خلاف نظریه قبلی حرکت کردند با اقدامات سابق خود بهشدت مخالفت کرده و مقالات مفصلی دربارۀ اثرات زیانبار جلوگیری و فواید بارداری و زایمان طبیعی نوشتند!
کدام درست است؟ شاید هیچکدام! چون از دروغگو حرف راست را نیز نباید شنید، چهبسا کاسهای در پسِ نیمکاسهاش باشد.
البته این ظاهر جریان است؛ اما نظام سلطه با فکر و اقتصاد این ملت کاری کرده که مردم دیگر بهسمت فرزندآوری نمیروند، علاوه بر اینکه هنوز هم دکتران پرورشیافتۀ سیستم فکری غرب، بهوفور مجوّز سقط صادر کرده و بهبهانۀ عدم تشکیل قلب و مشکل ریوی و ناقص الخلقه بودن و… فرزندان سالم و نسل شیعه را میکشند؛ درحالیکه تجربه ثابت کرده اکثر اینها دروغ است.
گسترش بیماری
یکی از بهترین شیوههای چپاول و غارتِ مردم، ابتلای ایشان به انواع بیماریها است، چون بیماری چیزی است که هر انسانی چارهای جز درمان ندارد و برای درمان مجبور است پول خرج کند و اگر نداشته باشد در هر جامعه همواره افرادی خیّر وجود دارند که حاضرند بر اساس همنوعدوستی هزینههای درمانی نیازمندان را پرداخت کنند و منافع آن به جیب نظام بهداشت و درمان خواهد رسید.
یکی دیگر از مصادیقِ توهم توطئه این است که نظام سلطه سیستم خوراک و غذای ملتها را بهدست گرفته و غذاهای زیانبخشی که همراستا با سیاستهای بلندمدتشان هست را مفید جلوه داده و برچسب تأیید زده و در سبد غذایی مردم قرار میدهند و خوراکیهای مفیدی که در تضادّ با منافعشان میباشد را مضرّ مینمایانند و مصرفش را ممنوع اعلام میکنند!
هرازچندگاهی صدایی بلند میشود که فلان غذا یا مثلاً تراریخته ضرر دارد و سرطانزا است و مدتی هم برخی مردم دغدغه پیدا میکنند؛ اما سروصداها بهسرعت فروکش میکند و همه چیز فراموش میشود!
پزشکانی تربیت میکنند و با آنها میباورانند که اسباب معالجه طبیعی و سنتی و اسلامی، غیربهداشتی و خطرآفرین است تا مردم را وابسته به پزشکی مدرن کرده که هزینههایش چند برابر بوده و سودش به جیب نظام سلطه و ایادی آنها میرسد. برای تأمین هزینههای آن هم بیمهها ایجاد شد که بهظاهر بهنفع مردم است؛ اما پشتپردۀ کثیف آن بهنفع سرمایهداران.
داروهایی تولید میکنند که بخشی از بدن را درمان و بخشهایی را بهمرور زمان فاسد کند تا نیاز مردم به داروهای شیمیایی قطع نشود!
سخن در زمینۀ جنایتهای پزشکی و وزارت بهداشت بسیار است و بسیاری از متخصصین فنّ گاهی نقدی مطرح میکنند؛ اما یا حرفشان به جایی نمیرسد یا اگر کمکم دارد حرفشان در جامعه شیوع پیدا میکند، با ترفندهای گوناگون، رسانه و سایر ابزارهای تبلیغاتی را خریده و حریف خود را بایکوت میکنند.
و این وسط گروه زیادی از مردم هستند که به علامتهای استاندارد و سیب بهداشت آنها اعتماد کرده و حسنظن دارند!
آسیبهای سیستم پزشکی غربی
طبق آمارهای رسمی وزیر بهداشت و شبکه خبر:
- مرگ ۸۲هزار نفر در یک سال بهجهت فشار خون
- مرگ ۱۱۰هزار نفر در یک سال بهخاطر گرفتگی عروق
- مرگ ۴۳هزار نفر در یک سال با سرطان و اضافهشدن سالانه ۹۰هزار نفر به سرطانیها و وجود ۵۰۰هزار سرطانی شناختهشده در کشور
- مرگ ۲۴هزار نفر دیابتی در یک سال و ۱۰۰هزار قطع دست و پا
- زیر خطّ فقر رفتنِ سالانه تا ۱.۵میلیون نفر بهجهت هزینههای درمان
ببینید: درمانهای آسان طبّ سنتی
نمایه: طبّ سنتی اسلامی
چپاول سرمایهها
یکی از فرضیههای توهم توطئه این است که نظام سلطه تصمیم دارد ثروت تمام دنیا بهدست او باشد، زیرا ثروت قدرت آورده و افراد را در مقابل آنها قرار میدهد، پس باید کاری کرد که درآمد تودۀ مردم در حدّ بخور نمیر باقی بماند.
اما با این وجود برخی افراد درآمدهای بیشتری دارند، پس باید برای آنان نیز فکری کرد تا از تراکم پول جلوگیری شود. لذا قانونهای متفاوتی برای خروج اموال از چنگ ایشان وضع کردند و فرهنگهای پوچی مانند مُدگرایی، تجملگرایی، سرخوشیهای کاذب، هرزگی و روابط پست حیوانی و… را در قالبهای رنگولعابدار در رسانههای رسمی و غیررسمی تبلیغ کردند.
اشیاء کلاسیک را چند برابر قیمت واقعیاش عرضه کردند، از پولهایی که در قبال خودروهای کمارزش گرفته میشود و قیمت سرسامآور کالای دیجیتال گرفته تا بستنی با گرد طلا و پستانک طلایی و هزاران اسباب ولخرجی دیگر.
گسترش فقر
گسترش فقر در جوامع اسلامی و غیر اسلامی، نتیجۀ سیاستهای منحط سرمایهدارانی است که میخواهند تمام قدرت و ثروت از آنِ ایشان بوده و نمیگذارند منابع زمین و ثروتهای نهفته در طبیعت عادلانه بین افراد بشر تقسیم شود تا همیشه عدهای در فقر بهسر ببرند و دستشان بهسمت مالاندوزانِ طمعکار دراز باشد.
نظام سرمایهداری آنقدر کثیف است که برای دستیابی به اهداف شوم خود جان و مال و شخصیت انسانها برایشان هیچ ارزشی ندارد. این واقعیت موجودِ جامعۀ ماست.
نظام بانکداری ربوی
توهم توطئه میگوید: بانکها را زدند و گسترش دادند و پول را از چرخش انداختند تا مثلاً در چرخههای بزرگتر بهکار ببندند؛ اما وامهای خرد و کلان دادند و مقداری از بهرۀ آن را به سپردهگذاران دادند و ربا را وارد زندگی مردم کردند.
برای تزویر و ظاهرسازی، با چسب و سریشوم به قراردادها صبغۀ شرعی زدند و مقداری از آن هم که حرام مسلّم بود و با هیچ ترفند و حیلهای شرعی نشد را بیخیال شده و گفتند: اگر تلاش کنید میتوانید کارمزد را هم شرعی کنید! و این بیخیالی خود علامتِ فریب و تزویر است.
ربا با پوستهای شرعی اما در تضادّ با سیاستهای نظام اقتصادی اسلام رشد کرد، مخالف با حقیقت و کنه خواستۀ شرع مقدس.
انحصار در انتشار علم
یکی دیگر از برنامههای نظام سلطه و در رأس آن راکفِلِر، در دست گرفتن نظام آموزشی و تعلیم و تربیت دنیا است!
در کشورهای اسلامی، بهویژه ایران و عراق حاکمیت علمی در دست حوزههای علمیه و مکتبخانهها بود! همه هم با علوم نوین آشنا میشدند، هم با ابتدائیات علوم دینی و اسلامی. طلاب در حوزههای علمیه علاوه بر فقه و اصول و تفسیر، با علومی چون ریاضیات، نجوم، طبّ و… آشنا میشدند.
اما زمانی که تقیزاده کلنگ دانشگاه تهران را زد، گفت «میخواهم علم را از انحصار آخوندها در بیاورم!» و در آوردند! دانشگاه خود را متولی بهداشت و درمان قرار داد و علمای طبّ اسلامی را بهبهانۀ نداشتن مدرک از گردونه طبابت و اصلاح جامعه طرد کردند.
انحصار در انتشار طبّ
گفتیم که نظام سلطه خود را عهدهدار سلامت جهانی تلقّی کرد و هرگونه طبابت خارج از فرمولهای خود را فاقد اعتبار اعلان کرد!
توهم توطئه میگوید: نظام سلطه بهصورت کاملاً سیستماتیک و برنامهریزیشده نسخهپیچی تمام بیماریها و تشخیص آنها را در انحصار خود قرار داده و به هیچکس اجازه ورود به آن را نمیدهد و با این کار صرفاً اوست که تشخیص میدهد برای هر بیماری چه دارویی خوب است. داروها را هم بهگونهای تنظیم کرده است که همهشان دارای عوارض جانبی بوده و قسمتی از بدن را درمان کرده و چند قسمت دیگر را فاسد میکند تا هیچگاه نیاز مردم به پزشکی قطع نشود!
علت گرایش به این انحصار هم این بود که او خوب میداند که طبّ سنتی پاسخگوی نیازهای بشر بوده و اگر به موازات شرایط کنونی پیشرفت کند، مریضیهای نوظهور را نیز درمان خواهد کرد، پس باید بهگونهای آن را طرد کند تا اهداف اقتصادیاش تأمین شود.
آری، تصور کنید اگر طبّ سنتی اسلامی رشد کند، نظام سلطه از چند بُعد ضرر میکند!
- داروخانهها کساد شده و ارز کشور سرازیر تولیدکنندگان داروها نمیشود!
- مطبّ پزشکان خلوت شده و طیف عظیمی از نجومیبگیران از درآمدشان کاسته خواهند شد!
- بخش جراحی بیمارستانها و هزینههای هنگفت آن نزدیک به تعطیلی میرسد!
- دانشگاهها و دانشکدهها نیز بهشدت خلوت شده و کسی رشته پزشکی نمیخواند!
- نظام آموزشی طراحیشده توسط نظام سلطه نیز با اختلال مواجه خواهد شد!
- دست بیمهها از چپاول اموال مردم قطع خواهد شد!
- روشنگریهای طب سنتی باعث عدم گرایش مردم به فستفودها و موارد مضرّ غرب میشود!
- مردم با هزینههای بسیار اندک به درمان رسیده و پول در دست مردم باقی خواهد ماند!
- رفاه باعث میشود مردم در امور علمی و معنوی رشد کنند!
- دغدغههای فکری مردم کمتر شده و فریب عوامفریبیهای دشمن را نمیخورند!
جالب و عجیب است که وزارت بهداشت ایران بهعنوان الگو و تابعترین کشور نسبت به سازمان بهداشت جهانی معرفی میشود، سازمانی که در دشمنیاش با مسلمانان و بشریت شکّی نیست.
اینها همه و همه اطلاعات خام یا سوختهای است که نظام سلطه از مطرحشدنش باکی ندارد؛ چون خود مشغول طرحهای عمیقتر است!
آیا منافقین و خائنین به اسلام و مسلمین در پیکرۀ نظام اسلامی نفوذ کردهاند یا اینها توهم توطئه است و آنگونه که میگویند اقداماتشان بشردوستانه و بهنفع مردم است؟ خدا کند دروغهایشان راست باشد!
شبههپراکنی دینی توسط دینداران!
یکی از برنامههای دشمنان اسلام برای تضعیف اسلام، ترویج شبهات علیه دین توسط افرادی است که بهظاهر متدین و دیندار است!
شبهات عزاداری محرم
این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است
دشمن خوب میداند که بهترین راه ضربهزدن به پیکره شیعه، خدشه در عزاداریها است و تنها راه خدشه در عزاداری، استفاده از دیندانان و دینداران است! ابوموسی اشعریها همیشه در طول تاریخ هستند، افرادی که کمی از دین میدانند و به خود اجازه میدهند در همه مسائل مربوط به دین اظهار نظر کنند!
طبق دیدگاه توهم توطئه دشمن دانا ابتدا با انجام فعالیتهای مثبت دینی و مردمی، اعتماد عمومی را جلب کرده و برای حرفهای خود از چاشنی آیات و روایات مایه میگذارد، سپس شبهه خود را با رنگولعاب دین القا میکند! او اگر در میان ۹۹ سخن خوب ۱ شبهه وارد کند بار خود را بسته است.
شبیه این رفتارها را در صدر اسلام نیز مشاهده میکنیم که بحث تاریخی ویژه خود را دارد.
یک سخنران، سالها از دین و دیانت میگوید و هزاران نفر را مرید خود میکند، سپس کجفهمیهای خود را به دین نسبت داده و دین را وارونه تحویل مردم میدهد!
یک محقق، سالها در مکتب شیعه کتاب مینویسد و شاگردپروری میکند، سپس با القای شبهات واهی تیشه به ریشه شیعه میزند.
یک وزیر، اقدامات انساندوستانه انجام داده و با فساد اقتصادی و رانتخواریها و مافیای دارو و درمان مبارزه میکند، پس از اینکه جا افتاد و محبوبالقلوب مردم شد، ناگهان در یک بحثی که به او ارتباطی ندارد ورود پیدا کرده و با کنایه گریه بر امام حسین(ع) را موجب افسردگی و زمینهساز خودکشی معرفی میکند!
سناریوی همه اینها به یک شکل است، پس از ایجاد و انتشار شبهه، از مردم دلجویی یا عذرخواهی میکنند!
اساساً کار نفوذیهای دشمن همین است که ابتدا شبههپراکنی کنند سپس با قیافهای حقبهجانب و خیلی مذهبیمنش اعلان کنند: منظورمان چیز دیگری بود! سخن من بد برداشت شده است! حرف من را نفهمیدهاند! صحبتهای من را تقطیع کردهاند! اصلاً خود من از عزادارهای درجه یک امام حسین هستم!
نمونه دیگرش که چند سالی است روی آن مانور میروند اعتراض به هزینههای مجالس پذیرایی مذهبی است! گاهی افرادی دانسته یا ندانسته ثواب اطعام برای امام حسین را کنار ثواب اطعام غدیر گذاشته و اطعام در غدیر را بزرگتر جلوه میدهند! این یعنی چه؟! محتوای پیام همه یکی است، یعنی نه اینکه شادی و رقص و آواز توی صداوسیما کم است! باید شادیها را بیشتر کرده و پرچمهای عزا و گریه را کمتر!
و آخر خطّ همۀ این شبهات حسینی این است که برائت را کنار بگذاریم؛ چون همۀ عزاداریهای ما تقویتکنندۀ بال دوم ایمان ما، یعنی بیزاری از دشمنان اهلبیت است!