فهرست مطالب
اشعاری در مصائب حضرت صدیقه شهیده(علیهاالسلام)
اجر رسالت
عجب به عهد رسول خدا وفا کردند
فزون ز حدّ توان بر علی جفا کردند
بهجای لاله و گل بار هیزم آوردند
شراره هدیه به ناموس کبریا کردند
و لأیّ الامور تدفن سِرّا
بضعةُ المصطفی و یُعفی ثَراها؟
أم لایّ الامور تُجهل قَدرا
بنتُ خیرِ الوری فَتُجهل قبرا؟
مسلمانان چرا شب دفن شد صدیقۀ کبری؟
چرا گم شد نشان قبر آن انسیه حوراء؟
هنوز از رحلت ختم رسل نگذشته ایامی
نگین خاتم پیغمبران بشکست واویلا!
طرفدار امیرالمؤمنینم
اگر دشمن کند نقش زمینم
رسد ظلم از یسار و از یمینم
به قرآن تا نفس دارم به سینه
طرفدار امیرالمؤمنینم
اگرچه کس نکرد از من حمایت
حمایت از علی دِینْ است و دینم
شود قربان یک موی امامم
هزارانبار طفل نازنینم
همه دشمن، نه یاری نه معینی
فقط دیوار شد یار و معینم
تنم مجروح شد از تازیانه
بزن قنفذ، بزن قنفذ، من اینم
الهی بشکند دستت مغیره
بزن من دخت ختم المرسلینم
غلامرضا سازگار
لعنت به آنکه فاطمه را پشت در کشید
لعنت به آنکه فاطمه را پشت در کشید
آتش به آشیانه خیرالبشر کشید
از سینۀ شکسته و مسمار در بپرس
زهرا چهها به پشت درِ شعلهور کشید
ثانی به یک لگد دو نفر را شهید کرد
از پا فتاد مادر و ششماهه پر کشید
مادر صدای یا أبتایش بلند شد
وقتی که داد بر سرش آن بیپدر کشید
هکذا یفعل بابنتک…
«تبّت یداه» دست به رویش بلند کرد
ابرِ سیه به چهرۀ همچون قمر کشید
دائم میان خانه سرش بسته بود، آه
زهرا چقدر دردسر از دردِ سر کشید
لازالت بعدالنبی معصبة الرأس…
مهدی بیا به دار بکش، آتشش بزن
هرچه کشید مادرتان از عمر کشید
عبدالحسین
لعنت به آنکه فاطمه را پشت در کشید
جان علی! جانم فدایت کَلِّمِینی
کُشتی مرا با گریههایت کَلِّمِینی
حرفی بزن، آهی بکش، بیچارهام کرد
این اشکهای بیصدایت کَلِّمِینی
بستهست جان من به پلک نیمه جانت
میمیرد آخر مرتضایت کَلِّمِینی
از غصّههایت با علی هم درد دل کن
ای در صبوری بینهایت کَلِّمِینی
روضه بخوان امشب بخوان از داغ محسن
با من بگو از آن حکایت کَلِّمِینی
از ماجرای کوچه که چیزی نگفتی
تا دق نکرده مجتبایت کَلِّمِینی
پلکي بزن تا قلبهامان جان بگيرد
جان شهید کربلایت کَلِّمِینی
ذکر شب و روزت شده «عَجِّل وَفاتِی»
آوای جانسوزت شده «عَجِّل وَفاتِی»
یوسف رحیمی
منبع: کانال رضیع الحسین(ع) و…