خبّاب بن أرَت
خباببنارت یکی از شش نفری است که به آرم افتخار معذّبین فی الله ممتاز گردید. (دیگر معذبین، بلال، صهیببنسنان، عمار، یاسر و سمیه بودند)
او ششمین نفری است که اسلام گزید. در جنگهای بدر و احد شرکت کرد، اما بهجهت بیماری نتواست در صفین و نهروان حضور یابد. و در سال ۳۷ق در ۷۳سالگی از دنیا رفت و در بیرون کوفه دفن شد.
اسلامآوردن خباب
خباب غلام زنی بهنام امّانمار بود، شغلش آهنگری و ساخت شمشیر بود. پیامبر اکرم قبل از بعثت با او مأنوس بودند و به دکان او رفتوآمد داشتند. بعد از بعثت مسلمان شد و هنگامی که امانبارخبردار شد، همواره (هفت مرتبه) آهن گداخته از کوره بیرون و سر خباب را داغ میکرد.
روزی خدمت پیامبر آمد و از امانبار شکایت کرد، حضرت برایش دعا فرمود که: «اللهم انصر خباباً»، و در اثر دعای پیامبر، امانبار به سردرد شدیدی مبتلا شد و از شدت درد مانند سگان ناله میکرد. به او گفتند برای تسکین باید با آهن داغ سرت را گرم کنی! خباب آهن داغ بر سر او میگذاشت و انتقام خود را میگرفت و از شکنجههای آن زن راحت شد.
آماج شکنجهها
کفار قریش زره آهنین بر بدن او و عمار و بلال و… میپوشاندند و در آفتاب گرم حجاز نگه میداشتند، ولی درعینحال دست از اسلامشان برنداشتند.
گاهی سنگ داغ بر پشت او مینهادند و گوشت بدنش را گود میکردند.
روزی عمر از او پرسید: کفار با تو چه کردند؟ خباب گفت: اگر میخواهی بدانی، به پشتم نگاه کن. عمر تعجب کرد و گفت: تاکنون چنین بدن ناهمواری ندیدهام.
آخرین سالهای زندگی
او به بیماری طولانی مبتلا شد، تا آنجا که میگفت: اگر پیامبر از تقاضای مرگ نهی نکرده بود، از خدا میخواستم مرگم را برساند.
مرسوم بود که مردم مردههای خود را جلوی در خانه دفن میکردند، اما جناب خباب وصیت کرد که بدنش را بیرون شهر کوفه دفن نمایند، و پس از او نیز مردم مردگان خود را کنار قبر او دفن نمودند.
امیرالمؤمنین علیهالسلام که از صفین برگشتند، بر خلاف انتظار، هفت هشت قبر را بیرون کوفه مشاهده کردند! پرسیدند: اینها قبر کیست؟ پاسخ گفتند: خباب در نبود شما از دنیا رفت و چنین وصیت کرد. حضرت عمل او را ستودند و برایش طلب آمرزش نموده فرمودند: «رَحِمَ اللَّهُ خَبَّاباً فَقَدْ أَسْلَمَ رَاغِباً وَ هَاجَرَ طَائِعاً وَ عَاشَ مُجَاهِداً وَ ابْتُلِیَ فِی جَسَدِهِ أَحْوَالا وَ لَنْ یُضِیعَ اللَّهُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلا». بعد زیارت قبور خواندند.
خورشید اسلام، ج۴، ص۵۶۸ به بعد
۰ دیدگاه