حفصه دختر عمر

توسط | مرداد ۱۳, ۱۳۹۲ | اعلام‌شناسی

شناخت مختصری از حفصه بنت عمر

حفصه، دختر عمر بن خطاب، خلیفه دوم، در سال پنجم پیش از بعثت متولد شد.

در ابتدا به عقد خنیس بن حذافه سهمی، درآمد. حفصه در مکه به اسلام ایمان آورد با شوهرش به مدینه هجرت کرد. خنیس بعد از جنگ بدر بر اثر زخمی که برداشت، درگذشت و حفصه بیوه ماند. پدرش به‌منظور یافتن همسر جدید برای او به عثمان و ابوبکر پیشنهاد ازدواج با حفصه را داد، ولی آنها جواب مساعد ندادند. او گله و شکایت آن دو را پیش پیامبر برد و حضرت باب گله و شکایت را بست، او با حفصه ازدواج کرد. هر چند حضرت قلباً علاقه‌ای به حفصه نداشت و از همان آغاز معلوم بود که پیامبر به خاطر دلجویی از عمر و تحکیم روابط با او و قوم و قبیله‌اش این کار را انجام داد.
ماجرایی، منجر به طلاق او از طرف رسول خدا گردید و دوباره به خاطر عمر رجوع کرد. عمر به دخترش حفصه گفت: دخترم تو به عایشه نگاه نکن و رسول خدا را میازار که به خدا من می‌دانم پیامبر تو را دوست ندارد و اگر به خاطر من نبود رجوع نمی‌کرد.

او همراز و همراه و از حزب عایشه بود، سوره تحریم در مذمت و تهدید حفصه و عایشه نازل شد؛ چرا که آن دو پیامبر را آزردند و او را واداشتند تا خود را از حلال خدا محروم سازد و حفصه نیز راز رسول خدا را برای عایشه افشا کرد.
ابن عباس گوید: از عمر سؤال کردم: دو زن که با هم علیه پیامبر همدست و همراه شدند و سوره تحریم در مورد آنان نازل شد کدامین زنان بودند؟ هنوز کلامم تمام نشده بود که عمر جواب داد: عایشه و حفصه. حفصه بعد از رحلت پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله نیز همراه عایشه بود. ابن ابی الحدید می‌نویسد: وقتی عایشه تصمیم گرفت برای تهیه مقدمات جنگ با امام علی (ع) به بصره برود، برای حفصه پیام فرستاد و او را به همراهی با خود فراخواند. حفصه تصمیم به همراهی با او گرفت و بار سفر بست. این خبر به برادرش عبدالله بن عمر رسید و او خواهرش را از این سفر بازداشت. حفصه، بارها را به زمین گذاشت و از جنگ با امیرالمؤمنین (ع) منصرف شد.

شیخ مفید و ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه ج۲ص۱۵۷ آورده‌اند: وقتی خبر فرودآمدن حضرت علی (ع) در ذی‌قار به عایشه رسید، نامه‌ای به حفصه نوشت: ما در بصره فرود آمده‌ایم و علی در ذی‌قار است و گردنش چنان شکسته شده است که گویی تخم مرغی را به کوه صفا کوبیده باشند و چون شتر سرخ موی، محاصره شده است که اگر قدمی پیش گذارد دشنه به گلویش فرو برند و اگر قدمی به عقب بردارد از پشت پاهایش را قطع کنند. وقتی نامۀ عایشه به حفصه رسید، خوشحال شد و بچه‌های تیم و عدی را فراخواند تا شادی و پایکوبی کنند و به کنیزکانش دف داد تا بزنند و بگویند: خبر تازه چیست؟ خبر تازه چیست؟ علی چون شتر سرخ موی محاصره شده و در ذی‌قار است. اگر جلو رود دشنه به گلویش می‌زنند و اگر عقب رود پاهایش را قطع می‌کنند. وقتی این خبر به ام‌سلمه رسید، به‌شدت ناراحت شد و تصمیم گرفت در مجلسشان حاضر شده و آنها را از این کار نهی کرده پاسخ دهد. در این حال، ام‌کلثوم دختر مولا علی علیه‌السلام از ام‌سلمه خواست که این مأموریت را به او واگذارد؛ سپس ام‌کلثوم به‌طور ناشناس در مجلس حفصه حاضر شد و نقاب از چهره برگرفت و گفت: اگر اکنون تو و خواهرت (عایشه) بر علیه امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام توطئه می‌کنید، درگذشته نیز نسبت به برادرش رسول خدا ستیزه کردید و خداوند درباره شما آن آیات (سوره تحریم) را نازل فرمود و خدا در برابر این ستیزه شما نیز حضرت علی علیه‌السلام را یاری می‌کند. حفصه پشیمان شد و اظهار داشت این زنان و کودکان از نادانی و سفلگی چنین می‌کنند.
حفصه در ماه شعبان سال ۴۵ هجری، در زمان خلافت معاویه مرد. و مروان فرماندار مدینه بر جنازه‌اش نماز خواند و در بقیع دفن شد.

۱ دیدگاه

  1. نوری

    بر حفصه و عایشه لعنت خدا و رسول و ائمه

    پاسخ

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *