ورود حضرت اباالفضل به خیمه مشکها
وقتی حضرت عباس وارد خیمۀ مشکها شد تا مشکی بردارد و آبی تهیه کند، دید بچهها لباسها را بالا زدند، زمین را کمی گود کردند، شکمها را روی خاک مرطوب گذاشتند، بلکه کمی از عطششان کاسته شود!
جگر آتش گرفت، مشکی برداشت و روانه شریعه شد.
ببینید: روضه حضرت اباالفضل
بیتابی علیاصغر از عطش روز عاشورا
امام حسین(ع) رفت برای خداحافظی، دید صدای علی اصغر بلند است.
به زینب کبری فرمود: چرا بچه بیتاب است؟ عرض کرد: مادرش شیر ندارد. بچه تشنه است. رباب میدهد دست من، من دست امکلثوم، هرچه دستبهدست میکنیم آرام نمیگیرد. از شدت تشنگی و عطش روز عاشورا لبهایش خشک شده، به هم چسبیده.
حضرت فرمود: قنداقه را بیاور…
ببینید: روضه حضرت علی اصغر
.
با عرض سلام درسته لبهای حضرت از فرط عطش ترک خورده بود وکبود بود ولی وقتی ایشان فریاد العطششان بلند میشود اطرافیان گمان میکنند این عطش با خوردن آب بر طرف میشود اما بزرگی میفرمود:این عطش،عطش رسیدن به خدا بود اباعبدالله میخواهد بگوید خدا من تشنهی وصال تونستم وبرای رسیدن به تو از همه چیز وهمهکس وهمهی خوشیهای دنیا ودلبستگیهایم گذشتم پس چرا وصال محقق نمیشود؟
•••••
پاسخ: با سلام و احترام
این مطلب از استحسانات عرفا است و اعتباری ندارد.
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین و علی الارواح التی حلت بفنائک علیکم منی سلام الله ابدا مابقیت و بقی الیل و النهار ولا جعله الله آخر العهد منی لزیارتکم السلام علی الحسین و علی ابن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین
السلام علیکم یا ابا عبدالله الحسین و علی الا رواح التی حلت بفنائک علیکم منی سلام الله ابدا مابقی ت وبقی الیل والنهار ولا جعله الله آخر العهد منی لزیارتکم السلام علی الحسین و علی ابن الحسین وا علی اولاد الحسین وعلی اصحاب الحسین