روگردانان از قیام امام حسین علیه‌السلام

توسط | آذر ۷, ۱۳۹۳ | معارف اهل‌بیت

تردید قره‌بن‌قیس حنظلی عامل روگردانی وی در کربلا

طبری و دیگر مورخان از ابومخنف نقل می‌کنند: وقتی عمر سعد با چهار هزار نیرو وارد کربلا شد، ابتدا خواست «عزره بن قیس أحمسی» را به عنوان نماینده خود نزد حضرت بفرستد، اما چون او از جمله کسانی بود که برای امام علیه‌السلام دعوت‌نامه نوشته بود، حیا کرد خدمت آقا برود، به هر کدام از بزرگان کوفه که نامه برای دعوت امام علیه‌السلام داده بودند، پیشنهاد داد، حاضر نشدند خدمت امام بروند، لذا «کثیر بن عبدالله شعبی» که مردی سفاک و بی‌باک بود، حاضر شد به عنوان نماینده نزد امام حسین علیه‌السلام برود و ببیند حضرت برای چه به این دیار آمده و قصد او چیست؟
اما «ابو ثمامه صائدی» که کثیر را می‌شناخت که او مردی جسور و هتاک است، جلو او را گرفت و گفت: باید شمشیرت را بگذاری بعد وارد خیمه آقا امام حسین علیه‌السلام شوی؟ کثیر حاضر نشد بدون شمشیر بر امام وارد شود و ابوثمامه هم اجازه ورود نداد، لذا کثیر به سپاه عمر سعد بدون نتیجه مراجعت کرد.
ابن‌سعد این مرتبه «قره بن قیس حنظلی» را برای گفت‌وگو با حضرت اعزام کرد که برای چه به این جا آمده و چه می‌خواهد؟ وقتی قره به سمت حضرت می‌آمد، امام فرمود: آیا کسی این مرد را می‌شناسد؟ حبیب‌بن‌مظاهر عرض کرد: بله یابن رسول اللَّه، این مرد از طایفه حنظله تمیمی و مادرش از قبیله ما و پسر خواهر ما است و من او را به حسن عقیده می‌شناسم و باور ندارم که به اینجا و در این کارزار آمده باشد، تا آن که قره جلو آمد، به ساحت مقدس ابا عبدالله الحسین علیه‌السلام نزدیک شد و سلام کرد و پیام عمر سعد را به عرض امام علیه‌السلام رسانید.
سیدالشهدا در پاسخ او فرمود: «کتب إلی أهل مصرکم هذا أن أقدم، فأما إذ کرهونی فأنا انصرف عنهم؛ اهل شهر شما (مردم کوفه) به من نامه نوشته‌اند و مرا به شهرتان دعوت کرده‌اند، لذا من به دعوت آنان به اینجا آمده‌ام، اگر ناراحتید من خود برمی‌گردم.»
وقتی «قره بن قیس» سخنان مستدل امام علیه‌السلام را شنید خواست به اردوگاه عمر سعد برگردد و پاسخ امام را به اطلاع او رساند، حبیب‌بن‌مظاهر جلو آمد و به او گفت: «ویحک یا قره بن قیس، أنَّی ترجع؟ إلی القوم الظالمین؟ انصر هذا الرجل، الذی بآبائه أیدک الله بالکرامه و إیانا معک؛ ای قره، وای بر تو کجا می‌روی؟ پیش قوم ستمگران؟ بیا و این مرد را یاری کن که به‌واسطه پداران او، خداوند ما و تو را به کرامت و بزرگواری رسانده است.»
قره‌بن‌قیس در پاسخ حبیب گفت، نزد عمر سعد بر می‌گردم و جواب حضرت حسین علیه‌السلام را ابلاغ می‌کنم و درباره پیشنهاد تو هم فکری خواهم کرد.
اما قره نزد عمر سعد رفت و دیگر بازنگشت و از سعادت دنیا و آخرت محروم ماند.
البته پیام امام علیه‌السلام توسط قره بن قیس برای عمر سعد بی‌تأثیر نبود، زیرا عمر سعد گفت: «إنّی لأرجو أن یعافینی الله من حربه و قتاله؛ خداوند ما را از جنگ با حسین علیه‌السلام حفظ نماید و عافیت دهد.» و به نقل دیگر فوراً نامه‌ای برای ابن‌زیاد نوشت که حسین‌بن‌علی به خواست مردم کوفه آمده و الان هم آماده بازگشت است، تکلیف چیست؟ ابن‌زیاد لعین در جواب نوشت، حسین و یارانش باید با یزید بیعت کنند و در غیر این صورت نظر خود را بعداً خواهم گفت، و السلام. تاریخ طبری ج۵، ص۴۱۰

۰ دیدگاه

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *