فهرست مطالب
متن روضه حضرت امالبنین
سیزدهم جمادیالثانیه سالروز وفات حضرت امالبنین همسر باوفای امیرالمؤمنین و مادر قمر بنیهاشم حضرت اباالفضل العباس است.
رسیدن کاروان اسرای کربلا به مدینه
وقتی کاروان اسرا نزدیک مدینه رسید بشیر بنجَذلَم آمد خدمت امام سجاد(ع) عرض کرد: آقا میشه شما صبر کنید من برم خبر رسیدنتان را به مردم مدینه بدهم تا برای ورود شما آماده باشند؟
حضرت فرمود: بگذار به عمهام زینب بگم! آمد فرمود: عمه جان، بشیر میگوید اگر ممکن است شما پشت دروازه بمانید من بروم اهل مدینه را خبر کنم مهیّا بشوند! بیبی فرمود: میایستم [ولی خسته شدم از بس پشت دروازهها معطل شدم!]
بشیر آمد و گفت:
یا أهلَ یثربَ لا مُقامَ لکم بها
قُتل الحسین فأدمُعی مِدرارٌ
الجسم منه بکربلاءَ مُضرّج
و الرأس منه علی القناة یُدارُ
امالبنین آمد دیدار اهلبیت، چشمش به رباب و لیلی و امکلثوم افتاد بهتش برد، چرا چهرههاتون عوض شده؟ تا زینب کبری را دید عرض کرد: چقدر پیر شدی دخترم؟ بیبی فرمود: «شیّبتنی المصائب».
عرض کرد: آیا عباس من در کربلا وفا کرد؟ بیبی فرمود: آری بهخوبی وفا کرد!
ببینید: ویژهنامه حضرت امالبنین
مرثیهخوانی امالبنین پس از عاشورا
این علیامخدره میآمد در بقیع مینشست اشعار مرثیه بر امام حسین(ع) میخواند و آنچنان سوزناک میگریست که دوست و دشمن گریه میکردند! حتی مروانبنحکم که از دشمنان امیرالمؤمنین بود وقتی نوحههای سوزناک امالبنین را میشنید اشک میریخت!
لا تدعونّی ویک امّ البنین *** تذکّرینی بلیوث العرین
یا لیت شعری أ کما أخبروا *** بأنّ عباساً قطیع الیمین
یک زمانی گفتم به من فاطمه نگویید، حالا دیگر امالبنین هم نگویید.
امالبنین مگویید *** ای قوم بعد از اینم
دیگر پسر ندارم *** من امّ بی بنینم
گاهی هم میخواند:
یا من رأی العباس کرّ علی جماهیر النقد
و وراه من أبناء حیدر کلّ لیث ذی لبد
انبئت أنّ ابنی اصیب برأسه مقطوع ید
ویلی علی شبلی أمال برأسه ضرب العمد
لو کان سیفک فی یدیک لما دنا منک أحد
ای کسی که فرزند رشیدم عباس را دیدی که همانند پدرش بر دشمنان تاخت، فرزندان علی(علیهالسلام) همه شیران بیشه شجاعتند! شنیدهام بر سر عباس عمود آهنین زدند، درحالیکه دستهایش را قطع کرده بودند؛ اگر دست در بدن پسرم بود، هیچکس نمیتوانست نزدیک او شود و با او بجنگد.
امالبنین برای فرزندان فاطمه مادری کرد، یکجا هم حضرت فاطمه برای عباسش مادری کرد! آن لحظهای که ابالفضل العباس تیر به چشمش خورد، عمود آهنین به فرقش فرود آمد، افتاد روی زمین، یک وقت صدای یک خانمی را شنید که فریاد میزند: «ولدی عباس»!
لذا جرأت کرد اینگونه امام حسین(ع) را صدا بزند: «أخا أدرک أخاک!»
ببینید: شعر وفات حضرت امالبنین
لعنة الله علی القوم الظالمین
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام الله علی ام البنین وعلی اولاده الاربعه الشهید بکربلا