جدول نشانههای نگارشی
ردیف | نشانه | نام | موارد کاربرد |
۱ |
.
|
نقطه | ۱- در پایان همه جملهها به جز جملههای پرسشی و تعجّبی: هوا ابری است.
شاید درک این مسئله دشوار باشد. او هیچگاه به آن شهر باز نگشت. ۲- پس از حرف یا حروفی که به صورت نشانه اختصار به کار رفته باشد: شیخ ما (قه) به نیشابور مجلس میگفت. |
۲ |
،
|
ویرگول، کاما | ۱- میان جملههای مستقل که در مجموع جمله کامل میسازند:
او با تلاش زیادی که کرد، به مقصود رسید. ۲- پس از منادا: خدایا، مرا عفو کن. ۳- هر جا واژه یا عبارتی به عنوان بدل در ضمن جمله یا عبارتی دیگر آورده شود: اخوان ثالث، شاعر معاصر، سراینده شعر معروف «خوان هشتم» است. ۴- بین واژههای همپایه بهجای «و» میآید: فردوسی، مولوی، سعدی و حافظ از بزرگان شعر فارسی هستند. ۵- بین دو واژه که ممکن است خواننده آنها را با کسره اضافه بخواند: مادر، حسن را به سوی خود خواند. ۶- به جای مکث کوتاه در جمله: اگر شبها همه قدر بودی، شب قدر بیقدر بودی. |
۳ |
:
|
دو نقطه | ۱- قبل از نقل قول:
صاحبنظران آموزشی میگویند: «شرط درست نوشتن، درست فهمیدن است.» ۲- هنگام برشمردن اجزای یک چیز: اساس نگارش خوب، دانستن و رعایت چند نکته است: چشم باز، گوش شنوا، دقت و … ۳- مقابل واژههایی که میخواهیم آنها را معنی کنیم: حلیت: پیرایه |
۴ |
؟
|
علامت سؤال | ۱- در پایان جملههای پرسشی:
آیا تاکنون فکر کردهاید که هزاران مادّه نگارشی پیش روی شماست؟ ۲- برای نشاندادن مفهوم تردید: وفات حافظ در سال ۷۲۱ (؟) اتَفاق افتاد. ۳- برای نشاندادن مفهوم استهزا: او نابغه (؟) است. |
۵ |
!
|
علامت تعجب | ۱- در پایان جملههای تعجّبی، تأکیدی، عاطفی:
عجب روزگاری است! ۲. پس از اصوات: هان! ای دل عبرت بین. |
۶ |
« »
|
گیومه | ۱- سخنی که بهطور مستقیم از جایی یا کسی نقل میشود:
به قول سعدی: «بنیاد ظلم در جهان اندک بود، هرکس چیزی بدان مزید کرد، تا بدین غایت رسید.» ۲. اسامی و عناوین و اصطلاحات علمی یا فنّی (فقط بار اوّل): «فضاسازی» در آغاز، میانه یا پایان نوشته نقش مهمّی ایفا میکند. |
۷ |
؛
|
نقطه ویرگول | ۱- برای جداکردن جملههایی که از جهت ساختمان و مفهوم مستقل به نظر میرسند، ولی در یک عبارت طولانی، با یکدیگر بستگی معنایی دارند:
برای نگارش گزارش خوب باید فکر کرد؛ منابع را جمعآوری کرد؛ فهرستها را تنظیم کرد و … ۲- در بیان توضیح و مثال پیش از واژههای مثلاً، فرضاً؛ یعنی و … صور خیال؛ یعنی کاربرد عناصر و آرایههای خیالانگیز مثل استعاره، تشبیه و … |
۸ |
-
|
خطّ فاصله | ۱- برای جداکردن جمله معترضه:
حافظ شیرازی – که او را لسانالغیب نامیدهاند – قرآن را با چهارده روایت در حفظ داشت. ۲- هنگامی که دو واژه بر روی هم دو جنبه مختلف از یک منظور را نشان دهند: مباحث هنری-ادبی، نزدیکی و قرابت خاصّی دارند. ۳- به معنی «تا» و «به» برای بیان فاصلههای زمانی و مکانی: قطار تهران-مشهد، وارد ایستگاه شد. حتی گروههای سنی ۱۳-۷ سال هم میتوانند از گلستان بهخوبی استفاده کنند. ۴- در مکالمه بین اشخاص داستانها یا نمایشنامهها یا ذکر مکالمات تلفنی، در ابتدای جمله و از سر سطر به جای نام گوینده: – در قبال امیر تعظیم کن. – ساکت شو! |
۹ |
...
|
سه نقطه | ۱- برای نشان دادن واژههای محذوف یا ادامهدار:
گزارش انواعی دارد: ورزشی، سیاسی، خبری، هنری، فرهنگی، … ۲- سخن ناتمام: شما… شما… زبانم لال… ۳- برای نشاندادن کشش در گفتار: سقف هر…ی ریخت. آها…ی حسین کجایی؟ ۴- افتادگی واژه یا واژهها از یک نسخه خطی یا کتیبه. |
۱۰ |
[ ]
|
قلّاب | ۱- مطالبی که جزو اصل کلام نباشند:
معلّم به کلاس وارد شد [ابراز احساسات دانشآموزان] و بر جایش نشست. ۲- در تصحیح متون قدیمی واژههای الحاقی با توضیحات احتمالی در قلاب گذاشته میشوند: گفت: من مردی طرّارم، [تو] این زر به من امانت دادی. ۳- دستورهای اجرایی در نمایشنامهها: – حسین [با قیافه جدی]: آیا اکنون حاضری به این سفر بیایی؟ |
۱۱ |
( )
|
کمانک | ۱- معنی و معادل یک واژه:
زبان معیار (استاندارد) زبان ملّی ما است. ۲- توضیح بیشتر: آثار سعید نفیسی سه گروه است: یکی تصحیح (قابوسنامه، غزلیّات عطّار، سیر العباد…) دوّم تحقیقات ادبی (شرح آثار رودکی، نظامی، خواجو…) سوّم ترجمهها (نمونه آثار پوشکین، ایلیاد و…) ۳- ذکر تاریخ، شهرت، تخلص، نام سابق و… شهر همدان (هگمتانه) در طول تاریخ بارها پایتخت بودهاست. |
۱۲ |
/
|
ممیّز | ۱- برای جداکردن مصراعهای یک شعر:
خانه دوست کجاست/ در فلق بود که پرسید سوار/ آسمان مکثی کرد/
|
۱۳ |
=
|
تساوی | برای نشاندادن تساوی میان دو مطلب:
توانا بود هر که دانا بود = هر که داناست، تواناست. |
منبع: ویکیپدیا
بی نقص و عالی…سپاس
مفییییییید👏👏